یک کارشناس علوم سیاسی در روزنامه اعتماد نوشت: كار بهخصوص كاری كه بر انتخاب آزاد مبتنی باشد و با استعدادهای افراد مطابقت داشته باشد، عامل روانشناختی مهمی در ساخت شخصیت، ایجاد رضایت دایمی و احساس خوشبختی فرد است. كار از نظر اجتماعی در شكفتگی و تحرك تمدنها و از نظر فردی، در تحقق شخصیت فرد و سرنوشت خاص او موثر است. اگر انتخاب كار ناصحیح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضری خواهد داشت. نخستین صورت كار جنبه فنی آن است. مدتها كار جز از این جنبه مورد ملاحظه قرار نمیگرفت و هنوز هم در برخی موارد و از طرف بعضی از افراد چنین است و با توجه به این جنبه، كار منحصرا وابسته به صلاحیت مهندسان و كارشناسان تولید است. در اینجا به مفهوم فنی «پست كار» میرسیم. مفهوم «پست كار» مستلزم سازگاریهای فیزیولوژیك و روانشناختی است كه در صنعت بیش از پیش توجه محققان و كارگزاران را به خود جلب كرده است.
دومین نظرگاه به كار پدیده«خستگی» است كه ممكن است مربوط به نحوه مسكن و رفت وآمد نیروی كار یا به نحوه نظر كارگر به كارش مربوط باشد، به دیگر سخن «خستگی» در بعضی موقعیتها و تا حدود بسیار زیاد پدیدهای اجتماعی است. سومین نظرگاه جنبه روانشناسی است. كارگر فقط یك موجود مادی نیست، بلكه واجد خصوصیات روانی و اخلاقی نیز هست. چهارمین نظرگاه، نظرگاه اجتماعی كار است. كار مدرن امروز، حتی بیش از كار در جوامعی كه دارای محیطهای فنی عقب افتاده هستند و كمتر از محیط طبیعی خود جدا شدهاند، یك پدیده اجتماعی است. بنابراین امنیـت شـغلی یكـی از مهمتریـن مصادیـق حقـوق بنیادیـن كار بـه شـمار مـیرود.
امنیـت شـغلی دلالت بـر ایـن امـر دارد كـه شـخص شـاغل اعـم از كارگـر یـا كارمنـد در زمـان اشـتغال نبایـد بیـم و واهمـه از دسـت دادن شـغل خـود را داشـته باشـد. در روابـط كاری كـه یـك طـرف رابطـه، كارگـر اســت و طــرف دیگــر، كارفرمایــی دارای قــدرت اقتصــادی، امنیــت شــغلی اهمیــت بیشتــری دارد و قانونگـذار بایـد تضمینـات كافـی جهـت امنیـت شـغلی كارگـران را در نظـر بگیـرد.
نابرابـری قـراردادی در رابطـه كارگـر و كارفرمـا بـه حـدی مهـم اسـت كـه بسـیاری از حقوقدانـان بـر اصـل مداخلـه دولـت در رابطـه كار در راسـتای حمایـت از كارگـران بـه عنـوان طـرف ضعیـف در قــرارداد اشــتراك نظــر دارنــد. بــه ســخن دیگــر، تحــولات متعــدد از جملــه پیچیدگیهــای روابــط میــان كارگــر و كارفرمایــان در دوران كنونــی ســبب شــد ایــن رابطــه كــه پیشتــر در قالــب عقــد اجــاره در حقــوق خصوصــی مطــرح بــود، بــه یكــی از شــاخههای حقــوق عمومــی منتقــل شــود و آثــاری خــاص بــر آن مترتــب گــردد.
برخــی بــر ایــن باورنــد كــه دخالــت دولتها در قــرارداد كار موجـب شـده اسـت رابطـه كار افـزون بـر جنبـه حقـوق خصوصـی، جنبـه حقـوق عمومـی نیـز داشـته باشـد، چنانكـه حتـی میتوان مدعـی شـد نقـش حقـوق عمومـی بـه مـرور زمـان و تحـول حقـوق پیـش از حقـوق خصوصـی قابـل ارزیابـی اسـت. وضـع قوانیـن و مقـررات الـزامآور در ایـن ارتبـاط و انجـام تمهیـدات الزام بـرای نظـارت بـر اجـرای آنهـا بـا تكیـه بـر همیـن جنبـه از رابطـه كار، معتبـر قلمـداد شـده اسـت. در دوران گذشته وقتی فردی در سازمانی استخدام میشد و شروع به كار میكرد، معمولا نگرانی چندانی بابت از دست دادن شغل نداشت و چندین سال در آن سازمان میماند.
