پروژه يکدست سازي جواب نداده است
علی صالحآبادی- مدیر مسئول
مهسا امینی روز 22 شهریور توسط گشت ارشاد دستگیر و سه روز بعد در بیمارستان درگذشت. هرچند اعتراضها به این اتفاق ابتدا از سقز و سنندج آغاز شد، اما روز دوم مهر دانشجویان دانشگاه تهران به مرگ این دختر جوان واکنش نشان دادند و در صحن دانشگاه و بیرون از آن دست به اعتراض زدند. این نوشتار به طبقهبندی جدید سازمان بهداشت جهانی درباره مراحل عمر انسان و انگیزه نوجوانان معترض میپردازد.
مطابق سازمان بهداشت جهانی دورههای سن به شرح زیر است: از تولد تا 11 سالگی، کودک (CHILD)؛ از 11 تا 19 سالگی، نوجوان (TEENAGER)؛ از 19 تا 55 سالگی، جوان (YOUNG)؛ از 55 تا 71 سالگی، میانسالی (MIDDLE)؛ از 71 سال به بالا، سن بالا (old age).
آنچه در تظاهرات دو هفته اخیر در کف خیابان رخ داد به گفته مقامات و مشاهدات عینی حضور پررنگ جوانان کمتر از 20 سال بوده است. جانشین فرمانده کل سپاه گفته متوسط سن بازداشتشدگان 15 سال است. آنچه از منظر جامعهشناسی مهم است این است که جوانان، میانسالان و افراد دارای سن بالا در تظاهرات حضور کمرنگی داشتهاند.
واقعیت این است که بسیاری از افرادی که در دوره انقلاب زنده و در کف خیابان بودهاند اکنون به دیار باقی شتافتهاند. میانسالان هم اغلب یا منتقد هستند یا بیتفاوت و حاشیهنشین با سیاست خداحافظی کردهاند. رفتار جوانان را از تمایل به مهاجرت و نداشتن امید به آینده میتوان فهمید. پرسش این است که علت تمایل بالای جوانان به مهاجرت چیست؟
بسیاری از جوانان دانشگاهی و نوجوانان دبیرستانی در صف معترضان قرار گرفتهاند و مرگ یک دختر جوان را بهانه اعتراض کردهاند. در شرایطی که نارضایتی در جامعه وجود دارد، روزنامه کیهان مدعی شده که «اکثریت قاطع جامعه ایران انقلابی است؛ غیرانقلابیها در اقلیت محض به سر میبرند؛ شاید ۹۹ درصد در برابر یک درصد»!
نویسنده پیشنهاد میکند ادعای کیهان به همهپرسی گذاشته شود تا معلوم شود چند درصد مردم انقلابی و چند درصد غیرانقلابی هستند. البته مردم طالب رفراندوم درباره خیلی از موضوعات هستند و ادعای روزنامه کیهان میتواند شروع خوبی باشد تا وزن و جایگاه انقلابیون و غیر انقلابیون در کشور مشخص شود.
عدهای هنوز در کشور میپندارند لباسی که 43 سال پیش برای یک کودک دوختهاند را میتوان اکنون تن یک فرد 43 ساله کرد! این جامعه 43 سال رشد کرده و نمیتواند قالبهای یک سالگیاش را بپذیرد و خواستار گفتوگو و مفاهمه هستند.
متأسفانه عدهای سر خود را مثل کبک در برف فرو کردهاند یا خود را به خواب زدهاند. واقعیت این است که جامعهای که تقریباً همه آن به اینترنت دسترسی دارد مثل گذشته زندگی نمیکند. جامعه در 43 سال گذشته متحول شده و در آن تغییرات نسلی، گسست نسلی، انفصال نسلی، تغییر نگرش نسبت به جامعه و حاکمیت، تغییر نگاه به زندگی و مطالبه داشتن زندگی توأم با آرامش بدون تنش در داخل و خارج شکل گرفته است.
واقعیت این است که مطالبه امروز نوجوانان و جوانان داشتن زندگی خوب و امید به آینده است. آقایان بدانند که اکنون بسیاری از افرادی که سن بالا داشتند دیگر در میان ما نیستند. میانسالان هم حاشیهنشین شده و یا سکوت اختیار کرده و یا بیتفاوت شدهاند. جوانان هم در دایرهای که حلقه کیهان و همفکرانش ترسیم میکنند نمیگنجند یا حضور ندارند. نوجوانان هم که در کف خیابان هستند و ما اکنون با نوجوانان ناراضی و خشمگین مواجه هستیم که نسبت به عملکرد مسئولان در گذشته و حال اعتراض دارند. بااینوجود چگونه روزنامه کیهان مدعی میشود همه انقلابی هستند جز یک درصد؟!
وقتی واقعیتها اینچنین توسط رسانههای حاکمیتی جلوه داده میشود نارضایتی در گذر زمان شکل میگیرد و هر وقت که بهانهای پیش آید نارضایتی سر باز میزند؛ واقعیتی که امروز شاهدش هستیم. پرسش این است آیا بازهم باید همان روشهای نخنما شده گذشته را ادامه داد و یا به فکر طرحی نو بود؟ اکنون بر اهل فن روشن شده که پروژه یکسانسازی جامعه آنطور که عدهای میپندارند موفق نبوده است. علت این است که جامعه ایران متکثر، مطالبه گر و مهمتر از همه نسبت به حقوق خود آگاه شده است. در چنین شرایطی میطلبد که حاکمیت از یکسو به حرف منتقدان توجه کند و از سوی دیگر خود پیشقدم در انجام اصلاحات شود.