ستاره صبح، فائزه صدر: در دوران حضور بایدن در کاخ سفید، ارسال تسلیحات سنگین به اسرائیل متوقف شد، زیرا دموکراتها تحت تأثیر فشار افکار عمومی جهان با گسترش کشتار در غزه مخالف بودند. اما با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ شاهد ارسال 1800 تن بمب سنگین به اسرائیل بودیم و تجهیز ارتش نتانیاهو توسط دولت آمریکا مجدداً از سر گرفته شد. در شرایطی که کاربرد این تسلیحات با زمین سوختهی غزه و زیر ساخت های ویران شده این سرزمین نسبتی ندارد، این ابهام پیش میآید که در غزه چیزی نمانده تا با چنین تسلیحاتی در هم شکسته شود! در چنین شرایطی به نظر میرسد هدف آمریکا از تجهیز مجدد قوای نظامی اسرائیل در راستای تهدید ایران باشد. سؤال این است آیا ایالات متحده سعی دارد اسرائیل را برای جنگ دیگری آماده سازد یا هدف همچنان غزه است؟ ستاره صبح در گفتوگو با حسین کنعانی مقدم، سردار پیشین سپاه و تحلیلگر سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
آیا با توجه به وضعیت غزه میتوان تأیید کرد تجهیزاتی که از طرف آمریکا به اسرائیل ارسال میشود بیشتر برای جنگی است که در آینده برنامه ریزی شده و هدف غزه نیست؟
بله، دقیقاً آنها هر چه میخواستند در غزه انجام دادند و نیازی به این بمبها ندارند. آمریکا و اسرائیل، ایران را تهدید میکنند.
سیاست آمریکا چه در دورهی بایدن و چه در دورهی ترامپ و چه با دموکراتها و چه تحت نظر جمهوری خواهان، یک استراتژی ثابت دارد که در رابطه با تأمین امنیت اسرائیل کار میکند.
اسرائیل میخواهد در غزه از قرصت سرزمین سوخته و کوچ اجباری استفاده کند و در همین راستا هم هر گونه کمکی را از آمریکا درخواست کرده و آمریکاییها ارائه دادهاند از جمله بمبهای مادر و بمبهای سنگر شکن.
در دورهی بایدن فضای سیاسی به سمتی رفت که نسل کشی در غزه موجی جهانی علیه آمریکا به راه انداخت و بایدن باید آن فضا را قطع میکرد. اما ترامپ تجهیز اسرائیل را با شدت بیشتری دنبال میکند و اسرائیل خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی آماده میکند.
غزه بهانه است تا اگر جمهوری اسلامی اقدامی علیه اسرائیلیها انجام دهد تا آنها مراکز هستهای ما را بمباران کنند. قاعدتاً این بمبها بیشتر برای همین حملات به اسرائیل ارسال شده است.
آیا امروز میتوانیم سیاست آمریکا برای خاورمیانه و به ویژه برنامههای ترامپ درباره ایران را مورد بحث و گفتوگو قرار بدهیم یا هنوز تا زمان کشف واقعیات فاصله داریم؟
تئوری استراتژی در دورهی آقای اوباما بر این بود که نه جنگ نه صلح یعنی یک هدف بینابین با برجام ایجاد کرده بودند. ترامپ میگوید یا جنگ یا صلح، یا بیایید صلحی که برای آنها معنی و مفهوم تسلیم و سازش دارد را بپذیرید یا بجنگیم.
امروز آمریکا از چند جهت به جمهوری اسلامی فشار میآورد، فشار از بیرون با هدف شورش و تلاش میکند که این قضا را به سمت میدانی ببرد. اسرائیل به دنبال این است که بتواند در شرایطی که ترامپ سر کار است حداکثر استفاده را ببرد و آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند. صحبت از اینکه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند زمینه سازی برای آن هدف است.
آیا صحبت از حمله به تأسیسات اتمی ایران ناشی از محاسبات غلط آمریکا و اسرائیل است یا اتفاقاتی که بعد از 7 اکتبر 2022 در منطقه افتاد آنها را به این جمع بندی رساند که آیا میشود جنگی با ایران شروع شود و بازنده نبود یا خیر؟ آمریکا تجربهی افغانستان و عراق را دارد واقعاً بعید به نظر میرسد که مجدداً وارد منطقه شود. جنگی که سایهی تهدیدش بر فراز ایران گسترده شده چقدر عملی است؟
اسرائیل سالها برای رسیدن به قدرت و موقعیتی که بتواند با جمهوری اسلامی مقابله کنند تلاش کرده است. اما خودشان میدانند درگیر شدن با جمهوری اسلامی یعنی ورود منطقه به یک جنگ جهانی. آمریکا از نیروهای نیابتیاش در منطقه برای این کار استفاده خواهد کرد و مستقیماً وارد جنگ نمیشود.
هر دیوانهای میتواند جنگی به راه بیاندازد. خصوصاً ترامپ که عقل سلیمی ندارد. اما بحث این است که چه کسی میتواند جنگ را مدیریت کند و میدان را به نفع خودش به دست گیرد؟
مارک روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به خاورمیانه به سمت کشورهای عربی رفت. آیا میشود پیش بینی کرد که خروجی این دیدارها دعوت به گفتوگو است یا اینکه همچنان آمریکاییها مواضع تندشان را در قبال جمهوری اسلامی حفظ خواهند کرد؟
آمریکاییها دو تئوری دارند. یکی «تئوری چیکن» است، یعنی فرد سعی میکند با تهدید کردن و این ادعا که من تا چند روز آینده جهنم به پا میکنم و از این دست تهدیدات، کاری کند که طرف مقابل را کنار بزند، بازی برد و باخت را داشته باشد.
تئوری چیکن در بین آمریکاییها معروف است. وسط خیابان مسابقاتی برگزار میکنند و به سمت یکدیگر حرکت کرده و همدیگر را تهدید میکنند. اگر به همدیگر بزنند که باخت باخت است. اگر یکی دیگری را کنار بزند، برد و باخت و اگر هر دو متوقف شوند و مذاکره کنند برد برد میگویند. این سیاست آمریکاییهاست.
دومین سیاست هم سیاست چماق و هویج است که سالهاست دنبال میکنند. از یک طرف چماق را برداشتند و دنبال ایران هستند و از یک طرف پیام میدهند که اگر شما بیایید و با ما مذاکره کنید ما کوتاه میآییم و هویج را نشان میدهند.
ترامپ فردی است که حرفهایش با سیاستهای اعمالیاش متفاوت است. این فرد یک آدم متوهمی است که تلاش میکند با ترساندن طرف مقابل در نبرد پیروز شود. ایران افغانستان و عراق نیست، ایران سوریه یا لیبی نیست. ایران هیچ جای دنیا نیست. ایران ایران است و ترامپ باید این را درک کند که نسخههایی که قبلاً برای دیگران میپیچیده در مورد ایران قابل اجرا نیست.