این روزها اما شرایط عوض شده است و به دلایل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، كوچك كردن شركت، تغییر نیازهای كسبوكار و… تعدیل نیرو در سازمانها افزایش یافته است و افراد در بسیاری از موقعیتها، احساس عدم امنیت شغلی را تجربه میكنند و دایم بابت از دست دادن كارشان نگرانی دارند كه این نگرانی قطعا اثرات منفی بر روان جامعه خواهد داشت.
لذا انتظار میرود كه دولت برای بهبود امنیت شغلی در سازمانها توجه ویژهای كند و در واقع هم كاركنان و هم كارفرمایان باید به امنیت شغلی اهمیت بدهند و برای تأمین امنیت شغلی تلاش كنند. چرا كه كارمندی كه از جنبههای مختلف شغلی، روحی، اجتماعی و … در سازمانی كه كار میكند احساس امنیت كند، تلاش بیشتری برای آن سازمان میكند و قطعا عملكرد بهتری خواهد داشت. وقتی كارفرمایی برای كاركنان خود امنیت شغلی ایجاد كند، در واقع آنها را به كاركنان وفادار تبدیل میكند و به این ترتیب، در یك سازمان با امنیت شغلی بالا، هم كارمند و هم كارفرما سود میكنند و زودتر به اهداف تعیینشده میرسند.
از نگاه جامعهشناسی علمی، عوامل مختلفی میتوانند بر رضایت شغلی تأثیر بگذارند، از جمله عوامل فردی، سازمانی و محیطی. در این میان كنترل برخی از این عوامل بر عهده كاركنان است، اما برخی از عوامل را كاركنان نمیتوانند كنترل كنند و باید كارفرما وارد عمل شود. عواملی هم وجود دارد كه نه از دست كارمند كاری ساخته است و نه از دست كارفرما، كه از مهمترین عوامل میتوان به 3 مورد ذیل اشاره كرد.
نخست: شرایط اقتصادی:
نوسانات اقتصادی به صورت مستقیم بر صنایع و كسبوكارها تأثیر میگذارد و كارمندان در زمان ركود اقتصادی از امنیت شغلی كمتری برخوردار هستند. درك روندهای اقتصادی در حوزه كاری خود میتواند به شما كمك كند تا چالشها را پیشبینی كنید و آمادگی داشته باشید.
دوم: اهمیت مهارتآموزی:
سرعت پیشرفتهای فناوری در دنیای امروزی، كاركنان را ملزم میكند تا مهارتهای مرتبط با شغل خود را یاد بگیرند و همواره بهروز بمانند. یادگیری مداوم و ارتقای مهارتها تضمین میكند كه موقعیت شغلی و مجموعه مهارتهای شما در بازار كار ارزشمند باقی میماند و امنیت شغلیتان تهدید نخواهد شد.
سوم: شبكهسازی
ایجاد روابط كاری موثر و شبكه حرفهای و قوی، درون و خارج از سازمان، میتواند در زمانهای عدم اطمینان، حمایت و پشتیبانی را فراهم كند. همچنین شبكهسازی میتواند درهایی را به سوی فرصتهای شغلی جدید باز كند و بینشی در مورد روندهای صنعت و تغییرات احتمالی بازار كار ارائه دهد.
با این وجود عوامل ذكر شده میتواند موجبات ثبات مالی، سلامت روح وپیشرفت حرفهای و توسعه مهارت را به همراه داشته باشد و باعث شود تا كارگران بتوانند با خیال راحت برای آینده برنامهریزی كنند، تصمیمگیریهای مهم را به تعویق نیندازند و برای توسعه شخصی و حرفهای خود، زمان كافی بگذارند و تلاش كنند.
دكترای تخصصی علوم سیاسی- تحلیلگر مسائل سیاسی