6 وزیر سابق آموزش و پرورش در نامهای به سران سه قوه نسبت به فروش مدارس در طرح مولدسازی واکنش نشان دادند. در این نامه آمده:
«گاه، ضرورت تسهیل و تسریع در تبیین یک امر مهم، ما را بر آن میدارد تا با پرهیز از حواشی، مستقیم بر روی متن ماجرا متمرکز شویم. اینک اینجانبان، وزرای ادوار آموزش و پرورش، اِذن آن میخواهیم تا بدون مقدمه وارد موضوع خطیری شویم که اخیراً تحت عنوان "مولدسازی داراییهای دولت" در جلسهی سران قوا به تصویب رسیده است.
صرفنظر از قانونی یا غیرقانونی بودن این توافق، به دلیل عدم اطلاعرسانی جامع، جاذب و به هنگام و ظاهراً محرمانه بودن آن، توجه شما عزیزان را در خصوص اِعمال این تصویب ناصلاح و تصمیم ناصواب در حوزهی حسّاس و البته رنجور آموزش و پرورش، به نکات کلیدی و قابل تأمّل ذیل جلب میکنیم:
یکم_ بر مبنای کدام ملاک علمی و مبتنی بر کدام معیار عقلی، فضاهای آموزشی و پرورشی و نیز زمینهای متعلّق به دستگاه عظیم تعلیم و تربیت، مازاد تشخیص داده میشوند، و مشمول فروش میگردند؟ مطابق با یافتههای متقن پژوهشی، ضروری است مدارس به فضای بازی، آزمایشگاه، کارگاه، اتاق معلمین، سالن اجتماعات و.... مجهز باشند. و این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق فضاهای موجود آموزشی کشور، فاقد این امکانات بوده و سرانهی فضاهای مذکور به ازای هر دانشآموز در ایران، از میانگین جهانی پایینتر است! شایانذکر میدانیم، در زیر نظام "فضا و تجهیزات" سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سرانهی فضا برای دورهی ابتدای، بیش از بیستوپنج مترمربع؛ و برای دورهی متوسطه، بیش از چهل مترمربع برای هر دانشآموز منظور شده است.
و حال، پرسش اساسی این است:
چه میزان از مدارس کنونی کشور، واجد شرایط فوق هستند؟ چنانچه نیک بنگریم، به نیکی درخواهیم یافت، امروزه نهتنها فضای مازاد نداریم که در حال و آیندهی نهچندان دور، با کمبود فضاهای آموزشی، پرورشی و... مواجه هستیم!
دوم_ زمینها و ساختمانهای آموزشی در حقیقت میراث ذیقدر گذشتگان برای امروز و آیندهی آیندهسازان ایران اسلامی است.
لذا هیچگاه، هیچ دولتی، حق تصرّفِ آنها را ندارد. آنها در شرایطی که در آینده با رشد جمعیت دانشآموزی، با کمبود فضای آموزشی، و بهتبع آن، با پدیدهی نامطلوب مدارس چند شیفته روبرو خواهیم شد.
(و این یعنی، همان خاطرات تلخ دههی شصت و هفتاد)
سوم_ ساختوساز مسکن در مناطق ۲۱ و ۲۲ در تهران و سایر شهرهای بزرگ و تبدیل کاربری زمینهای آموزشی به مسکونی، مسئولین آموزش و پرورش را با مضیقهی نبود زمین برای احداث مدرسه برای فرزندانِ ساکنین آنها مواجه میکند!
چهارم_ به همت والای مردم مشتاق و مشفق که اوج مشارکت آنها در قالب خیرین مدرسهساز تجلّی یافته تا میزان محسوسی، کمبود فضای آموزشی جبران شده است؛ ولی درعینحال، هنوز در گوشه و کنار کشور، شاهد مدارس دو شیفته هستیم!
تردیدی نیست، فروش فضاها و زمینهای نهادِ نهال پرور آموزش و پرورش (اعم از دولتی و خیری) بهشدت بر کمّیت و کیفیت مشارکت مردمِ نیکاندیش و نیکوکار در ساخت مدرسه، اثر کاهنده داشته و موجب از دست رفتن این سرمایهی زایندهی ملّی، یعنی جامعهی خدوم خیرین مدرسهساز خواهد شد!
پنجم_ در صورت فروش زمینهای آموزشی در آینده، مضاف بر مشکل ساخت که امروز با آن مواجه هستیم، مشکل لاینحلِّ نبود زمین نیز، افزون بر آن خواهد شد.
ششم_ اساساً فروش زمین آموزشی، اشتباهی بزرگ، و فروش بدون تغییر کاربری آنها که در حقیقت، نوعی خام فروشی هست، همان اشتباه بزرگتر و استراتژیکی است که تنها خروجی آن، فَربه کردن دلالان از سویی و نحیف نمودن تَن تکیدهی نهاد تعلیم و تربیت از سوی دیگر است!
هفتم_ میزان قابلتوجهی از زمینها و فضاهای آموزشی فاقد سند مالکیت است در واگذاری این زمینها و فضاها چگونه عمل خواهد شد؟
هشتم_ در رابطه با املاک و زمینهای روستاهایی که خالی از سکنه هست، لازم است آییننامهی خاصی تدوین، و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش برسد.
نهم_ بعضی از مسئولین اعلام کردهاند، درآمد حاصل از فروش املاک، صرفاً در امور عمرانی آموزش و پرورش هزینه میشود که تجربیات نافرجام پیشین، همگی نشانگر آن است که در عمل چنین نمیشود! لذا روشن نمایید، ضمانت اجرایی، چیست؟
دهم_ امر آموزش و پرورش، یک امر حاکمیتی و بهتبع آن، نهاد آموزش و پرورش نیز یک نهاد حکومتی است و جای تأسّف و تأثّر است که فروش املاک، از امر ظریف آموزش و پرورش و نهاد ضعیف آن آغازشده است!
اینجانبان، دولت را از واگذاری فضاها و زمینهای آموزشی، ابتدا به جدّه بر حذر داشته؛ و چنانچه اصرار بر انجام آن وجود دارد، قویاً متذکر میگردیم قوانین و مستندات محکمی از قبل وجود دارد که میتوان با رجوع و استناد به آنها، اقدام خردمندانهتری صورت پذیرد و درآمد حاصل از فروش، مشخصاً و موکّداً در خزانه واریزشده و انحصاراً صَرف توسعه، تجهیز و نوسازی فضاهای آموزشی و پرورشی شود، ولا غیر.»
امضاکنندگان:
سیّد کاظم اکرمی، سیّدمحمّدبطحایی، مرتضی حاجی، محسن حاجیمیرزایی، فخرالدین احمدی دانش آشتیانی و علیاصغر فانی