ستاره صبح-این هفته با فرارسیدن 22 بهمن، انقلاب اسلامی با پشت سرنهادن فرازوفرودها 42 ساله میشود. عدهای که منافع دارند میپندارند که آرمانهای انقلاب پویا و تماموکمال تحققیافته و انگار انقلاب هیچ عیب و نقصی در این چهار دهه نداشته و اگر داشتند مخالفان در داخل و خارج، چوب لای چرخ دولت گذاردهاند. اینان از خود نمیپرسند چه شد که انقلاب شد؟ و آرمانهای انقلاب چه بود و چه شد؟ و چرا مردم به آنچه میخواستند بهطور کامل دست پیدا نکردند؟ «انتخابات» و «قانون اساسی» دو دستاورد بزرگ انقلاب بود. به عقیده نویسنده «انتخابات» باعث دوام و قوام جمهوری اسلامی بوده زیرا هر وقت مردم ناامید شدهاند، اصلاحطلبان پا به میدان گذاردهاند و از مردم خواستهاند برای اصلاح امور، بهجای روشهای قهرآمیز از صندوق رأی استفاده کنند و مطالبات خود را بیان دارند. چنانچه در آینده نیز دایره «انتخاب کردن» و «انتخاب شدن» محدود نشود و مردم خودشان بدون فیلتر رئیسجمهور، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس خبرگان و شوراها را برگزینند، بازهم باعث قوام جمهوری اسلامی خواهد شد. وظیفه شورای نگهبان مطابق اصل 99 قانون اساسی «نظارت» بر انتخابات است نه دخالت در فرآیند آن؛ مثل آنچه از مجلس اول تا سوم به آن عمل شد. 42 سالگی انقلاب فرصتی است تا کنشگران، انقلابیون و مقامات، پروسه انقلاب بهویژه انتخابات را «آسیبشناسی» کنند و با نگاه به گذشته، برای آینده طرحی نو درافکنند و نسل ناراضی امروز را قانع کنند تا وضع آنطور نشود که وزیر کشور بگوید نگران مشارکت در انتخابات 1400 هستیم. پرسش این است که آیا دستاورد مهم انقلاب یعنی «انتخابات» همچنان در نزد مردم مهم است یا خیر. یا اینکه دخالتها و عمل نکردن نمایندگان به وعدههایشان در کاستن از مشکلات، مردم را از صندوق رأی سرخورده کرده است. انتخابات مجالس اول تا سوم بدون نظارت «استصوابی» شورای نگهبان برگزار شد و بهترینها به مجلس راهیافتند، اما در جریان انتخابات مجلس چهارم، شورای نگهبان با بهرهگیری از نظریه «نظارت استصوابی» 41 نماینده مجلس سوم که قصد شرکت در انتخابات مجلس چهارم را داشتند بدون ارائه مدارک و دلایل محکمهپسند و حکم دادگاه صالحه رد صلاحیت کرد. یک دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه تربیت مدرس رساله خودش را در ارتباط با کارکرد مجالس اول تا پنجم ارائه و نتیجهگیری کرد که مجلس اول و سوم بهترین مجالس در بین پنج دوره قانونگذاری بوده است. اکنون در آستانه 42 سالگی انقلاب با مجلسی روبرو هستیم که از یکسو با کمترین میزان مشارکت یعنی مشارکت 57/42 درصدی شکلگرفته و از سوی دیگر در طول بیش از هشت ماه که از عمر این مجلس میگذرد عملکردش برای اصولگرایان هم قابلقبول نیست تا چه برسد مردم و اصلاحطلبان. محمد مهاجری روزنامهنگار اصولگرا درباره نمایندگان مجلس یازدهم مینویسد: «کارشناسان در جلسات بودجه به نمایندگان مجلس گفتهاند ناشیگری و سیاستبازی آنها بهزودی قیمت ارزاق عمومی ازجمله نان و مرغ و روغن و... را تا سه برابر افزایش میدهند. جوابی که شنیدهاند این بوده: این موضوع