از حدود ۱۲ سال پیش همزمان با اعتراضات در برخی از کشورهای عربی، اعتراضاتی هم در بعضی از شهرهای سوریه شروع شد، کهمنجر به درگیری بین مردم و حکومت بشار اسد شد.
از این زمان برخی از کشورها مانند آمریکا، ترکیه و نظام جعلی اسرائیل به فکر استفاده از فرصت نارضایتی مردم در جهت بهره گیری به منظور نیل به اهداف خود برآمدند. آنها از همان سال به صورت رسمی خواهان سرنگونی بشار اسد و تغییر نظام در سوریه شدند.
اسرائیل به فکر ملحق کردن سرزمین جولان به اراضی اشغالی و نیز از بین بردن زیرساخت های نظامی و اقتصادی و صنعتی سوریه بود، به طوری که هیچگاه سوریه توان مقابله با تجاوزات اسرائیل را نداشته باشد.
بر همین اساس است که بلافاصله پس از سقوط بشار اسد، حملات اسرائیل به سامانه های پدافند هوایی و موشکی و پایگاهها و پادگان های سوریه شروع شد و اسرائیل با صدها بمباران همگی آنها را از بین برد.
هم اکنون نیز بمباران های اسرائیل برای نابودی تمامی زیرساخت های دفاعی و نظامی سوریه ادامه دارد و اسرائیل میخواهد تا هیچگونه توان دفاعی در سوریه برای آینده نیز باقی نماند.
از طرفی ظرف یکسال و نیم گذشته اسرائیل همواره به دنبال آن بوده است تا دسترسی ایران و حزب الله از طریق فضای جغرافیایی سوریه را به منظور حمایت از مردم فلسطین به طور کامل از بین ببرد.
به همین دلیل در طول ماه های گذشته اسرائیل به طور مرتب به اماکن و مراکز ایران و حزب الله در سوریه از جمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و ایرانیان زیادی را نیز در سوریه ترور نمود.
آمریکا هم از همان سالها به مداخله نظامی در سوریه پرداخت و با احداث یک پایگاه بزرگ عملیاتی در منطقه کردنشین سوریه، نیروهای نظامی خود را در آن مستقر کرد تا بتواند جاپای مستحکمی در خاک سوریه داشته باشد و بر تحولات آن تأثیرگذار باشد.
اما با شروع ناآرامیها در سوریه، ترکیه فعالیت میدانی گسترده تری در سوریه انجام داد و با متشکل کردن مخالفین در ساختارهای نظامی به سازماندهی گسترده آنها پرداخت و حتی گاهی نیروهای نظامی خود را نیز وارد خاک سوریه کرد تا بتواند بر سرنوشت سوریه تأثیرگذار باشد.
اردوغان از ابتدا خواستار سرنگونی بشار اسد شد و برای تحقق این خواسته سرمایهگذاری عطیمی انجام داد.
به این ترتیب با کمک ترکیه، ظرف سال های گذشته مخالفین مسلح بشار اسد توانستند حدود ۳۵ درصد از خاک سوریه در کنار مرز ترکیه را در اختیار بگیرند و در آنجا مستقر شوند.
اجلاس آستانه هم حضور ترکیه و مخالفین بشار اسد در آن مناطق را تثبیت کرد و مخالفین توانستند با خیال راحت به سازماندهی های جدیدی دست بزنند و با دریافت کمک های تسلیحاتی و تجهیزاتی از ترکیه و بعضی از کشورهای دیگر، خود را تقویت کنند و منتظر فرصت باقی بمانند.
تحریم های گسترده سوریه از سوی آمریکا و اروپا و بعضی از کشورهای عربی هم باعث شد
تا اقتصاد سوریه دچار نابسامانی و فروپاشی شود به طوری که دولت حتی در پرداخت حقوق نظامیان سوری دچار مشکل اساسی شود و فقر در بین مردم توسعه یابد.
همچنین وضعیت نابسامان اقتصادی سوریه و نیز تداوم جنگ داخلی باعث شد تا میلیونها نفر از مردم سوریه آواره شوند و از کشور فرار کنند و مردم تلفات زیادی هم ببینند. زندانها هم پر از ناراضیان و افراد مسلح ضد بشار اسد شد.
از سوی دیگر حملات گسترده و مستمر اسرائیل به حزب الله و از بین بردن توان نظامی آن نیز موجب افزایش امیدواری اسرائیل به از بین بردن راه های تدارکاتی حزب الله از طریق سوریه شد.
چنین اوضاعی موجب شد تا حکومت سوریه نتواند بر تمامی خاک سوریه تسلط داشته باشد و مخالفین مسلح یک سرپل وسیع و مهم را در استان های هم مرز با ترکیه در اختیار داشته باشند.
از طرف دیگر بشار اسد به تدریج حمایت های اکثریت مردم را از دست داد و مردم در آرزوی تغییر شرایط و بهبود یافتن وضعیت معیشتی و زندگی خود بودند. به همین دلیل آنها برای حمایت از بشار اسد به میدان نیامدند، زیرا حکومت بعثی سوریه را یک نظام دیکتاتوری میدانستند.
از سوی دیگر، ارتش سوریه نیز پس از گذشت ۱۲ سال از وقوع جنگ داخلی، روحیه خود را به کلی از دست داده بود و انگیزه جنگیدن با مردم ناراضی سوریه و مخالفین مسلح را نداشت. بشار اسد نیز به تدریج حمایت های دولت های خارجی را از دست داده بود و بجز روسیه و چند کشور دیگر، سایر کشورها از وی هیچگونه حمایتی نمیکردند.
به این ترتیب زمینه تغییر و تحول در اوضاع سوریه فراهم آمد.
بنابراین میتوان گفت که برنامه ریزی های اسرائیل، ترکیه، آمریکا و مخالفین داخلی برای سرنگونی بشار اسد، عدم حمایت اکثریت مردم از حکومت سوریه، تحریمها و اوضاع بد اقتصادی سوریه و نداشتن توان مالی کافی برای اداره ارتش و نیروهای امنیتی و دستگاه های اداری موجب فروپاشی نظام دیکتاتوری بعثی در سوریه شد.