شوک درمانی چیست؟
باید حواسمان باشد که شوک درمانی یک مشترک لفظی است. ما با گونههای پرشماری از شوک روبرو هستیم که بعضی از آنها میتواند نیروی محرکه نجات هم باشد. آن شوکهایی که نیروی محرکه جهشهای توسعهای است، اقتصاد را از یک وضعیت تعادلی موجود به یک سطح بالاتر هدایت میکند اما آن چیزی که به عنوان یک پدیده مضموم در این خصوص معرفیشده، کادر برنامه تعدیل ساختاری با فشار برخی سازمانهای بینالمللی در برخی کشورهای درحالتوسعه است. به اسم اصلاح فساد رقم میخورد به این صورت که به شرایط اولیه جامعه بیاعتنایی میکنند، نسبت به مسئولیتهای حکومت در تمهید بستر نهادی برای پیشبرد آن اهداف توجه نمیکنند و فقط با تمسک با تغییرات قیمتی ناگهانی و بیمقدمه بسنده میکنند. برای اینکه جلوی این فریبها گرفته شود باید سطح شعور و دانایی نظام تصمیمگیری را بالا برد. اینها باید بفهمند اگر واقعاً قرار است اصلاحی صورت بگیرد، ما باید شاهد تعادل و توازن بیشتر نیروهای اقتصادی و اجتماعی و بخشهای مختلف اقتصادی باشیم و به ویژه باید شاهد بهبود و ارتقای کیفیت مردم باشیم. عدم تعادل تورم و بیکاری باید مرتباً جای خود را به رشد مستمر بدهد.
بحران 100 ساله اقتصاد
بالغ بر 100 سال است که اقتصاد ایران در اسارت نا اطمینانیها با منشأ طبیعت و شوکهای برون زا بوده است. تا زمانی که این نا اطمینانیها حلوفصل نشود ایران از چنبره توسعهنیافتگی خارج نخواهد شد. این نا اطمینانیهای برون زا با مناسبات اقتصاد سیاسی بینالمللی پیوند خورده است. در صد سال اخیر که اقتصاد ایران به نفت آلودهشده، با پدیده شوک برون زا و نوسانات قیمت نفت هم روبرو بودهایم. نوسانات قیمت نفت بیش از 2 برابر نوسانات همه کالاها و خدماتی است که در بازارهای جهانی مبادله میشود.
دو توهم در ساختار قدرت
ما دچار دو توهم بزرگ در ساختار قدرت و بخشهایی از بدنه کارشناسی هستیم. یک توهم این است که هرچه چپها بگویند غلط است درحالیکه اندیشه مارکسیستی مانند هر اندیشه بشری درعینحال که کاستیهایی دارد نقاط قوت هم دارد. توهم دیگر این است که چون بلوک شرق سابق فروپاشیده، بگوییم هرچه راست گردها میگویند درست است.
جامعه یک کل بههمپیوسته
جامعه یک کل بههمپیوسته است بنابراین توهم متحول کردن جامعه با ابزار پول و قیمت فاجعه میسازد. مسئله قیمت و بازار تابع کیفیت و ماهیت دولت است. در صورتبندی نظری شوک درمانی باید بپرسیم کدام دولت و تحت چه شرایطی میخواهد دست به شوک درمانی بزند؟ شوک درمانی روی سه رکن آزادسازی قیمتها، خصوصیسازی و آزادسازی تجاری استوار است اما در کشورهای درحالتوسعه آزادسازی و خصوصیسازی در غیاب نهادهای پشتیبان بازار و برنامه توانمندسازی دولت و بخش خصوصی صورت میگیرد. توانمندسازی بخش دولتی حیاتیتر است چون اگر شما یک دولت ضعیف داشته باشید، باید دانست مقام نظارت بالاتر از مقام اجرا است و اگر حکومت بخواهد تنظیم گری کند سطح مهارت و تسلط او بر اقتصاد باید بالاتر از بخش خصوصی باشد.
ارتباط شوک درمانی با ورشکستگی مولدها
در دهه 1370 شوک قیمت ارز را با این توهم که انگیزه واردات کاهش پیدا کنند اجرا کردند اما در 5 ساله اول بعد از شوک نرخ ارز، اندازهی واردات کالاهای لوکس در ایران 53 برابر رشد کرد. هر کس میخواهد آزادسازی تجاری کند اول باید برنامه ارتقای بنیه تولیدی را اجرا کند وگرنه توکاری میکنی منابع ارزی اندکی که داری صرف واردات لوکس شود. در اقتصادی که دولت بزرگترین مصرفکننده و بزرگترین سرمایهگذار باشد، شوکهای قیمتی حکومت را دچار افلاس مالی میکند که برای تأمین نیازهای مالی به صورت مردم و تولیدکنندهها چنگ میاندازد. صندوق بینالمللی پول گزارشی منتشر کرد که در آن میگوید فقط 5 کشور هستند که در زمینه مسئولیتپذیری حکومت در زیرساختهای فیزیکی و انسانی توسعهاش نسبت به تولید ناخالص داخلیشان از ایران کوچکتر است.
