علی صالحآبادی– مدیرمسئول
همانطور که سینما، تئاتر، موسیقی و نویسندگی هنر است و هرکس از آن برخوردار باشد اثر خوب ارائه میکند، سیاست ورزی نیز هنر است. اگر سیاستمداران تصمیمهای درست و سنجیده اتخاذ کنند ملتها از مواهب و نتایج آن بهره میبرند، برعکس اگر تصمیمها غلط باشد ملتها دچار فقر، فلاکت، نگونبختی و از همه مهمتر دچار ناامیدی در زندگی میشوند و از فرصت خوب زیستن بیبهره میمانند.
1-رضاشاه برای دستیابی به عمران و آبادانی در بین کشورهای دنیا آلمان را برگزید و متحد آن کشور شد. متفقین از این سیاست خشمگین بودند و به رضاشاه فشار میآوردند که از آلمان فاصله بگیرد و با آنها همراه شود، اما رضاشاه زیر بار نرفت. «عصمت اینونو» رئیسجمهور وقت ترکیه نامهای به رضاشاه نوشت و به او توصیه کرد که از آلمان فاصله بگیرد و با غرب و شوروی همراه شود، زیرا او در نامهاش فاش کرد که متفقین قصد حمله به ایران را دارند. شگفت آنکه کسی جرأت نداشت این نامه را به رضاشاه بدهد.
یک ماه بعداز ارسال این نامه که به دست رضاشاه نرسید، متفقین در جنگ جهانی دوم که بر هیتلر پیروز شده بودند به ایران حمله کردند و رضاشاه را وادار به خروج از کشور کردند. رضاشاه دچار توهم قدرت بود و هرگز چنین روزی را باور نمیکرد و میپنداشت ارتش ایران قویترین ارتش دنیاست.
2-بنیانگذار جمهوری اسلامی قصد داشت پس از فتح خرمشهر آتش بس بین ایران و عراق را بپذیرد. عدهای به ایشان توصیه کردند باید مناطقی را از خاک عراق تصرف کنند بعد از موضع قدرت مذاکره و مصالحه کنیم. در راستای این استراتژی شهر فاو عراق تصرف شد.
3-نویسنده بهاتفاق ابراهیم اصغر زاده، علی محقر، مصطفی مؤذنزاده دیداری با فیدل کاسترو، رئیسجمهور پیشین کوبا داشت. سفیر کشورمان در کوبا پس از پایان این دیدار به نویسنده گفت: وقتی ایران شهر خرمشهر را از عراق پس گرفت کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا در جریان بود. کاسترو، ولایتی وزیر خارجه وقت را احضار کرد و به او گفت: شما پیروز شدید و اگر وارد خاک عراق شوید همه کشورهای دنیا در برابر شما قرار خواهند گرفت. اکنون وقت آتش بس است. ولایتی قبول نکرد. عراق فاو را پس گرفت و فرمانده کل قوا قطعنامه 598 را که سال 1366 صادرشده بود در سال 1367 پذیرفت و ایران را از خطر تجزیه و شکست نجات داد.
4-کشورهای عربی وقتی ایران در موضع قدرت بود و فاو را گرفته بود حاضر بودند به ایران غرامت بپردازند؛ اما وقتی فاو از دست رفت غرامت هم از دست رفت.
5-برجام در سال پایانی دولت روحانی (1399) و سال اول دولت سیزدهم قابل احیاء بود؛ اما چون مسئولان نتوانستند در آن موقع تصمیم بگیرند برجام به برزخ رفت، بهگونهای که حتی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سوت پایان برجام را نواخت.
تاریخ درس عبرت برای حال و آینده است. مهم این است که از آن درس گرفته شود نه اینکه به سخره گرفته شود.
کشور با مشکلات فزاینده روبهرو است، دولت قرار است تا پایان اسفند به 60 میلیون ایرانی کالابرگ (کوپن) یا صدقه بدهد. وقتی کشوری 70 درصد مردم آن صدقه بگیر شوند، آیندهاش بهتر از حال و گذشتهاش نخواهد بود.
رئیسجمهور میگوید کشور در جنگ تمامعیار اقتصادی قرار دارد. او نمیگوید چرا جنگ اقتصادی در جریان است، عدهای در این شرایط به دنبال اجرای وعده صادق 3، نابودی اسرائیل و شخم زدن تلآویو هستند.
آقایان! اول مشکل مردم را حل کنید بعد بروید سراغ نابودی اسرائیل و ... آنچه در روی زمین اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادن است این است که شرایط منطقهای، بینالمللی به زیان ایران شده است. چین و روسیه هم در عمل نشان دادهاند که از پشت به ایران خنجر میزنند. آمریکا به کمک اسرائیل مقدمه فشار اقتصادی و احتمالاً حمله نظامی علیه ایران را تدارک میبیند، در چنین شرایطی دیپلماسی راهگشاست.
اگر حرف نویسنده و دیگران را که راهکار برون رفت کشور را از مشکلات، مذاکره و مصالحه با ایالات متحده میدانند قبول ندارید، لااقل حرف داگلاس نورث (برنده جایزه نوبل) را که میگوید: راه توسعه کشورها گفتوگو و تحمل در برابر مشکلات و منتقدان است، قبول کنید.