تنش در سیاست خارجی یکی از عمده مشکلات دولت است. آیا دولت اراده ای بر حل آن دارد یا خیر؟
ما همچون دوران محمود احمدی نژاد در سیاست خارجی با کشور هایی مشکل پیدا کرده ایم که این کشور ها در جهان بین الملل جزو ابرقدرت ها شناخته می شوند و درگیر شدن با آنها لزومی ندارد. تقابل با غرب در جهت منافع ملی نیست.
از سویی با وجود اینکه شعار روابط خوب با همسایگان را سر می دهیم، روابط خوبی با همسایگان نداریم. با کشور های جنوب خلیج فارس و قدرت های جهان عرب روابط تنش آلودی داریم.
با ترکیه که همسایه غربی ایران است و کشور قدرتمند منطقه است، باید کارهایی اساسی انجام می دادیم و روابط دوستانه ای برقرار می شد و اقتصاد دو کشور از طریق سرمایه گذاری های مشترک به هم گره می خورد ولی می بینیم فقط مرزها بین دو کشور باز است و ترکیه همچنان میزبان گردشگران و سرمایه های ایران است.
در قفقاز با آذربایجان و گرجستان و با اوکراین در تنش هستیم در آسیای مرکزی با ترکمنستان رابطه صمیمانه ای نداریم. در شرق مشکل افغانستان را داریم و اخیرا دیدیم که چطور نیروهای طالبان سرباز ایرانی را به شکل تحقیر آمیزی کتک زدند.
دولت نتوانسته در سیاست خارجی اعتماد سازی کند. باید به جای قطع ارتباط، گفت و گو جایگزین می شد. دنبال نشدن منافع ملی، در سیاست خارجی پیامد دارد.
تا فضای گفت و گو بین ایران، غرب و دیگر کشور ها شکل نگیرد، اعتماد سازی نمی شود و تحریم ها هم از میان برداشته نمی شود. مسائل هسته ای ایران در مسیر گفت و گو حل و فصل می شود نه با قطع ارتباطات.
ما دارنده بزرگترین ذخایر نفت و گاز هستیم ولی در بازار انرژی اروپا مشارکت نداریم. کدام جریان فکری، ایران را از جذب سرمایه های بین الملل محروم کرده و ایران را در بازار جهانی انرژی به یک تماشاگر تبدیل کرده است؟!
قیمت هر بشکه نفت رسید به 110 دلار ولی ما نتوانستیم نفت بفروشیم و درآمد داشته باشیم. اگر عامل به هم ریختن بازار ارز چهارراه استانبول است دولت می تواند رقم بالایی ارز به بازار بریزد و چهارراه استانبول را شکست بدهد. آیا دولت ارز کافی دارد؟!
با توجه به استمرار مشکلات و تکرار اشتباهات و ضعف آشکار مدیریتی آیا می توان گفت دولت از خدمات رجل سیاسی و اقتصادی توانمند محروم است؟
بله، ضعف در به کار گیری نیروهای کارکشته در بخش های مختلف دیده می شود ولی اصلی ترین بخشی که از این مساله آسیب دیده، بخش اقتصادی است.
کافی است به پس زمینه اقتصاد کشور توجه کنید. وزرای اقتصادی ما و بانک مرکزی در شرایط امروز کشور چه می کنند؟! به کار گیری نیروهای با تجربه مهم است. به ویژه کسی که تجربه در دوران بحران دارد. در مدیریت باز عمل کنیم، هر ایرانی که تجربه و توانمندی دارد باید بتواند به کشورش خدمت کند. به کار گیری نیروهای ناتوان نتیجه ای جز این ندارد که کاری نشده ولی فرد به به می گوید و از دستاورد های نامرئی تقدیر می کند.
دولت حتی بخشداران را عوض کرد تا همه مسئولین هم فکر و هم راستا با نگاه دولت باشند.نخبه ها در حاشیه قرار دارند و مجبور به مهاجرت می شوند. آیا نگاهی که منافع ملی را در نظر می گیرد چنین اقداماتی دارد؟
این رفتار ها از زمان احمدی نژاد شروع شد. حتی کسانی که وابستگی عمیقی به انقلاب دارند فقط به این دلیل که هم فکر این طیف خاص نیستند حذف می شوند و کشور از خدمات آن ها محروم می شود.
ضربه سوء مدیریت، اساسی و مهم است و شرایط امروز حاصل این حذف ها است. مشکلات دولت، حاصل حذف نیروهای توانمند است.
در علل مشکلات اخیر به ویژه تنش با غرب، چه سهمی برای ناآرامی های داخلی قائل هستید؟
من در مشکلات امروز کشور، سهمی برای اعتراضات قائل نیستم. بلکه مشکلات داخلی، ناکارامدی ها و سیاست خارجی را مسبب اعتراضات می دانم.
امروز غرب فروش پهباد های ایران به روسیه را بهانه ای قرار داده و حلقه تحریم علیه کشورمان را تنگتر می کند. این مسائل محصول همان سیاست خارجی است که کشور را ضعیف می کند.
آیا سود فروش پهباد ها در برابر جبهه گیری غرببر علیه کشورمان، سنگین شدن تحریم ها، بی ارزش شدن پول ملی و تنش هایی که به دنبال دارد قابل مقایسه است؟!
بحران های داخلی اخیر نتیجه سوء مدیریت و اشتباهاتی است که در سیاست خارجی مرتکب شده ایم.