ورشکستگی بنگاهها
از جهتی شوک درمانی به ورشکستگی مولدها هم منجر میشود. گزارشهای رسمی میگوید در 15 سال گذشته حدود 10 هزار واحد صنعتی در ایران ورشکسته شده و 61 درصد ظرفیتهای صنعتی در ایران بلااستفاده است. این بلااستفاده ماندن یعنی دولت انسان تربیت کرده است، همه چیز را فراهم کرده و ماشینآلات را وارد کرده اما به خاطر شوک درمانی 61 درصد ظرفیتهایش بلااستفاده شده است. چرا برای مسببان این ماجراها تنبیهی در نظر گرفته نمیشود؟ آیا تخطی از قانون مجازات ندارد؟
نرخ ارز تابع سیاستهای پولی، مالی، تجاری و صنعتی
تا میگوییم چرا دارید زندگی مردم را به هم میریزید میگویند این یک پیچ خطرناک است که باید از آن عبور کنیم. هر بار در ایران از شوک درمانی استفاده میشود، این تمثیلها بهکاربرده میشود. یک تمثیل دیگر این است که میگویند یک فنر در حال دررفتن است. ماجرای نرخ ارز تابع سیاستهای پولی، مالی، تجاری و صنعتی است که اگر اصلاح شوند، فنری در کار نخواهد بود. الآن دوباره زمزمههای درباره ماجرای فنر قیمت حاملهای انرژی و سوخت به گوش میرسد گویی که زخمهای سال 1398 التیامیافته است. شما چگونه انتظار بهبود وضعیت در اثر شوک درمانی دارید وقتی به آن جراحی و مجروح سازی و ... میگویید؟ میگویند همه چیز را بر عهده بازار بگذاریم چون بازار از عقل سلیم بهتر عمل میکند. مگر ما در طول تاریخ بازار منهای دولت داشتهایم؟ اینکه طرز عمل بازار به چه سمت و سویی کشیده میشود، تابع نهادهای پشتیبان بازار است.
نتایج شوک درمانی در روسیه و چین
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب گریز چین از شوک درمانی، افزود: سهم روسیه از تولید ناخالص جهانی در پایان عمر اتحاد شوری 3.7 درصد بود، اما بعد از سه دهه شوک درمانی این سهم به 2 درصد رسید یعنی حدود 50 درصد سقوط رخداده است. درهمان سال 1990 سهم چین از اقتصاد جهانی 2.2 درصد بود که در سال 2017 به 15 درصد رسیده است. هزینه فرصت تمسک به شوک درمانی با این اعداد قابلدرک است. در این گذار، چین بیش از 500 میلیون نفر را از خط فقر خارج کرد. سهچهارم جمعیت فقرای دنیا که در این سه دهه کاهش پیداکرده، مربوط به چین بوده است. در همین دوره اندازه جمعیت فقیر روسیه 5 برابر شده است. برخی برای توجیه مطامع رانت جویان از شوک درمانی آدرسهای غلط میدهند. میگویند پدیده تورم صرفاً پولی است. حیاتیترین مؤلفه تورم ساختاری ضعف بنیانهای تولید فناورانه است. نئوکلاسیک ها در ایران میگویند کل تورم به نقدینگی ربط دارد و نقدینگی حاصل کسری بودجه دولت است. نقدینگی و کسری بودجه را پررنگ میکنند تا شوک درمانی به عنوان عامل اصلی ظاهر نشود. بعد از شوک درمانی هیچ عنصری بهاندازه فاجعه سازیهای رانتی و پر فساد بانکهای خصوصی در دامن زدن به تب سوداگریهای ضد توسعه، در ایجاد تورم نقش نداشته است.
نظر سازمان برنامه و بودجه درباره جراحی اقتصادی
رئیس سازمان برنامه و بودجه میگفت: چیزی نیست! جراحی اقتصادی حولوحوش 7 درصد تورم ایجاد میشود. متأسفانه سهلانگاری وجود دارد.
یکی از حیاتیترین راههای نجات، فهم سریع توالیها است. اول باید به سمت جایی بروید که اکثریت جمعیت و فعالیتها در آنجا است. بازارگراهای افراطی مانند فریدمن و هایک میگفتند اول باید آزادی قیمت در دستور کار قرار گیرد تا بتوان استبداد را کنترل کرد. رابینز که خود بازار گرا بوده میگوید فاشیزم و نازیسم زاده ی رهاسازی قیمتها و افزایش تورم بودهاند. اینکه چینیها انقلاب ناسیونالیستی را کنار زدند و سراغ کمونیستها رفتند به خاطر قابلیت کمونیستها در کنترل تورم بود. نجات چین از شوک درمانی نشان از این آگاهی داشت که هیچچیز مقدم بر کنترل نیست چون تورم ثبات و امنیت را به چالش میکشد. کلید حل مسئله سیاستهای تورمزا، در طراحی یک نظام توزیع قدرت قرار دارد.