ارزیابی شما از آتشبس در جنگ غزه چیست؟ چه موانعی برای یک آتشبس پایدار وجود دارد؟
باید دانست که در دنیا دو بازیگر هستند که بهگونهای از تداوم بحران در فلسطین سود میبرند. بازیگر اول شخص نتانیاهو و جریان افراطی حامی آن است. سود نتانیاهو از این موضوع زیاد است. زیرا اگر آتشبس قطعی شود و جنگ پایان یابد یک کیفرخواست امنیتی علاوه بر کیفرخواست اقتصادی علیه نتانیاهو اضافه میشود و به پایان عمر سیاسی آن کمک میکند.
بعد از آن جریان افراطی هریدی است که موضوع را آخرالزمانی میبینند. جریانی که میگوید از هر بهانهای برای ویرانی و کشتار حداکثری باید استفاده کرد. آنها معتقدند که چنین بهانهای را 7 اکتبر (15 مهر) بدست آوردند و لذا اینگونه غزه را شخم میزنند.
بازیگر دوم روسیه است. هر اتفاقی در دنیا که جنگ اوکراین را به حاشیه ببرد روسیه از آن استقبال میکند. روسها در جنگ نقش نداشتند اما بیشترین استفاده را در میان دولتها بردند. سایر بازیگران دنیا از تداوم جنگ ناراضی هستند. به همین دلیل وقفه آتشبس جریان دیپلماتیک را تقویت کرده است.
در آمریکا یک نظرسنجی انجام شد که در آن 70 درصد جوانان آمریکایی از سیاست بایدن در حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل ناراضی بودند. این نشان میدهد آمریکا نمیخواهد بیشازحد در دام نتانیاهو هزینه بدهد.
کشور دیگر چین است. چین امنیت یک کریدور که 169 کشور را دربر میگیرد برای اقتصاد خود حیاطی میداند. درعینحال استفاده لازم را از این جنگ برد.
دیداری که شی جین پینگ با بایدن انجام داد یکی از اهداف چین بود. بنابراین چین هم به دنبال آتشبس است.
برای ایران هم هرچه زودتر جنگ تمام شود در راستای منافع کل منطقه ارزیابی میشود.
هنوز مشخص نیست که چه تعداد گروگان در اختیار حماس است که به ازای هر 10 نفر یک روز آتشبس بیشتر شود. گروههای مختلفی در غزه فعال هستند که این گروهها نمیخواهند کل سیاست جنگ در غزه به حماس مربوط شود. این موضوع تحولات آینده را با چالش روبهرو کرده است. بهویژه اینکه تعداد گروگانها کشتهشده میتواند تبعاتی را به دنبال داشته باشد. جنگ نه به اندازه گذشته اما تا حدی بهصورت نقطه زنی ادامه پیدا میکند و در نهایت هم مجبور هستند برخی خواستههای افراطی خود مثل نابودی کامل حماس یا تسخیر غزه را تعدیل کنند.
در طول این چند روز بازیگران دیپلماتیک فعال شدند و باعث شده پشتوانه داخلی نتانیاهو برای جنگ ضعیف شود.
به نظر شما کدام کشورها میتوانند به پایان مناقشه 75 ساله در غزه کمک کنند؟
بنده معتقدم تنشزدایی به معنای پایان بحران نیست. تحولات پس از بحران غزه مسیر دیگری خواهد گرفت. در درجه اول در تمام دنیا بودجههای نظامی افزایش پیدا میکند. پس از پایان جنگ یک بحران سیاسی داخلی در اسرائیل شکل خواهد گرفت. افرادی مثل نتانیاهو برای مدیریت این بحران ممکن است به دنبال راهکارهای ایذایی علیه ایران و رقبای داخلیشان دست بزنند.
در سمت دیگر در داخل غزه و کرانه باختری هم اگر دوران پسا مدیریت حماس هم ببینیم در کرانه باختری جریان فتح مثل سابق قدرت نخواهد داشت. در شرایطی که بیش از 200 نفر در کرانه باختری کشته شد محمود عباس کاری نتوانست انجام دهد. معدود جشنهایی که صورت میگیرد به خاطر اسرایی است که حماس توانست آزاد کند.
حملات اسرائیل نهتنها باعث ریشهکن شدن حماس نشد بلکه حماس را تبدیل به یک ادبیات غالب در کرانه باختری کرد.
در سطح کلان دو راه وجود دارد. اول اینکه آمریکا واقعگرایانه و عملگرایانه عمل کند و تنشهای فراگیر بهویژه با کشورهایی مثل ایران را تعدیل کنند. زیرا تجربه سه دهه راهبردهای انحرافی آمریکا نشان داده تا مادامی که چالش با ایران را حل نکنند منطقه گرفتار آنارشیسم میشود. این به آن معنا نیست که ایران پشت آنارشیسم است بلکه به معنای آن است که آمریکا واقعیتهای منطقه را نادیده گرفته است. بنابراین آمریکا باید به سمت تنشزدایی با ایران برود.
اما برخی صداهایی که در کنگره شنیده میشود مانند افرادی مثل سناتور تام کاتن و دیگران که درخواست تحریم بنادر همکار با ایران را مطرح میکنند اگر آمریکا به سمت سیاستهای تحریمی علیه ایران حرکت کند در ایران هم اتفاقات تازهای شکل میگیرد.
در این صورت ایران به این نتیجه میرسد که مسیر تحولات به سمت نگرش آخرالزمانی صهیونیستها و در این صورت موضع کسانی که در ایران معتقدند باید به سمت ساخت بمب اتم حرکت کرد تقویت خواهد شد. به نظر بنده این تاوانی است که آمریکا نمیخواهد پرداخت کند.
به همین دلیل بنده معتقدم بعد از جنگ غزه مسائل جدی میشود. هم مذاکرات، هم تنشها و هم بودجههای نظامی جدیتر و عملیاتیتر خواهد شد.