ارزیابی شما از روابط تهران-باکو و آینده این روابط چیست؟
بنده وقتی در اخبار حوزه منطقه قفقاز مسائل را دنبال می کنم خبرهایی تحریک آمیز علیه جمهوری آذربایجان و ایران در خروجی برخی رسانه های داخلی و خارجی مشاهده می کنم.بنده تصور می کنم برخی رسانه های داخلی و خارجی با پشتوانه برخی جریان ها تلاش می کنند تنش بین دو کشور ایران و آذربایجان را به وسیله تحریک احساسات ناسیونالیستی افزایش دهند.
این رسانه ها با هدف بستن گریدور زنگزور می خواهند ارتباطات ایران با قفقاز را ببندند.علاوه بر این رزمایش های نظامی که در منطقه آذربایجان صورت گرفته بر میزان تنش افزوده است.تحرک پانترک های تجزیه طلب نیز یکی دئیگر از عوامل تنش بین دو کشور همسایه شده است.
شرایط فعلی ایران برای این تنش منطقه ای مناسب نیست.مردم ایران به لحاظ مسائل اقتصادی مشکلات فراوانی دارند.مشکلات اقتصادی باعث شکاف اجتماعی در کشور شده و فاصله بین مردم و دولت ایجاد کرده است.لذا از این سمت تنش های منطقه ای می تواند به برخی بحرانی های داخلی کشور دامن بزند.
نکته بعدی نحوه تعامل و دیپلماسی جمهوری اسلامی با کشور آذربایجان بوده که متاسفانه فاقد یک برنامه ریزی مدون و حساب شده بوده است.
به نظر من اگر به لحاظ تاریخی بررسی کنیم ایران در منطقه قفقاز کشور مادر محسوب می شود.به لحاظ تاریخی حوزه نفوذ ایران در منطقه قفقاز بیش از روسیه بوده است.یکی از دلایل اشتباهات در حوزه دیپلماسی درک روشن از احساسات مردمان دو سوی رود ارس است.این موضوع تنها به ترک زبان ها محدود نمی شود بلکه کل مردم ایران نسبت به مردمان آذربایجان علاقه دارند.
نکته دیگر اوضاع نابسمان اقتصادی و تورم بالا در ایران همزمان شده با توسعه اقتصادی جمهوری اذربایجان.روند توسعه در این کشور مانند برخی کشورهای عربی مانند امارات و کویت است.
باکو توانسته روابط گسترده با کشورهای جهان،حضور در عرصه تجارت بین المللی و افزایش حوزه تجارت نفت و گاز و .. را ایجاد کند.
بنابراین می توان گفت در صورت مقایسه پارامترهای اقتصادی جمهوری آذربایجان رشد بیشتری را نسبت به ایران تجربه می کند که این مسئله می تواند مورد سو استفاده برخی تجزیه طلبان قرار گیرد و به این وسیله تحریکاتی انجام بشود.
متاسفانه شرایط سخت اقتصادی باعث می شود نیروی "گریز از مرکز" فعال شده و کسانی که خواهان مهاجرت به سایر کشورها هستند افزایش یابند.
به نظر چه کشور یا کشورهایی به تنش های منطقه قفقاز دامن می زنند؟
ترکیه به دلایل فرهنگی و قومیتی که با آذربایجان دارد در تنش بین تهران و باکو طرف باکو را خواهد گرفت.طبیعی است که قومیت گرایی خصوصا در بین ترک ها باعث وحدت دو ملت شود. این در حالی است که در سابقه تاریخی روابط باکو-آنکارا نقاط تاریکی وجود دارد که آذربایجان جنایاتی را در ترکیه انجام داده است. روابط تهران-باکو نیز به دلیل برخی رویکردهای قومی و مذهبی از ابتدای استقلال آذربایجان دچار مشکل و اختلاف نظر بوده است.اگر ایران در دیپلماسی قوی عمل می کرد می توانست از آذربایجان یک کشور خویشاوند بسازد و بجای تحکیم روابط با ترکیه روابطش را با ایران تنظیم و همسو کند.
آذربایجان در ابتدای استقلالش از شوروی کشوری ضعیف و درمانده بود.در آن شرایط جمهوری ارمنستان بخاطر ادعایی که روی منطقه ناگرنو قرباغ داشت به آذربایجان حمله کرد و در جنگ پیروز شد.ارمنستان توانست یک پنجم خاک آذربایجان را تصاحب کند.باکو تصور می کند ایران موافق تصاحب سرزمینش توسط ارمنی ها بوده است.
آذربایجان می تواند در داخل خاک ارمنستان کریدوری برای عبور و مرور برای خود بگیرد و متقابلا در خاک خود کریدوری را برای عبور و مرور به منطقه ارمنی نشین نگرنو قرباغ به ارمنستان بدهد.این حق ارتفاق می تواند بین دو کشور صورت گیرد و مانع جنگ شود.این اتفاق در دوران سلطه شوروی بر آلمان شرقی افتاده است.
حق مشروع دو کشور این است که به یکدیگر حقوق ارتفاقی بدهند.این مسئله میتوانست به وسیله ایران بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان مطرح شود و تهران نقش میانجی را بازی کند. متاسفانه ناسونالیسم آذری از یک سو و ناسیونالیسم مذهبی از سوی دیگر با افراط گرایی مانع دیپلماسی هوشمندانه در هر دو کشور شدند. بنده تصور می کنم سیاست گذاری کشورها در حوزه روابط دیپلماتیک باید فارغ از سلطه طلبی،ایدئولوژی و احساساتی باشد که موجب جدایی ملت ها می شود.لازم است به منافع دراز مدت هر دو طرف توجه شود که باعث صلح و ثبات در هر منطقه ای خواهد شد.