سید محمد خاتمی از کاندیداتوری سید محمد صدر حمایت کرده است. همچنین جبهه اصلاحات اعلام کرد با کاندیدای اختصاصی در انتخابات حضور خواهد داشت.
انتخابات ابزار دستیابی به دموکراسی، تغییر تدریجی توزیع قدرت و بسط و گسترش اشتراک «سیاسی»، «اشتراک اجتماعی» و در نهایت ایجاد جامعه عادلانه و منصفانه است. مهمتر اینکه وقتی جامعه «دموکراتیزه» مردم هر موقع بخواهند میتوانند قدرت را با صندوق رأی تغییر دهند.
به عقیده صاحب نظران وقتی که مردم آزادانه حق تغییر سرنوشت داشته باشند، آنگاه قدرت چرخشی و به نفع مردم خواهد شد. اصلاحطلبان از سال 1370 و در جریان انتخابات مجلس چهارم با مانع چهارگانه 1-حاکمیت 2- نداشتن برنامه 3- نداشتن جسارت 4-مردم مواجه بودهاند.
البته در بزنگاههایی مثل انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 76، 24 خرداد 92، 29 اردیبهشت 96 حاکمیت دچار خطای محاسباتی شد و دولت از چنگ اصولگراها خارج شد، اما انتخابات ریاست جمهوری 1400 مهندسی شد و با حذف علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و ... کاندیدای مطلوب اصولگرایان به کرسی ریاست جمهوری نشست.
امروز شواهد و قرائن نشان میدهد که هر چهار مانع پیش روی اصلاحطلبان ترکخورده است. این احتمال وجود دارد که حاکمیت به دلیل شکست پروژه یکسانسازی فضا را برای حضور اصلاحطلبان و میانهروها باز کند. پس از انتخابات مجلس دوازدهم، اصلاحطلبان صاحب برنامه شدند و جسارت هم پیدا کردند و بخشی از اعتبار از دست رفته خود را به دست آوردند.
واقعیت این است که هرگاه افراطیهای بیبرنامه که ویژگی اصلیشان مشتهای گره کرده و گرفتن قدرت است، سکاندار قوه مقننه یا مجریه شدهاند، وضع مردم به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، معیشتی و ... بدتر از قبل شده است.
شاخصها نشانگر افزایش فقر، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، کاهش قدرت خرید شهروندان است. علت این موضوع شکل گیری مجلس یازدهم در سال 1399 و دولت سیزدهم در سال 1400 است. در این سالها تندروهای بدون برنامه سکاندار مجلس و دولت بودهاند. بنابراین وقتی عملکرد این جماعت سفره مردم را کوچک میکند چرا با حذف رقبا همچنان به دنبال قدرت هستند.
هانتینگتون فیلسوف سیاسی (2006-1916) نویسنده کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» است. او این کتاب را در سال 1968 یعنی 11 سال قبل از پیروزی انقلاب ایران نوشت و در آن پیشبینی کرد رژیمهای دیکتاتوری یا نظامی از جمله رژیم شاهنشاهی ایران به دلیل اینکه توان نوسازی و اصلاحات ساختاری را ندارند دیر یا زود سقوط خواهند کرد.
پیشبینی او درباره نظام پادشاهی درست از آب درآمد. بر اساس یافتههای علم سیاست رژیمهایی که انتخابات آزاد، مشارکت دادن مردم در تعیین سرنوشت خود، برابر بودن همه افراد، حمایت قانون از اینکه انسان یا شهروند صاحب حق است را به رسمیت شناختهاند، ماندگار شدهاند. نمونه آن اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه شرق بود که این موضوعات را به رسمیت نمیشناخت و فروپاشید. مردم در فرایند اشتراک سیاسی و اشتراک اجتماعی به مطالبات خود میرسند. آیا وقت آن فرانرسیده که فضای سیاسی باز و انتخابات آزاد و رقابتی برگزار شود؟
در این شرایط نوع سیاست ورزی اصلاحطلبان، میانه روها و کسانی که به خیر و صلاح مردم میاندیشند، مهم و سرنوشت ساز است.
جولانگ دنگ (2013 -1933) مبدع و مبتکر نظریه خاکستری است. بر اساس این نظریه سیاست ورزی صفر و صدی، سیاهوسفید، تمامیتخواهی، من باشم و دیگران نباشند، خودی در حاکمیت باشد و غیرخودی نباشد بی معناست.
مفهوم دیگر سیاست خاکستری این است که موضوعات، رویدادها یکنیمه آشکار دارند و یکنیمه پنهان که هر دو مهم هستند. یکی به چشم میآید و دیگری به چشم نمیآید.
به عقیده نویسنده، اصلاحطلبان نباید مثل افراطیها و انقلابیون صفر و صدی و سیاه و سفید فکر کنند، بلکه باید «واقع بین» و «واقع نگر» باشند. در قالب این واقعیت، اگر کاندیدای موردنظر آن تأیید شد رستم گونه پشت او بایستند و تلاش کنند تا پیروز میدان باشد. در این راستا چنانچه کاندیدای میانهرو که برنامهاش به نفع مردم است از فیلتر شورای نگهبان عبور کرد بهتر است آشکار یا پنهان از چنین کاندیدایی حمایت کنند تا بازی افراطیها را به هم بزنند.
بنابراین انتخابات پیش رو برای اصلاحطلبان و میانه روها هم میتواند شانس و فرصت باشد هم زمینه افول آنها را فراهم کند.