توسط تیری میسان
14 مارس 2023
تارنمای ولتیر نت
برگردان و کوتاه سازی علی اصغر شهدی
[email protected]
آشتی بین عربستان سعودی، رهبر جهان اسلام سنی، و ایران، رهبر جهان اسلام شیعه، سرانجام عصر صلح در خاورمیانه را ممکن می سازد. زمینه ای که ابتدا توسط روسیه، متحد این دو دشمن فراهم گردید و سپس توسط چین، متحد هزار ساله ایران به نتیجه رسید. توافقی که همه کارت های منطقه را تغییر خواهد داد.
از قرن نوزدهم، جهان عرب ابتدا تحت سلطه انگلستان و فرانسه بر روی خرابه های امپراتوری عثمانی و سپس تحت سلطه ایالات متحده قرار گرفت. این قدرت ها هم آزادی و هم ظلم را به ارمغان آورده بودند.
این دوره به تازگی با ورود چین به پایان رسیده است. چین مثل همیشه، برای مدت بسیار طولانی به مشاهده پرداخت و سپس به آرامی و با پشتکار بیوقفه عمل کرد.
سفر شی جین پینگ رئیسجمهور چین به ریاض در آذرماه 1401 ( دسامبر 2022 ) فراتر از گفتوگوها برای دریافت نفت به قیمت ترجیحی بود. برعکس، او با صبوری پایش را به منطقه مورد مناقشه گذاشت: تا زمانی که منطقه صحنه درگیری های بی وقفه باشد، امکان ساخت جاده ابریشم و توسعه تجارت در آنجا وجود نخواهد نداشت.
در این زمان همه توانستند ببینند که پکن بر اساس اصول خود موضع میگیرد. چین به عنوان یک شریک قابل اعتماد یا حداقل قابل اعتمادتر از غرب ظاهر شده است.
در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده پیمان یو اس اس کوئینسی را با ملک ابن سعود، بنیانگذار کشوری که نامش از خاندان وی گرفته شده است را بر عرشه رزمناوی به همبن نام امضا کرد. این سند که متن دقیق آن هرگز منتشر نشده است، تضمین میکند که واشنگتن در ازای تعهد خود به حمایت از خاندان آل سعود، نفت عربستان را تنها برای ارتشهایش دریافت کند. پیمانی که در سال 1384(2005) توسط رئیس جمهور جورج دبلیو بوش تجدید حیات یافت.
متعاقباً، غرب، به تبعیت از جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده، در نظر گرفت که دسترسی به نفت از خاورمیانه نه به حاکمیت کشورهای تولیدکننده که مربوط به «امنیت ملی » آنها می شد. این به معنای آن بود که اعراب و فارس ها باید تسلیم حضور نظامی خارجی می شدند. برای انجام این کار، در سال 1362 ( 1983) واشنگتن یک فرماندهی منطقهای به نام سنتکام CentCom ایجاد و در آن تعدادی پایگاه نظامی افتتاح کرد. طبق بیانیه ای که در پنتاگون وجود دارد این مرکز فرماندهی یا "نایب السلطنه" منطقه ای، می تواند هر دولتی که از فروش هیدروکربن های خود به پنتاگون خودداری کند را نابود سازد.
این تسلط از ابتدا بر علیه مردم منطقه بود. واشنگتن که از لجاجت ضد امپریالیستی آیتالله روحالله خمینی که به سرنگونی شاه کمک کرده بود، ناامید شده بود، صدام حسین یکی از عوامل خود، را وادار کرد تا جنگی علیه ایران به راه بیندازد. جنگی که برای مدت هشت سال از 1359 تا 1367 (1980-1988)، ادامه یافت.
در سال 1390 ( 2011 )، وزارت امور خارجه ابالات متحده در حالی عملیات بهار عربی را بر اساس الگوی "شورش بزرگ عربی" "لورنس عربستان " در سالهای 1295 – 1297 ( 1916-1918) آغاز کرد که در آن شورش این وظیفه لندن بود که حکومت هایی را که از دستورات انگلستان پیروی نمی کردند را سرنگون کند. اما در بهار عربی کنترل از دست آمریکا خارج می شود، مردم در تلاش هستند تا واقعاً خود را آزاد کنند و شورش ها در همه جا گسترش نی یابد . در بین انقلابیون بهار عربی چند نفر از امام خمینی(ره) الگو می گیرند. انقلابی در بحرین رخ می دهد که در آن مردم، اکثرا شیعه، سعی در سرنگونی خانواده حاکم سنی دارند. عربستان سعودی با ترس، تانک های خود را می فرستد و شورش را سرکوب می کند. ایران از انقلابیون شیعه در برابر تانک های سعودی حمایت می کند.
این شکاف در طول جنگ سوریه عمیق تر شد. غربی ها از اخوان المسلمین حمایت می کنند، پنتاگون تلاش می کند همه چیز را نابود کند و هرج و مرج عمومی را گسترش دهد (دکترین رامسفلد/ سبرووسکی )، در حالی که محور مقاومت مرتبط باایران در برابر آن مقاومت می کند.
برای 7 سال خاورمیانه فلج شده بود. هیچ اتفاقی نمی توانست رخ دهد، زیرا همیشه با یکی از دو وجه اسلام در تعارض بوده است. این دقیقا همان چیزی است که غرب می خواست و اسرائیل آن را حفظ میکرد. بنابراین جای تعجب نیست که تنها شخصیت هایی که از صلح عربستان و ایران خشمگین گردیده اند، اسرائیلی ها هستند.