این سفر در حالی انجام شد که چندی پیش بین دو کشور یک درگیری نظامی محدود صورت گرفت، اتفاقی که در تاریخ روابط دو کشور بی سابقه بود. در سفر رئیسی یک خیابان به نام ایران نام گذاری شد و 8 سند همکاری بین دو کشور به امضا رسید. در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتوگویی با پیر محمد ملازهی کارشناس شبه قاره انجام داده که در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از روابط تهران-اسلام آباد چیست؟ کدام حوزه بین دو کشور مغفول مانده است؟
سه موضوع در ارتباط با مناسبات ایران و پاکستان وجود دارد که بخشی از آن رقابتی و بخشی دیگر شراکتی و همکاری است. در بخش نظامی-امنیتی با توجه به شرایط منطقه که گروههای جهادی در آن فعال هستند و قاچاق مواد مخدر جریان دارد واقعیت این است که هم پاکستان از جریانهای رادیکال و جرائم سازمان یافته احساس خطر میکند به خصوص طالبان پاکستان که به دنبال اسلامی کردن این کشور است و هم ایران نگران است که گروههایی مانند جیش العدل در مرز سیستان و بلوچستان فعالیت میکنند. برخی اخبار حاکی از آن است که جیش العدل با طالبان پاکستان همکاری دارند.
بنابراین هر دو کشور برای همکاریهای امنیتی ضرورت احساس میکنند. اما متأسفانه بیآیید گفت که هر دو کشور نگاهشان به مسائل درست و دقیق نیست. در ایران نگاه به استان سیستان و بلوچستان نگاه نظامی و امنیتی است. در این منطقه توسعه به حاشیه رفته است و باعث گسترش فقر در بلوچستان شده است. از این رو مردم سیستان علاقه ندارند که با دولت همکاری کنند. یک اشتباه استراتژیک در منطقه بلوچستان وجود دارد که به نظر میرسد از نگاه مسئولان مورد غفلت واقع شده و آن این است که نیروهای متخصص که رویکرد ملی گرایی و وطن دوستی دارند از ساختار اداری استان سیستان کنار گذاشته شدهاند.
بخش دیگر موضوع مسجد مکی و مولوی عبدالحمید است. این جریان سیاسی مذهبی آماده همکاری با دولت کشور است و به رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری رأی داده است. این گروه امیدوار بود مطالباتشان از طریق گفتوگو و همکاری با دولت حل بشود اما متأسفانه حادثه مهر ماه 1401 در مسجد مکی که نمازگذاران به گلوله بسته شدند روابط بین این گروه با حاکمیت تضعیف شد.
یکی از کارشناسان اخیراً مطرح کرده بود که مسجد مکی باید تخریب بشود و یا کل مساجد اهل سنت بسته شوند. این سیاست اشتباه است و نتیجه نمیدهد.
متأسفانه در سیستان و بلوچستان فاصله بین اهل سنت و حاکمیت در حال افزایش است. طبیعتاً این موضوع به نفع جریانهای رادیکال است که جنبه قومی دارند. این موضوع یا به نفع تجزیه طلبان تمام میشود و یا به سود داعش و گروههای تروریستی خواهد بود.
اگر دولت سیاستهای خود را در منطقه اصلاح نکند دچار مشکل میشود.
از سوی دیگر در پاکستان هم چنین مشکلاتی وجود دارد. در آن منطقه، بلوچها مطالباتی از دولت پاکستان دارند که دولت با خشونت به آنها پاسخ میدهد. چند جریان استقلال طلب شکل گرفتند که بعد حادثه مرزی ایران با پاکستان قوت گرفتند.
با توجه به اینکه قدرت در پاکستان در دست ارتش است ایا ایران میتواند با دولت پاکستان کار کند؟
دولت پاکستان اختیارات زیادی ندارد. سیاست خارجی پاکستان را «آی اس آی» یا آژانس اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان طرح ریزی میکند. فرماندهان ارتش تصمیم میگیرند که با هر کشور چگونه رفتار کنند.
مرز چین و مرز ایران برای پاکستان یک مرز امن محسوب میشوند بنابراین بعید است که ارتش پاکستان خواهان تنش مرزی با ایران باشد. زیرا در آن صورت با توجعه به مرزبندی با هند که دچار تنش است محاصره خواهد شد و این مطلوب منافع ارتش پاکستان نیست.
رقابتهایی که بین عربستان و ایران وجود دارد نشانههایی را پدیدار کرده که سعودیها در پاسخ به محور مقاومت، بی میل نیستند که در سیستان و بلوچستان گروههایی به وجود بیاید که آن گروهها را مورد حمایت قرار بدهد. مجموعه این مسائل مشکلاتی را در مناسبات دو کشور به وجود آورده که علاوه بر ترددهای غیر قانونی و قاچاق مواد مخدر است.
ارزیابی شما از منازعه بین دو کشور که چندی پیش به وجود آمد چیست؟
بنده فکر میکنم که هر دو کشور تلاش کردند که شرایط را مدیریت کنند تا مناسبات دو کشور تحت تأثیر قرار نگیرد. از یک سو پاکستان نشان داد که قاطع است و اجازه نمیدهد که یک کشور به آنها حمله کند از سوی دیگر ایرانیها هم متوجه شدند که نمیتوان به سادگی به خاک کشور دیگری حمله کرد. تلاش شده هر دو کشور از آن مسیر تنازع برگردند و همکاریها را افزایش دهند. به نظر میرسد در سفر رئیسی این مسائل مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.