ستاره صبح - فائزه صدر: امروزه «ناترازی»، به یکی از پرتکرارترین واژهها تبدیلشده است. بهویژه در حوزه برق، که جامعه به سبب خاموشیهای مکرر با نا ترازی انرژی مواجه نزدیکتری دارد. در شرایطی که بسیاری تصور میکردند با ساخت نیروگاه جدید، مشکل ناترازی حل میشود، اما وابستگی صنعت برق به گاز، باعث شد تا با ایجاد نیروگاههای جدید مشکل کمبود گاز هم به معضل کمبود برق اضافه شود. وقتی خوراک نیروگاه تأمین نشود، امکان افزایش تولید فراهم نیست این شرایط بنبست در صنعت برق ایجاد کرده است. مهندس علیرضا شیرانی، کارشناس باتجربه صنعت برق و مدیرعامل شرکت موننکو ایران در گفتوگو با ستاره صبح به بررسی دلایل و ریشههای کمبود انرژی پرداخته که در ادامه میخوانید:
علیرضا شیرانی در رابطه با نقطه شروع نا ترازی انرژی و بهطور خاص نا ترازی در صنعت برق گفت: موضوع ناترازی انرژی، مسئله امروز و دیروز نیست. سابقه عدم تأمین نیاز تولید برق به بعد از دوران جنگ برمیگردد. در آن زمان خاموشی بسیاری در شبکه برق داشتیم. آن دوران با وزارت مهندس زنگنه مصادف بود. تصمیم بر این شد که سبد تولید برق تغییر پیدا کند و به سمت نیروگاههای گازی و سیکل ترکیبی حرکت شود.
وی افزود: در آن زمان حرکتهای خوبی در خصوص مدیریت مصرف برق شروع شد. برق اصناف در ساعاتی قطع میشد چون دلیلی نداشت که تمام مغازهها تا دیروقت باز باشند. تغییر ساعت اعمال شد. فرایندهای کارخانهها مختلف موردبررسی قرار گرفت و بهینهسازی شروع شد.
شیرانی در ادامه توضیح داد: این اقدامات چند سال طول کشید تا اینکه در سالهای 71 و 72 به این نقطه رسید که دیگر مشکل کمبود برق وجود ندارد. بهرغم اینکه این حرکت خوب بود، اما شرکت مپنا هم شکل گرفت و کارخانههای تولید نیروگاه در کشور ایجاد شد، تیمهای بیزینسی هم وارد مجموعه صنعت برق شدند. راندمان تولید برق درحالیکه در دنیا در حال افزایش بود در ایران سیستمها در آن مقطع قفل کردند. تولید برق به سمت بهبود و ورود تکنولوژی جهانی به شبکه برق ایران نرفت.
وی در تشریح تصمیمات غلطی که برای صنعت برقگرفته شده گفت: فقط بحث نیروگاه نبود و حتی در شبکه برق هم اقداماتی که برای بهینهسازی و کاهش تلفات انجام میشد و هزینه احداث را کاهش میداد، دنبال نشد. کشور در تأمین انرژی از سالهای 1383 با مشکل مواجه شد و راندمان نیروگاههای ما نسبت به سوختی که مصرف میکردند پایین بود. از سویی به دلیل تعریف قیمت پایین برق، اگرچه در سبد اجتماعی، هزینه خانوار عدد معقولی نشان میداد اما در تولید برق مشکل ایجاد کرد.
این کارشناس صنعت برق افزود: مجلس هفتم سال 1385 بهجای اینکه تفاوت سوبسید را در بودجه وزارت نیرو لحاظ کند، طرح تثبیت 9 قلم کالا ازجمله بنزین و حاملهای انرژی را تصویب کرد. بهاینترتیب نهتنها روند عادی تغییر قیمتها دنبال نشد، بلکه وظیفه ذاتی دولت که حمایت از مجموعه صنعت برق است فراموش شد. نسبت بین قیمت تمامشده برق و قیمتی که از مشتری گرفته میشد باید در اختیار وزارت نیرو قرار میگرفت پرداخت نشد و گفته شد قیمت برق باید ثابت باشد.
وی در این رابطه یادآور شد: بدتر از این دو تصمیم این بود که یکی دو سال بعد نیروگاههای وزارت نیرو که راندمانهای جهانی نداشتند بهعنوان طلب دولت به برخی نهادها واگذار شد. اینها واگذار شدند و اقساط اش برای صنعت برق باقی ماند، اما درآمد حاصل از فروش برق به سمت نهادهایی رفت که نیروگاهها را صاحب شده بودند. بحران ادامه پیدا کرد. بدتر اینکه کسانی وارد صنعت برق شدند و متولی کار گشتند که در خصوص این صنعت فنی اطلاعات،تجربه و دید بلندمدت و آیندهنگر نداشتند.
