شکلگیری نهاد خانواده اغلب باوجود محبت بین زن و مرد پدید میآید. محبتی که در شروع یک رابطه وجود دارد، عشق است. انسان تنها موجودی است که میتواند انتخاب کند به دیگران بهصورت آگاهانه محبت کند یا نکند. بیشتر ازدواجهایی که باعلاقه زن و مرد نسبت به یکدیگر شکل میگیرد، رابطه آنان توأم با صمیمیت و تعهد پیش میرود. بهمرورزمان سبک ابراز محبت بین زن و مرد تغییر میکند. شاد بودن آنها که یکی از اهداف مهم در زندگی است دستخوش تغییر میشود. شادی احساس خوب در زندگی است که فرد را از ناامیدی دور میکند. نقش شادی در روابط بین افراد نیز قابلتوجه است. بر اساس یافته پژوهشها، افرادی که متأهل هستند نسبت به افراد مجرد، احساس شادی و آرامش بیشتری را در زندگی خود تجربه میکنند.
تکهمسری یا چندهمسری؟
این نوشتار بر اساس یافتههای پژوهشهای دانشگاهی است که به این نکته پرداختهشده که اهمیت عشق و شادی در زندگی افراد چیست؟ چرا برخی از افراد به سراغ چندهمسری میروند؟ آیا در چندهمسری عشق و شادی در زندگی فرد افزایش مییابد؟ آیا اعضای خانواده چندهمسری با سلامت روان بهتری زندگی میکنند؟ آیا مشکلات زندگی زناشویی با ازدواج مجدد حل میشود؟
عوامل شکلگیری یک ازدواج موفق شامل ویژگیهای شخصیتی، توجه به خصوصیات همسر، انگیزه ازدواج، بلوغ فکری، اوقات فراغت، روش تصمیمگیری در مسائل مشترک و ... هست .
عشق و محبت شاید در ابتدای شروع رابطه نقش پررنگی داشته باشد، اما در ادامه زندگی مشترک، خصوصیات شخصیتی و مهارت زن و مرد نقش حیاتی در حفظ رابطه زناشویی دارد. برای مثال سازگاری، مصاحبت و گفتوگو درباره مشکلات، احساس تعهد در زوجین و همراهی و همفکری درباره مسائل زندگی از ویژگیهای ازدواج سالم است. اما زمانی که افراد حس آرامش و خوب از حضور یکدیگر دریافت نکنند، عشق و محبت در رابطه کم میشود و احساس شادی رخت میبندد و فضایی سنگین در رابطه شکل میگیرد. چاره کار چیست؟ چگونه ورود فردی جدید در نقش همسر به حل مشکلات خانواده کمک میکند!
واقعیت این است که با ازدواج مجدد، مشکلات و مسائل زندگی هنوز به قوت خود باقی است، فقط فردی دیگر به این رابطه آشفته با مشکلات جدید اضافهشده است. در این شرایط نهاد خانواده مختل شده و شرایط اقتصادی، اجتماعی، مراودات فامیلی، رفتار اعضای خانواده نسبت به یکدیگر و ... دچار اختلال شدهاند. سطحینگری در روابط منجر به تصمیمگیری اشتباه میشود، تصمیماتی که جبران خطای آن سختتر میشود . آنچه امروزه چندهمسری را مورد مناقشه در خانوادهها قرار داده و افراد نسبت به آن موضع میگیرند، مرسوم نبودن آن در جامعه است. فرزندان خانوادههای چندهمسری آسیبهای زیادی را با خود حمل میکنند. اگر فرزندانی قوی و سالم باشند بهسختی رشد کرده و با کمک گرفتن از مشاورین و روانشناسان خبره، سلامت روان خود را تأمین میکنند؛ اما درصورتیکه ضعف بر آنها غلبه کند و توانایی مدیریت شرایط بحرانی را نداشته باشند، سلامت جسم و روانشان آسیب میبیند.
درنهایت تاوان مشکلات چندهمسری را همه اعضای خانواده به اشکال مختلف خواهند پرداخت. موضوع چندهمسری برای مردها جذاب است و در جامعه بهصورت غیررسمی و رسمی وجود دارد. بهترین راهکار برای حل مشکلات زناشویی، توجه به کیفیت رابطه خود با همسر و درمان آن است. مراجعه به مشاوران برای حل مشکلات زناشویی با صبروشکیبایی و تغییر رفتارها و راهبردهای زندگی میسر است. پژوهشگران موضوع ازدواج مجدد را موردبررسی قرار دادهاند.
برای مثال «رومن رولان» در کتاب «جان شیفته» نوشت: «آنجا که آنت قهرمان داستان زنی باوجود مشکلات بسیار و فرزند نوجوانی 17 ساله با پیشنهاد ازدواج مجدد مردی متأهل با سه فرزند مواجه شد، تصمیم گرفت به خاطر حل مشکلات تن به ازدواج با مرد متأهل بدهد، اما وقتی با صحبتهای همسر اول مواجه شد، فهمید که چه بخواهد چه نخواهد آشیانهی همسر اول را ازهمپاشیده است. او به خود گفت اگر بعضی زنها باهم دشمن باشند، چقدر اهانت به آنها برای بعضی مردها آسان میشود. او درنهایت این کار را درست نمیبیند وزندگی مشترک زن دیگری را تصاحب نمیکند. او باقدرت تصمیم میگیرد باوجود تمام سختیها، بار سنگین رابطه بد دیگر را به دوش نکشد.» به همین دلیل انتخاب مسیر درست با کسب اطلاعات و مهارت ورزی در بهبود زندگی زناشویی مؤثر است .