انتظار میرود این حکم اجرا نشود. چرا که چنین احکامی برای ملت و کشور هزینه در بر دارد. کسانی در درون سیستم این آسیبها را به نظام تحمیل میکنند. این نکته قابل توجه ترین نکته در مورد صدور چنین احکامی است.
برای این طیف مهم نیست که حکم اجرا شود یا نه، بلکه فضایی که این مسائل ایجاد میکند و ضربهای که به سیستم میخورد منظور است. از این منظر همین قدر که این حکم صادر شد و جهان را متوجه خود کرد، باید گفت توماج اعدام شد و بازتاب منفی آن شامل ملت، کشور، تاریخ و تمدن ما شد.
باید نیات این افراد را پیگیری کرد تا مشخص شود این افراد که این همه برای کشور هزینه ایجاد میکنند چه کسانی هستند؟! آیا نفوذیها هستند یا افرادی بی منطق اند که نتیجه اعمالشان اینچنین پر هزینه و البته در سرنوشت نظام تعیین کننده است.
صدور حکم اعدام برای یک خواننده رپ نشان از نوعی بلبشو و به هم ریختگی است که اگر جمع نشود برای کشور هزینه خواهد داشت. بسیاری از کارهای این طیف تند رو در تاریخ سیاسی ایران سابقه نداشته ولی ما نتایج تفکر آنها را تجربه کرده ایم.
حکم اعدام برای خوانندگی معنا ندارد. شاید حرفهایی مطرح شود تا این حکم موجه جلوه داده شود ولی برای صدور حکم افساد فی الارض باید مفسده در سطحی گسترده انجام شده باشد اینکه کسب در خفا چه میکند و چه فکری میکند و مواردی از این دست مصداق مفسده برای حکم افساد فی الارض نیست.
نمی توان جلوی فضاسازیها را گرفت چون به زعم خود این اقدامات را برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام انجام میدهند. نویسنده در جریان ماجرای هاشم آقاجری بوده است. اتفاقی که نباید میافتاد در آن زمان در حال وقوع بود که حکم اعدام لغو شد.
نگارنده تمایلی به گفتوگوی بیشتر در این رابطه ندارد ولی باید اضافه کنم که در مورد صدور چنین احکامی، بازتاب های اجتماعی وسیعی حول این موضوعات شکل میگیرد. نگاه به شرع، دیانت و حاکمیت اسلامی در تقاطع با این مسائل منفی میشود.
در حقیقت تصمیمی غلط از طرف اشخاصی که مسئولیت دارند به اصل دین داری ضربه میزند. این موضوع فرصتی در اختیار مخالفان نظام میگذارد. آنها باید پاسخگوی شرایط پیش آمده باشند، ما میگوییم طیف تندرو در مسیر غلط است، آنها هم ما را به انفعالی بودن متهم میکنند ولی دو طرف باید در کنار اتهاماتی که به هم میزنند بپذیرند که افرادی مثل توماج صالحی نیز سهمی در جامعه دارند.