مدیرعامل شرکت موننکو ایران با اشاره به ظرفیت فنی صنعت برق گفت: وزارت نیرو و صنعت برق آن زمان جزو مجموعه فنی کشور بود و مدیران آن سیاسی نبودند و بیشتر فنی بودند ولی بعد از سال 1385 چهرههای سیاسی وارد این صنعت شدند و تجربه و دانش لازم نداشتند. متأسفانه برنامهریزیهایی غیرعملی وارد این حوزه شد بهطوریکه در ادامه دنبال نشد. درنتیجه طی 15 سال با نا ترازی روبهرو شدیم.
وی خاطرنشان کرد: سالهای 1396 و 1397 ذهنیتی در مجموعه وزارت نیرو اتفاق شکل گرفت که میپنداشت اختلاف و مشکل برق 200 ساعت است. اگر برای این 200 ساعت مدیریت مصرف داشته باشیم میتوانیم مشکلات را حل کنیم. غافل از اینکه مصرف برق افزایش پیدا کرده بود و پروژههایی که باید برای سرمایهگذاری برنامهریزی میشد زمانبر بودند.
شیرانی در این رابطه متذکر شد: مسئله دیگر این است که باید متوجه شویم که بحث بهینهسازی اولویت ثانویه است. افراد بیشتر پروژههای توسعه را دنبال میکنند که ریختوپاش دارد و موردتوجه قرار میگیرد. مبنای این نگاه این بود که نیروگاههای حرارتی بهترین جا برای جذب منابع بود.
این کارشناس صنعت برق با اشاره به مشکلات مدیریتی در این حوزه گفت: زمان وزارت آقای محرابیان اشتباه تکرار شد و بهجای اینکه تمرکز نیروگاهی در شرکت مادر حرارتی ایجاد شود، با صنایعی که کارشان ساخت نیروگاه نبودند صحبت شد و به آنها گفته شد 11 هزار مگاوات نیروگاه بسازید. بهجای اینکه منابع در اختیار وزارت نیرو قرار بگیرد و بگویند بسازید و تحویل بدهید، کسانی متولی ساخت نیروگاه شدند که تجربه لازم در حوزه انرژی نداشتند.
مدیرعامل شرکت موننکو ایران در تشریح آسیب وارده به صنعت برق از ناحیه عدم توجه به شایستهسالاری افزود: مقارن با دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی به دولتمردان انتقاد میشد و گفته میشد آنها تحصیلات آکادمیک ندارند. جو ایجاد شد و آقایان و خانمها برای باقی ماندن در پستهایشان به دنبال مدرک تحصیلی رفتند. دانشگاه مجازی هاوایی پیدا شد برای مدرک دادن و برخی دانشگاهها تعداد زیادی مدرک تقلبی و فاقد اعتبار صادر کردند. حتی یک دانشگاه آکسفورد تقلبی هم پیدا شد و مدرک صادر میکرد. بهاینترتیب بسیاری از مدیران کشور دانشمند نمونه معرفی میشدند!
در جایی که فاقد صلاحیت و تخصص لازم بودند.
وی ادامه داد: جوی ایجاد شد و افراد فاقد تخصص این افراد بهعنوان دکتر و مهندس شناخته شدند. این وضعیت ابتدا در لایههای بالایی شکل گرفت و بعد به تمام لایههای زیرین توسعه پیدا کرد. نتیجه این شد که جامعه هم گمان کرد وقتی به این فرد دکتر گفته میشد، حتماً کار بلد هستند! این مشکل در تمام ارکان اقتصادی و فنی وجود داشته و دارد. وزرا در وزارتخانههای تخصصی و فنی هم این مشکل را داشتند و دارند. مدیران اجرایی هم این مشکل را داشتند و بسیاری هم تحصیلات و تجربه مرتبط نداشتند.
علیرضا شیرانی در پایان سخنان خود متذکر شد: این وضعیت باعث شد تا موجی از افراد غیرمتخصص وارد پستهای حساس شده و تصمیمگیری کنند. این افراد به دلیل عدم آگاهی و نبود دانش در بسیاری از مقاطعی که باید نه باید بگویند، آری گفتند. آنچه این روزها شاهدش هستیم همان افراد کارنابلد و فاقد مدرک تحصیلی معتبر و تجربه و تخصص لازم است. تبعات نتیجه همان روزها است.