طنز سورئال در مرکز فیلم - این ایده که این کارگر برای بازی در نقش آدولف هیتلر در نسخه فارسی یک فیلم هولوکاستی انتخاب میشود - «جنگ جهانی سوم» را از اکثر فیلمهای ایرانی امروز که تمایل به درام کاملاً واقعگرایانه دارند متمایز میکند. نظر شما دراینباره چیست؟
حق با شماست. در سالهای اخیر، بیشتر فیلمهایی که از ایران خارج میشوند، تفسیر اجتماعی هستند، با رویکردی کاملاً واقعگرایانه به داستانگویی؛ اما مانند هر جای دیگری در جهان، فیلمسازان در اینجا سعی میکنند راههای دیگری را کشف کنند تا ببینند آیا ما قادر به گفتن داستانهایی در ژانرهای دیگر هستیم. به نظر من سینما در ایران بسیار زنده است، مثل همه جای دنیا. ما سعی میکنیم تحت تأثیر اتفاقاتی قرار بگیریم که ما را احاطه کردهاند و فیلمهایمان واکنشی به آن رویدادها باشد.
آیا فیلم «جنگ جهانی سوم» واکنشی به اتفاق خاصی در داخل ایران بود؟
من سعی کردم این فیلم از جایی در اعماق وجودم و از قلبم باشد، اما طبیعتاً وقتی از کشوری مانند ایران میآیی، همیشه سعی میکنی در کنار مردم باشی. بسیاری از فیلمسازان در ایران در کنار مردم هستند و من نیز مستثنی نیستم و سعی میکنم از اتفاقاتی که در اطرافمان رخ داده است، الهام بگیرم، مانند شرایط اقتصادی، روشی که پدر و مادرم با مشکلات گذران زندگی کنار میآیند. این الهام، راه را برای روایت داستانی که میخواهم بسازم، هدایت میکند.
شخصیت اصلی فیلم یعنی شکیب با بازی محسن تنابنده را چگونه میبینید؟ او گاهی مضحک و غمانگیز به نظر میرسد و بعد در فیلم چهره هیولایی از او میبینیم.
من او را بهعنوان یک هیولا نمیبینم، بلکه بهعنوان کسی میبینم که وقتی برای اولین بار او را ملاقات میکنیم، آنچه را که زندگی به او داده است را پذیرفته است. او خانه و خانوادهاش را در زلزله ازدستداده است و دیگر هیچ آرزویی ندارد؛ اما پسازآن به دلیل فیلمبرداری فیلم، این شانس را پیدا میکند که در یک خانه خوب زندگی کند، او دوستی پیدا میکند که مانند یک همسر جایگزین میشود و حتی صحبتهایی در مورد بچهدار شدن با او نیز مطرح میشود. این شخصیت ناگهان متوجه میشود که میتواند دوباره همه چیزهای ازدسترفته را داشته باشد. وقتی آن را از او میگیرند، (آن زمان) است که چون دیوانهای میشود که کارهای وحشتناک انجام میدهد.
آیا میتوان گفت امید چیزی است که شخصیت اصلی فیلم را میکشد؟
خیر این پیام فیلم نیست و برعکس من معتقدم که امید چیزی است که شما را زنده نگه میدارد؛ اما آنچه امید را از بین میبرد شرایط است. شرایط او این امید را از بین میبرد؛ اما همچنان امید است که مردم را زنده نگه میدارد. این چیزی است که من عمیقاً در قلبم به آن اعتقاد دارم.
فیلم درون یک فیلم، داستان جنگ جهانی دوم با بازی شکیب در نقش هیتلر در شمایلی که تقریباً قبلاً در فیلم چارلی چاپلین دیدهایم، نوعی طنز پوچگرایانه و سورئال به داستانی میافزاید که واقعاً غمانگیز است، آیا حفظ این تعادل دشوار بود؟
در حین تولید تعدادی خط قرمز برای خودم تعیین کردم. نمیخواستم فیلمم نوعی فیلم پشتصحنه درباره این فیلم ابزورد باشد؛ اما وقتی عناصری از این فیلم را در درون فیلم نشان دادیم، میخواستم جعلی بودن همه آنها برجسته باشد. من سعی کردم نشان دهم که این فیلم-در-فیلم چقدر پوچ است. کارگردانی که آن را میسازد پیرمردی است که فکر میکند در حال ساختن تصویری اصیل و غمانگیز از جنگ جهانی دوم و هولوکاست است. او متوجه تصاویر غیرقابلباوری که درواقع میسازد، نیست. زنی که اولین دستیار کارگردان اوست میداند و میبیند چه اتفاقی میافتد. او مدام به این نکته اشاره میکند که چقدر همهچیز جعلی و احمقانه است. حتی یکی از عوامل به این نکته اشاره میکند که فیلم چقدر بدترکیب و کمیک است. این یک فیلم مزخرف خواهد بود و قطعاً فیلمی که کارگردان تصور میکرد، نیست.
به نظر شما مخاطبان بینالمللی چه برداشتی از این فیلم خواهند داشت؟
صادقانه بگویم، نمیدانم مخاطبان بینالمللی چه واکنشی نشان خواهند داد. فقط امیدوارم بتوانم نماینده خوبی برای سینمای ایران باشم و به تیمی که برای ساخت این فیلم زحمت کشیدند افتخار کنم. ما حدود سه ماه در شرایط سخت در شمال ایران فیلمبرداری کردیم و همهچیز را از ابتدا ساختیم. دیدن این فیلم که واقعاً تمام شده و در کشورهای مختلف نمایش داده میشود، فوقالعاده هیجانانگیز است.
فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» امسال بهعنوان نماینده رسمی سینمای ایران برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی نود و پنجمین دوره جوایز اسکار انتخاب شده بود اما نتوانست به جمع ۱۵ نامزد اولیه این شاخه راه یابد.