با این فرض نویسنده به آینده ایران خوشبین است.سوریه اما احتمالاً روزهای سختی را پیش رو دارد.دست کم در میان مدت چیزی شبیه عراق پس از صدام خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران بهترین تصمیم را در قبال اوضاع سوریه اتخاذ کرد و بیانیه وزارت خارجه در این رابطه هوشمندانه بود.
اگرچه میتوانست همین رویکرد را اواخر دوره روحانی داشته باشد و ضمن حل بحران مشروعیت سوریه تحریم خود را بردارد که طبیعتاً آن زمان به دلیل بدعهدی و خروج یکجانبه ترامپ از برجام اعتماد بخشی از نظام حکمرانی به مذاکره و توافق از بین رفته بود.
با این حال تا کنون در چهار دولت در قبال تحولات منطقه و همسایگان عاقلانهترین رویکرد اتخاذ شده به گونهای که سایه جنگ از سر کشور برداشته و منافع ملی حفظ شده است.
۱- دولت هاشمی در جنگ اول امریکا با عراق (1991)
۲- دولت خاتمی در جنگ امریکا با عراق و افغانستان (2001)
۳- دولت روحانی در روی کار آمدن طالبان جدید (1400)
۴- دولت پزشکیان در برقراری نظام جایگزین اسد (1403)
اگر چه این تصمیمات در اختیار رهبری بوده است اما دولتها در جلب نظر و مشاوره به ایشان و زمینه سازی نقش بی بدیل و تأثیرگذاری ایفا کردهاند. همچنین در اجرای صحیح و پیگیری تصمیمات.
از این منظر برخلاف تحلیلهای رایج این روزها شخصاً تحولات سوریه را نه به زیان جمهوری اسلامی ایران بلکه در جهت دوام و قوام آن ارزیابی میکنم ایضاً در جهت منافع ملی ایران. چرا که در شرایط سخت منطقه و آسیبهایی که از سوی رژیم اسرائیل به محور مقاومت مثل حماس، حزب الله و... وارد شده و شاخصهای اقتصادی کشور بیش از هر دورهای به مرز هشدار رسیدهاند، جمهوری اسلامی توانست خود را از باتلاق سوریه و مهره سوخته اسد که هیچ پشتوانهی مردمی نداشت برهاند و فرصت حفظ و تداوم روابط با سوریه را در نظام آینده این کشور دست کم از سوی خودش از دست ندهد. البته باید اما منتظر ماند و دید در روزها، هفتهها و ماههای آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.