در ماههای آخر دولت فعلی اتفاق میافتد و خیلی هم خوب است!» همچنین سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز که چند دوره سابقه نمایندگی مجلس دارد اخیراً گفته دوسوم نمایندگان مجلس یازدهم از جایگاه نمایندگی اطلاعات لازم را ندارد. مهدی پازوکی اقتصاددان و کارشناس برنامهوبودجه 14 مصوبه مجلس را در گفتگو با «ایلنا» بررسی و نتیجهگیری کرده که این مصوبات درراستای «عدالت» و «منافع ملی» نیست. اقتصاددانان میگویند تعیین نرخ 17 هزار و 500 تومانی ارز در بودجه 1400 یعنی ایجاد تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی. لایحه بودجه 841 هزارتومانی دولت که حدود 735 هزار میلیارد تومان آن بودجه جاری است، به مجلس ارائه شد، کمیسیون تلفیق شاکله آن را تغییر داد و سرانجام در صحن علنی مجلس رد شد و نمایندگان به اصلاحات کمیسیون تلفیق خودشان هم رأی ندادند. طرح دیگری که هفته گذشته در مجلس یازدهم رد شد، در مجلس دهم هم رد شده بود، بر اساس این طرح آرای نمایندگان به طرحها و لوایح روشن بود و امکان زدوبند با مسئولان را نیز کاهش میداد ولی این طرح هم رد شد. طرح اصلاح قانون انتخابات هم بهگونهای انجام شد که برخی نمایندگان هم گفتند برای آن است که بعضیها بیایند و بعضیها نیایند، شرط سنی تعیین کردند و... درحالیکه مردم باید خودشان انتخاب کنند. از همه مهمتر اینکه درحالیکه پرونده هستهای زیر نظر شورای عالی امنیت ملی است، نمایندگان طرحی را با عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» تصویب کردند و به اروپا و آمریکا اولتیماتوم دادند که اگر تا سوم اسفند (دو هفته دیگر) تحریمها را لغو نکنند، دولت علاوه بر آنکه غنیسازی 20 درصدی اورانیوم را انجام میدهد، بازرسان آژانس برای بازدید از سایتهای هستهای دیگر مجاز نخواهند بود؛ این مصوبه دولت را موظف میکند «پروتکل الحاقی» را نیز اجرا نکند. این مصوبه و برخی دیگر از مصوبات در عمل برای مردم ایجاد مشکل کرده و از سوم اسفند به بعد ممکن است شاهد اتحاد اروپا و آمریکا علیه ایران باشیم. نمایندگان مجلس یازدهم انگار مثل کبک سرشان را در برف فروکردهاند؛ آیا اینان میدانند که مردم از تغییر قدرت در آمریکا خوشحالاند و میپندارند که سایه «جنگ» و «تحریمها» بهتدریج ازسرشان برداشته میشود؟ قرار است دیپلماسی جایگزین فشار حداکثری شود و سیاست چماق علیه ایران پایانیابد و فصل نو که دیپلماسی و تعامل است آغازشده است. همانطور که رئیسجمهور گفت انگار مخالفان دولت از رفتن ترامپ و آمدن بایدن خشنود نیستند. نمایندهای سیلی بر صورت سرباز وظیفهشناس میزند، نماینده انگار شعبان بیمخ را نمیشناسد و رسانهها را شعبان بیمخ مینامد، نماینده دیگری خواستار اعدام رئیسجمهور میشود، نماینده دیگری بدون ارائه مدرک و دلیل وزیر امور خارجه را متهم به خیانت میکند و گفتنیهای دیگر. درحالی نمایندگان چنین رفتارهایی دارند که مردم با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و... دستوپنجه نرم میکنند و وظیفه مجلس است که باری از مشکلات مردم بردارد، نه اینکه بعضاً بار هم بر دوش آنان بگذارد.