ایران به دلیل 1-جایگاه تمدنی 2-موقعیت ژئوپلیتیک 3- موقعیت ژئو استراتژیک 4-موقعیت ژئواکونومیک، کشور مهمی در جهان و خاورمیانه بوده و هست زیرا چنین ویژگیهایی را کمتر کشوری در جهان دارد. با اینوجود به دلیل سوء مدیریت، ناکارآمدی، عدم شناخت فرصتها، فرصت سوزی، تداوم تحریمها، انزوای بینالمللی، نارضایتی «درونی» و ... چهار ویژگی مهم و منحصربهفرد آن تضعیف و بهجای همافزایی و رشد دچار افول شده است. تداوم این وضعیت برای کشور و مردم خسارت بار است. پرسش این است که خسارت تحریم، جنگ، جنگ نقطهای کدامیک بیشتر است و چگونه میتوان از «تله» تحریم خارج شد و در «تله» جنگ و جنگ نقطهای نیافتاد. این نوشتار به موضوع این سه خطر میپردازد:
تحریم: نویسنده روز 18 اردیبهشت 1400 در همین ستون نوشت: خسارت تحریمها در مدت بیشتر از سه سال برای ملت حدود 500 میلیارد دلار بوده است. متأسفانه تحریمها نهتنها ادامه دارد، بلکه بر حجم آن در سال گذشته و امسال افزودهشده است. تحریم از جنگ بدتر است، زیرا بدون اینکه برای کشور تحریم کننده (آمریکا) هزینهای داشته باشد، کشورهای تحریم شونده را تحت فشار قرار می دهد و اقتصاد آن ها را مختل می کند. تحریم آثار آنی و زودهنگام ندارد؛ اما درگذر زمان مثل نفوذ موریانه ستون خانه را تخریب می کند و خسارت جانی و مالی به صاحبخانه میزند. با همین استدلال و نتیجه است که ایالاتمتحده در قرن گذشته و کنونی کشورهایی مثل کوبا، ژاپن، چین، روسیه، کره شمالی، عراق، ونزوئلا، ایران و ... را زیر تیغ تحریم به جای حمله نظامی قرار داده و اقتصاد و تجارت این کشورها را به تحلیل برده است. بر اساس گزارش وزارت خارجه چین و گزارش آلنا دوهان گزارشگر سازمان ملل در ایران، کشور در طول چهار سال حدود 320 میلیارد دلار به دلیل تداوم تحریمها خسارتدیده است.
وزیر اقتصاد گفته تاکنون سه دوره تحریم شدید در کشور رخداده 1-سال 91 و 92 ، 2-خروج ترامپ از برجام 18 اردیبهشت 1397 ، 3-دور تازه تحریمها به دلیل جنگ حمله روسیه به اوکراین و جنگ غزه.
با این تحلیل ملت باید آماده باشد تا از یکسو فشار تحریمها را همچنان تحمل کند و از سوی دیگر هزینه تورم، گرانی، بیکاری، افت تولید و ... را بپردازد.
به عقیده نویسنده خسارت تحریم بیشتر از جنگ است. اکنون توپ در زمین مسئولان است، اگر سیاست تهاجمی در برابر غرب و آمریکا تداوم پیدا کند تحریمها هم بیشتر میشود که نشانههای آن را در سالها، ماهها، هفتهها و روزهای اخیر دیدهایم. راهکار برداشتن تحریمها پایان دادن به «تنش» و «خصومت» میان تهران – واشنگتن از طریق مذاکره مستقیم و دستیابی به توافق و مصالحه است. اگر این اتفاق رخ ندهد نمیتوان به اتکای شرق، روسیه و چین مشکلات را حل کرد.
جنگ: وقتی جنگ در کشوری رخ میدهد روحیه ملی، غیرت ملی، حس وطندوستی تقویت می شود و تودهها پشت سر حاکمیت قرار میگیرند مثل آنچه در جنگ هشتساله بین ایران و عراق رخ داد که مردم پشت جنگ ایستادند، البته اکنون شرایط با گذشته فرق کرده، زیرا گروه هایی از مردم از حاکمیت ناراضی هستند. با اینحال اگر ایران درگیر جنگ مستقیم با آمریکا، اسرائیل و ... شود مردم پای حفظ تمامیت ارضی خواهند ایستاد. به همین دلیل است که آمریکا و اسرائیل از جنگ مستقیم با ایران اجتناب میکنند. پس هزینه جنگ کمتر از تحریم است چون تحریم در درازمدت آثار مخربی بر جای می گذارد.
جنگ نقطهای: پیشرفت جنگافزارها، وجود هواپیماها و پهبادهای رادارگریز در اختیار آمریکا و متحدانش است. با این سلاحها میتوانند به پایگاههای نیروهای ایران در لبنان، سوریه، عراق، یمن، داخل خاک ایران حمله و خرابکاری کنند. خرابکاری در خطوط لوله گاز، حک خبرگزاری مجلس، حمله سایبی به یک کشتی ایرانی، فاجعه کرمان و... در قالب جنگ نقطهای ارزیابی می شود. علت آن است که یا آمریکا و اسرائیل مستقیم در آن نقش داشتهاند یا عوامل آنها.
«جنگ نقطهای» به دلیل اینکه پدیده ویرانگر تحریم را تکمیل و همپوشانی میکند خطرناکتر از جنگ تمامعیار است.
نویسنده بر این باور است که برای برونرفت از شرایط کنونی حاکمیت همانطور که با نظریه استصوابی تصمیم گرفت، شایستگان، باتجربهها، متخصصان را از دایره اداره کشور حذف کند، اکنون با امکانات و تریبونهایی که در اختیار دارد تلاش کند کسانی بانی وضع موجود بودهاند را کنار زند و با بهره گیری از تکنوکرات ها بر مشکلات فائق آید. سلطنت محمدرضا شاه که برآمده از کودتا بود به این نتیجه رسید تا از تکنوکراتها استفاده کند تا به رشد اقتصادی دو رقمی برسد.
«دیپلماسی»، «واقعبینی» و «واقعگرایی» در مواجهه با نظام پیچیده بینالمللی میتواند سایه تحریم، جنگ نقطهای و جنگ را از سر کشور دور کند.