ستاره صبح-نهاد خانواده بهعنوان مهمترین نهاد جامعه همواره نقش مهمی در سلامت فردی و جمعی و کاهش آسیبهای اجتماعی داشته است. خانواده در جامعه غربی دو گذار و چالش بزرگ را گذرانده است؛ در گذار اول و پس از انقلاب صنعتی با توجه به پيشرفت تکنولوژى، بهداشت و مراقبتهاى پزشکى، نرخ مرگومیر کاهشیافته، ولی بارورى در سطح بالا باقى ماند و درنتیجه جمعيت افزايش یافت، اما پس از جنگهای جهانی و در گذار دوم تغییرات جدی و اساسی در ساختار خانواده به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب، افزایش هزینههای زندگی، ورود زنان به بازار کار، اجتناب از پیوندهای رسمی و ازدواج، افزایش طلاق، تجرد زیستی، فعالیت جنبشهای فمنیستی و اصلاح نژادی و... موجب کاهش ميزان مواليد و مرگومیر و حتی رشد منفى جمعیت شدهاند. پس از گذار دوم و تا بحران اقتصادی سال 2008 رویه به همین منوال پیش میرفت درحالیکه برای پایداری جمعیت یک کشور، نرخ فرزند آوری میبایست ۲.۱٪ جمعیت زنان آن کشور باشد. به عبارتی هر زن بهطور متوسط باید ۲.۱ فرزند داشته باشد تا جمعیت ثابت بماند، به همین دلیل با توجه به رشد ممتدِ منفی جمعیت و آثار زیانبار آن مانند کاهش جمعیت فعال جوان و نخبه، کاهش رشد اقتصادی، اختلال در جامعهپذیری و ارتباطات اجتماعی، مهاجرت و گسست فرهنگی، آسیبهای اخلاقی، تربیتی و روانی، تضعیف امنیت و نیروی دفاعی کشورها، افزایش بار تکفل سالمندان و تقاضای بازنشستگی، شکافهای درون و بین نسلی و... زنگ خطر را برای تصمیم سازان جوامع غربی به صدا درآورد و آنها را بر آن داشت تا چارهای بیندیشند. این موضوع موجب برنامهریزی در جهت تغییر سبک زندگی و خانواده محور شدن آن با تأکید بر اصل زادوولد شده و خانواده در جوامع غربی را وارد مرحله جدیدی مبتنی بر ازدواجهای باثبات، برابرگرایانه و میل مجدد به باروری و چرخش جمعیتی کرده که باعث ایجاد مرحله جدید و گذار سوم شده است. بهگونهای که بیشترین میزان باروری و ثبات ازدواج در کشورهای دارای بیشترین میزان اشتغال زنان و سطح تحصیلات بالا رقم میخورد و حتی در برخی موارد به سمت خانواده گسترده یعنی خانوادهای که بر اساس بستگیهای نَسبی و سببی شامل پدربزرگ و مادربزرگ میشود گرایش داشته است. تبلیغات و ترویج گسترده در رسانهها، بهرهمندی و استفاده از ظرفیت اینفلوئنسرها، سلبریتیها و سیاستمداران و ساخت فیلمهای سینمایی، بازیهای رایانهای و سایر محصولات فرهنگی و همچنین سیاستهای حمایتی اقتصادی تأثیرگذار مانند تجربه آلمان و افزایش زمان حضور زنان در خانه و ارائه مرخصی به مردان جهت مراقبت از کودک و پرداخت کمکهزینه ۱۸۰۰ یورویی در ماه به والدین دارای فرزند تازه متولدشده، تجربه سوئد و افزایش مرخصی زایمان و خدمات نگهداری از کودکان، تجربه نروژ و اعطای مرخصی زایمان ۴۷ هفتهای برای والدین و دریافت یارانه مراقبتهای دولتی برای فرزندان ۱ تا ۵ سال، تجربه فنلاند و اعطای وام بارداری به خانوادهها و آغاز مرخصی زایمان مادران ۳۰ روز قبل از زایمان و کمکهزینه مادرانه در طول دوره بارداری، تجربه دانمارک و ارائه ۵۲ هفته مرخصی زایمان با حقوق برای مادران از ۴ هفته قبل از زایمان و دو هفته مرخصی با حقوق پس از تولد فرزند برای پدران، تجربه انگلستان و کمکهزینه فرزندخواندگی، هدیه 1000 پوندی مادر شدن و ارائه 52 هفته مرخصی زایمان با حقوق، تجربه اسپانیا و کمکهزینه 2500 یورویی برای تولد هر فرزند، تجربه فرانسه و مرخصی سهساله با ضمانت بازگشت به شغل، پرداخت هزینه استخدام خدمتکار، کاهش اخذ مالیات، اهدای سبد کالا و پرداخت سالانه 1000 یورو کمک مالی در صورت داشتن فرزند سوم، تجربه مجارستان و 24 ماه مرخصی با حقوق زایمان و تغییر مکانیسم انتخابات و دادن رأی بیشتر به زنان دارای فرزند، تجربه آمریکا و اعطای تابعیت به نوزادان متولد این کشور، بیمه درمانی رایگان مادر و فرزند، اجرای برنامه غذایی Food Stamps و پرداخت ماهانه ۲۰۰ دلار به ازای هر فرد به خانواده و برنامه WIC جهت تأمین میوه، لبنیات، سبزیجات و حبوبات برای مادر باردار و فرزندان کمتر از ۵ سال، ارسال پرستار به منزل و برنامه tax return و عدم پرداخت مالیات و پرداخت ۱۰۰۰ دلار مبلغ بازگشتی به ازای هر فرزند، تجربه کانادا و اعطای کمکهزینه ماهیانه 3500 دلاری به فرزندان زیر 18 سال و کمکهزینه ماهانه 100 دلاری به خانوادهها برای هر فرزند کوچکتر از 6 سال و معافیت از مالیات ازجمله موارد حمایتی از نهاد خانواده است. بدین ترتیب احتمالاً در آینده نهچندان دور شاهد رویش خانواده گسترده در کشورهای غربی که پیشازاین مشخصه اصلی خانواده در کشورهای شرقی بود، خواهیم بود.