با این وجود وقتی مردم به کاندیداهایی که نزدیک به اصولگراها نیستند اقبال نشان میدهند فریاد اصولگراها بلند میشود و «جر»زنی میکنند. این فرایند در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری (8 و 15 تیر) اتفاق افتاد و رویارویی بین تندروها و اصلاحطلبان و تحول خواهان شکل گرفت که نتیجهاش شکست بانیان وضع موجود و هزینه تراشان و پیروزی اصلاحطلبان شد.
*اصولگرایان، نمایندگان مجلس، دولتیها، رسانه ملی، حوزههای علمیه، روحانیون، رسانههای حامی قالیباف و سعید جلیلی آنچه در توان داشتند به میدان آوردند، نتیجه که نداشت بماند، با شکست هزینه تراشان هم روبهرو شد.
معنای این پیروزی و این شکست چیست؟ آیا به خود میآیید و صدای مردم را میشنوید؟
*سعید جلیلی پیرو و ادامهدهنده راه رئیسجمهور فقید و دولت سیزدهم بود. این رویکرد در مرحله اول و دوم انتخابات با «نه» رأیدهندگان مواجه شد.
*صداوسیما با مخاطبان مصاحبه میکرد و از آنها میپرسید به چه کسی رأی میدهید میگفتند به کسی که مثل رئیسی باشد. این تبلیغ هم کارساز نشد و مردم برعکس عمل کردند.
*شواهد و قرائن نشان داد که در شهرها، روستاها و... از امکانات دولتی و دادن پول و مواد غذایی برای جلب نظر رأیدهندگان استفاده شد. این موضوع خلاف قانون و مهمتر این که دخالت در انتخابات است. به همین دلیل میزان آرای سعید جلیلی مخدوش است، زیرا دولتیها در آن دخالت داشتهاند.
*بر اساس اصول 114 و 131 قانون اساسی و ماده 37 قانون آییننامه انتخابات ریاست جمهوری مسئولانی که در امر برگزاری انتخابات نقش دارند نمیتوانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. قالیباف بدون رعایت این ماده کاندیدا شد و شورای نگهبان هم او را رجال سیاسی و مذهبی تشخیص داد.
*قالیباف پس از رأی نیاوردن در مرحله اول بیانیه داد و از کاندیداتوری سعید جلیلی نماینده جبهه پایداری حمایت کرد. این کار دخالت قوه مقننه و مجریه در انتخابات است. به همین دلیل آرای سعید جلیلی مخدوش است.
*قالیباف میپندارد انگار مردم یک ریاستجمهوری به او بدهکارند، به همین دلیل چند بار به میدان آمده اما با سد مردم مواجه شده است.
* این انتخابات وزن و جایگاه اصولگرایان و عقبه آنها را با 13 میلیون رأی مشخص کرد. در مقابل حدود 30 میلیون نفری که نیامدند و 16 میلیون نفری که به پزشکیان رأی دادند یعنی 46 میلیون نفر این پیام را به حاکمیت دادند که حکمرانی به شیوه اصولگرایی را نمیخواهند و خواهان «تغییر»، «تحول» و «اصلاح» امور هستند. مهمتر اینکه مصطفی پورمحمدی تنها کاندیدای روحانی ریاست جمهوری 206 هزار رأی آورد. رأیدهندگان به حاکمیت پیام دادند اصولگرای شخصی یا روحانی نمیخواهند.
* کلیپی که به نظر میرسید متعلق به یک طلبه بود گوش دادنی است. او کسانی را که از کاندیداتورای پزشکیان حمایت کردند، صهیونیست، مجاهد خلق، لیبرال، وابسته به آمریکا، خائن و... میداند. مهم این که او میگوید در انتخابات ایران انگار جبهه معاویه در برابر جبهه امام حسین قرار گرفته است و از مردم خواست به جلیلی رأی بدهند و در انتها هم گفت برای پیروزی جلیلی نذر کنید.
مردم به این گفتمان هم «نه» گفتند. بروید فکری به حال خودتان بکنید و از این اتهام پراکنیها دست بردارید. اینها شرعی و قانونی نیست و اگر مدعی العموم ورود پیدا کند گوینده باید مجازات شود.
وقتی مردم اصولگرایانی که منتسب به حاکمیت هستند را نمیخواهند، حاکمیت دو راه پیش رو دارد: یکی ادامه وضع موجود که نتیجهاش ریزش و رویگردانی بیشتر مردم حتی اصولگراها از این جماعت است.
راه دیگر این است که بانیان وضع موجود بپذیرند روش حکمرانیشان غلط بوده و ضمن عذرخواهی تن به اصلاحات و همراهی با رئیسجمهور منتخب بدهند و سیاست تهاجمی را در روابط خارجی کنار بگذارند وبه سیاست تعاملی روی آورند و با مذاکره مستقیم با آمریکا تحریمها را بردارند.
این جماعت بدانند که مقابله با پزشکیان و دولت او نتیجه عکس به بار میآورد و بستری فراهم میشود که همین چند میلیون رأیی را هم که اکنون دارند در آینده از دست بدهند.
به نظر میرسد انجمن حجتیه، جبهه پایداری و سعید جلیلی رئیس دولت پنهان بیکار نخواهند نشست و از عملیات ایذایی هم دست برنخواهند داشت. اینها باید در انتظار «نه» بزرگتر مردم باشند.