1-واجدین شرایط رأی دادن 61 میلیون نفر بودند که از این تعداد بیشتر از 24 میلیون نفر آمدند و 37 میلیون نفر هم نیامدند. پیام این رفتار ایرانیها برای حاکمیت چیست؟
2-از 24 میلیون نفری که آمدند 10 میلیون نفر به پزشکیان رأی دادند که در قامت منتقد و مخالف سیاستهای دولت سیزدهم ظاهر شد و سعید جلیلی در قامت موافق سیاستهای دولت سیزدهم 9 میلیون رأی کسب کرد. واضح است که این 10 میلیون نفری که به پزشکیان رأی دادند در واقع جزو منتقدین، مخالفان و کسانی که به هر دلیل با جمهوری اسلامی زاویهدارند بهحساب میآیند. اگر اینطور نبود میآمدند و به جلیلی رأی میدادند. اگر عدد تحریمیها را با 10 میلیون رأی پزشکیان باهم جمع کنیم میشود 48 میلیون نفر که از وضعیت کنونی ناراضی هستند.
3- آرای باطله حدود یکمیلیون بوده است. اینیکمیلیون را نمیتوان در زمره موافقان بهحساب آورد؛ بلکه این جمعیت نه کاندیدای اصلاحطلب را قبول داشتند و نه کاندیدای اصولگرا را. بنابراین اینیک میلیون نفر را میتوان در زمره مخالفان دانست، نه موافق با آن. این تعداد اگر موافق حاکمیت بودند به سعید جلیلی رأی میدادند و اگر منتقد بودند به مسعود پزشکیان. بنابراین مخالفند. اگر یک میلیون آرای باطله را به 48 میلیون تحریمیها و رأی پزشکیان اضافه کنیم میشود 49 میلیون نفر یعنی 49 میلیون نفر یا منتقدند یا ناراضیاند یا مخالف. پاسخ اقلیت به این 49 میلیون نفر چیست؟
4-شواهد و قرائن نشان میدهد که دولت، صدا و سیما و کمیته امداد مستقیم و غیرمستقیم به نفع سعید جلیلی تبلیغ کردند که این اقدامات مغایر قانون است.
5-روز جمعه در اقدامی بیسابقه صداوسیما عکسهای ابراهیم رئیسی و سعید جلیلی را در بعضی حوزههای رأیگیری نشان میداد.
سامانه آموزشوپرورش در روز رأیگیری (دیروز) پیامکی را برای فرهنگیان ارسال کرد که در این پیامک آمده بود:
شهید رئیسی طرح طبقهبندی معلمان را اجرا کرد. شما به کاندیدایی رأی دهید که پیرو اوست. پرواضح است چنین کاندیدایی سعید جلیلی است، نه مسعود پزشکیان.
6-سازمان تأمین اجتماعی روز جمعه (دیروز) مبلغ 3 میلیون تومان بهحساب کارکنان خود واریز کرد. به نظر میرسد که واریز این پول آن هم در روز انتخابات به خاطر جلب کارکنان تأمین اجتماعی به رأی دادن و تأثیر احتمالی آنان بر بنگاههای اقتصادی بوده است.
7-رأی دادن و رأی ندادن یک کنش سیاسی است و هر دو باید به رسمیت شناخته شود. اینکه صدای تحریمیها در مرحله اول انتخابات بلندتر از صدای مشارکتیها بود و احتمالاً در دور دوم هم چنین باشد، زنگ خطر و هشداری به حاکمیت است.
وقتی وضع این گونه است، دو راه پیش روی حاکمیت وجود دارد: یکی پیشقدم شدن برای اصلاح و تن دادن به خواست و مطالبه اکثریت است و دیگری ادامه همان روشی است که در گذشته انجام شده و باعث ناراضی شدن میلیونها ایرانی شده است. بنابراین توپ اصلاح در زمین حاکمیت است.
واقعیت این است که 49 میلیون نفر منتقد به دنبال نابودی اسرائیل، نابودی آمریکا، بهزانو درآوردن غرب، پشیمان کردن تحریم کنندگان به گفته جلیلی، نزدیکی به روسیه و چین نیستند. آنها میخواهند مثل کشورهایی نظیر ترکیه، مالزی و... زندگی کنند و نگران تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، آینده خود، فرزندان و نوههایشان نباشند.
انتظار میرود رئیسجمهور نهم برای مردم امید ایجاد کند.