رئیس جمهور در آخرین اظهارات خود اعلام کرده نقد و اعتراض در کشور آزاد است. به عنوان یک جامعه شناس چه برآوردی از ظرفیت نقد پذیری حاکمیت دارید؟
متاسفانه نقد پذیری نه تنها در حاکمیت فعلی کشور بلکه در تاریخ ایران رایج و پذیرفته نبوده و نیست و حکومت ها همواره از نقد هراس داشتند. دقیقا به همین دلیل است که شاهد رشد دروغ گویی و چاپلوسی در جامعه ایران هستیم به طوری که امروز مجیز گویی جای نقد سازنده را گرفته است.
یکی از دلایل اینکه بنده عقیده دارم حاکمیت در ایران نقد پذیر نیست این مساله است که اگر نقد مورد توجه مسئولين سیاسی ما قرار می گرفت، امروز رضایتی نسبی در جامعه حاصل می شد و در دوره های زمانی مختلف آشوب ها، اعتراضات و تخریب در سطح شهرها رخ نمی داد.
اقدامات حاکمیت در چند دهه اخیر، جامعه را به دو دسته تقسیم کرده است. شکاف بین این دو گروه به مرور عمیقتر شده و امروز شاهد تقابل بین دو گروه از مردم جامعه و درگیری دو گروه از مردم هستیم.
بی توجهی حاکمیت به طبقه متوسط و نشنیدن مطالبات این قشر برای نظام مضر است. طبقه متوسط، طبقه رهبران اجتماعی و طبقه ای جنبش برانگیز و پیشرو است. طبقه متوسط می تواند طبقات پایین را به حرکت درآورد. تغییرات ایجاد شده در جوامع از تحرکات طبقه متوسط نشات می گیرد.
شورای شهر تهران در دوره های پیشین طرحی درباره تعیین محل تجمعات و اعتراضات داشت که به ثمر نرسید. با توجه به یکدست شدن حاکمیت آیا نباید امروز شاهد اجرای چنین طرح هایی بود؟
اگر به مسائل اجتماعی توجه کنید میبینید که در دهه های گذشته اعتراضات اجتماعی بیش تر شده است. در یک سال گذشته شاهد اعتراضات مکرر معلمان، کارگران و حتی کارکنان قوه قضاییه بودیم.
اگرچه این اعتراضات از مطالبات متنوعی نشات می گیرند اما ریشه همه آنها پاسخ ندادن حاکمیت به خواسته ها و نیاز های گروه های مختلف جامعه است.
محل اعتراض یک مساله فرعی است و رسیدگی به اعتراضات مساله اصلی است. امروز اعتراضات در بستر فضای مجازی در جریان است اگر حاکمیت اراده دارد تا به خواسته ها و مطالبات گروه های معترض توجه کند تنها باید گوش شنوا و چشم بینا داشته باشد. هر چه انتقادات بیشتر شنیده شود. امکان توفیق در سیاست گذاری مطلوب بالاتر است.
وقتی تمام انرژی حاکمیت به رفع نیازهای نظام و بدنه حاکمیت و نیروهای انقلابی باشد، مشخص است که سایر گروه های جامعه به مرور، ناراضی و در ادامه عصبانی و عصیانگر خواهند شد. بالا گرفتن سطح نارضایتیها که ناشی از نادیده گرفته شدن گروه های مختلف جامعه است برای حاکمیت بسیار خطر دارد.
استقلال پزشکی قانونی یکی از مواردی بود که رییس جمهور در اظهارات خود به آن اشاره کرد. آیا انتشار نتیجه بررسی پرونده مهسا امینی می تواند در آرام سازی جامعه موثر باشد؟
اگر حاکمیت فضای نقد را باز نکند و از فرصت ایجاد شده استفاده نکند، یقینا اتفاقات ناگوار اخیر به همین جا ختم نمی شود.
در ماجرای مرگ مهسا امینی ضمن اینکه نباید در لحظه و به طور آنی و احساسی برخورد کرد، طولانی شدن زمان بررسی نیز جامعه عاصی را خشمگین کرد.
اگر به یاد داشته باشید جامعه یکی دو روز منتظر بود تا افراد مقصر محاکمه شوند و مسئولین در مقابل عملی که انجام شده بود پاسخگو باشند ولی تا جامعه احساس کرد که حاکمیت اراده ای در برخورد آنی ندارد خشمگین شد و واکنش نشان داد.
مردم هنوز هم می خواهند تکلیف این مساله روشن شود و برخوردی جدی و قانع کننده صورت بگیرد و قانون برای همه به صورت یکسان اجرا شود.