بهرامی در ابتدای این گفتگو درباره حضور یا عدم حضور جدیدترین فیلمش در چهلویکمین جشنواره فجر گفت: با توجه به اینکه فیلم «شهر خاموش» در جشنواره تالین حضور داشته، قوانین جشنواره فجر دیگر اجازه حضور این فیلم در این رویداد را نمیدهد. همچنین طبق قوانین فجر تنها فیلمهایی میتوانند در این جشنواره حضور داشته باشند که اولین نمایششان را در این رویداد سینمایی تجربه کنند و این امکان برای «شهر خاموش» وجود ندارد. با توجه به مشکلات اقتصادی که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند و اتفاقات تلخی که اخیراً شاهد بودیم سینما در اولویت جامعه نیست و به همین دلیل ترجیح میدهم در جشنی حضور نداشته باشم.
شرط بازگشت سینما به شرایط عادی
وی در ادامه درباره اکران فیلم سینمایی «دشت خاموش» گفت: طبق اطلاعاتی که دارم، میدانم که سینماها در هر سانس معمولاً ۳ یا ۴ درصد بلیتهایشان را میفروشند و مشخص است که در این شرایط کسی تمایل به سینما رفتن ندارد. طبیعتاً در این شرایط اکران فیلم کار خطرناکی است و به نظر من پیش از فکر کردن به این مسائل لازم است همه دست در دست هم دهیم تا مشکلات موجود حل شوند، درصورتیکه این اتفاق رخ دهد و جامعه به آرامش برسد، خودبهخود سینما نیز به شرایط عادی برمیگردد و مردم به سینما میروند. فعلاً سینما در اولویت کسی نیست و به دلیل مسائل اقتصادی همه ما در شرایط نامتعادلی به سر میبریم، در این شرایط همیشه اولین قشری که آسیب میبیند قشر فرهنگی هنری است، چراکه فیلم دیدن تنها در شرایط عادی اتفاق میافتد؛ به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که فیلمی در سینماها فروش قابلقبول داشته باشد یا اصلاً سینما برای مردم اهمیت داشته باشد.
ارتباط فیلم «شهر خاموش»
با «دشت خاموش»
او درباره قصه فیلم «شهر خاموش» و ارتباطش با فیلم «دشت خاموش» گفت: من قبلاً میخواستم فیلمی سینمایی در چند اپیزود بسازم که قصه آدمهای در حاشیه و رانده شده از جامعه را روایت میکرد که در نهایت «دشت خاموش» را با قصه لطفالله ساختم، پیشکاری که در یک کوره آتشپزی کار میکند اما کوره در آستانه تعطیلی است و این اتفاق مشکلات بزرگی برای او به وجود آورده است. بعدازآن میخواستم قصه خانمی را روایت کنم که از جامعهاش رانده و در حقیقت این اتفاق در جامعهای صنعتی رخداده که کرامت انسانی را از بین برده است و این زن به دنبال این است که حقوحقوقش را بگیرد. شباهتهای ساختاری بین این فیلم و فیلم «دشت خاموش» وجود دارد؛ مثل تصویر سیاهوسفید، نسبت 4:3 تصویر، سکانسپلان و قصههای مینیمال که در هر دو فیلم دیده میشود.
دلیل سیاهوسفید بودن فیلمها
بهرامی درباره دلیل سیاهوسفید بودن هر دو فیلمش گفت: یکی از دلایلش این است که نمیخواهم فیلمم به زمان دقیق الان بچسبد، با دیدن سیاهوسفید انسان ناخودآگاه یاد گذشته میافتد و من ترجیح میدهم که فیلمم این حس را به مخاطب بدهد که قصه در یک گذشته نهچندان دور روایت میشود و با توجه به تجربه ذهنی مخاطب او را به ۲۰ یا ۳۰ سال پیش ببرد. دلیل دیگرش این است که من در قصه آدمهای حاشیهای که دنبالشان میکنم، رنگ خاصی به آن معنا نمیبینم. زندگی آنها عاری از انواع رنگها است و رنگ با خود زرقوبرقی دارد که ممکن است مخاطب حواسش به چیزهای دیگر پرت شود و من با استفاده از تصویر سیاهوسفید از این اتفاق جلوگیری میکنم. مهمترین مسئله اما همان بیزمانی است که برای من اهمیت دارد.