شهید مطهری در كتاب سهجلدی «حماسه حسینی» ضمن ارائه تحلیل تاریخی از واقعه عاشورا، بر لزوم پیراستن روایت قیام امام حسین (ع) از تحریفها و تفسیرهای غلط و ضرورت الگو گیری از آن در هر زمان و هر مكان تأکید كرده است. استاد مطهری در جلد نخست این كتاب مباحث گستردهای در باب سیره و قیام امام حسین (ع) ازجمله عنصر تبلیغ و پیامرسانی در نهضت حسینی مطرح كرده است. وی در جلد دوم كتاب نیز مسئله امربهمعروف و نهی از منكر را در نهضت حسینی موردبررسی قرار داده و در جلد سوم، بیشتر به نقد و بررسی برخی از آثار و روایتها درباره آن قیام، پرداخته است. آنچه در پی میآید گزینشی كوتاه از بخشهایی از این اثر ارزشمند شهید مطهری است.
شخصیت حماسی امام حسین (ع)
امام حسین (ع) یك شخصیت حماسی است، اما حماسه انسانیت و بشریت، نه حماسه قومیت. سخن، عمل و روح امام حسین (ع) هیجان و حماسه مافوق حماسههاست. شخصیت امام ازنظر شدت حماسی بودن و علو و ارتفاع جنبه انسانی بینظیر است و ما این حماسه را نشناختهایم. كلمات و اشعاری هم كه از آن حضرت نقل شده، حاكی از همین روحیه حماسه، صلابت، خداپرستی و حماسه الهی و انسانی است.
نوع قیام و نهضت امام حسین (ع)
یكی از مسائلی كه در مورد نهضت امام حسین (ع) مطرح است این است كه آیا این قیام و نهضت از نوع یك انفجار بود؟ آیا از نوع یك عمل ناآگاهانه بود؟ گفتههای خود امام حسین كه نهتنها از آغاز این نهضت، بلكه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود، نامههایی كه میان او و معاویه مبادله شده است، سخنرانیهایی كه در مواقع مختلف ایراد كرده است، نشان میدهد كه این نهضت در كمال آگاهی بوده و انقلاب است، نه انفجار. ازجمله خصوصیات امام حسین این است که اجازه نمیدهد كه قیام او حالت انفجاری داشته باشد.
پرسش این است که چرا امام حسین در هر فرصتی میخواهد اصحابش را به بهانهای مرخص كند و مدام به آنها میگوید: «آگاه باشید كه اینجا آبونانی نیست و قضیه خطر دارد.» حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میكند و میگوید: «من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و اهلبیتی از اهلبیت خودم فاضلتر سراغ ندارم. از همه شما تشكر میكنم و از همهتان ممنونم. اینها جز با من با كسی از شما كاری ندارند. شما اگر بخواهید بروید و آنها بدانند كه شما خودتان را از این معركه خارج میكنید، به احدی از شما كاری ندارند. اهلبیت من در این صحرا كسی را نمیشناسند و منطقه را بلد نیستند. هر فردی از شما با یكی از اهلبیت من خارج شود و برود. من اینجا خودم هستم تنها.»
بزرگترین اثر حادثه كربلا
بزرگترین اثر حادثه كربلا این بود كه پرده نفاق را درید و حساب سلطنت از حساب دین جدا شد. اگر حادثه كربلا نبود، امویین به نام دین بر مردم حكومت میكردند و البته این چسبیدن آنها به دین، در نظر عدهای آنها را تبرئه و در نظر عده بیشتری دین را آلوده میكرد. حداقل اثر قیام حسینی این بود كه میان خلفا و دین برای همیشه تفكیك شد. یكی دیگر از آثار این بود كه درجه محبوبیت امام حسین فوقالعاده بالا رفت و بهعنوان «شهید امت» و «قهرمان فداكاری» در جهان اسلام شناخته شد و بهصورت نیرویی مقدس درآمد و مصداق: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» شد.
تأثیر قیام امام حسین در میان ملتها
امام حسین (ع) در ملت اسلام حماسه و غیرت، حمیت، شجاعت و سلحشوری ایجاد كرد. شهادت امام حسین (ع) به شكلی نبود كه مرعوبیت ایجاد كند، بلکه عشق، استغنا، غیرت، تحمل و بردباری به وجود آورد و ترس، بردهصفتی، گداصفتی، غرور نژادی و ملی را از میان برد. همه اینها در حماسه حسینی وجود داشت.
راز ماندگاری پیام عاشورا
تاریخ نشان میدهد كه سخنانی كه با خون نوشته شده هرگز پاك نمیشوند، زیرا از كمال صداقت، خلوص، عمق تصمیم و اندیشه حكایت میكند. منطق شهید فوق منطقهای دیگر است. بسیاری از سلاطین مایل بودند كه نامشان، سخنشان و پیامشان (هرچند پیامی برای انسانها نداشتهاند و اظهار خودخواهی بوده است و بس) باقی بماند، لذا آن را بر لوحههای سنگی حك میکردهاند، ولی هرگز این نوشتهها در دلها و سینههای مردم ثبت نشد؛ اما پیامهایی مانند پیام امام حسین بدون آنكه در صفحه سنگی یا لوحه فلزی حك شود، چون با خون خودشان و بااینکه صرفاً روی صفحه لرزان هوا ثبت شد، در دلها و سینهها حك شد و مانند خطوط نورانی وحی در دل انبیاء، برای همیشه باقی ماند.
بیان صریح شهید مطهری درباره تحریفکنندگان عاشورا
شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» همچنین مبحث مفصلی را درباره مسئله تحریف حماسه عاشورا پی میگیرد. وی تحریف را بهعنوان آفت دین و مذهب دانسته و نشان میدهد تحریف در باب واقعه عاشورا چقدر از تحریف سایر وقایع تاریخی مخربتر بوده و آسیبهای بیشتری را به دنبال دارد. این روحانی نواندیش رفتار منبریها، روضهخوانها و مداحها را نقد میکند و از نقش آنها در تحریف عاشورا میگوید؛ وی البته سهم شنوندگان مجالس روضه در تحریف این حماسه بزرگ را هم مهم میداند. او در آسیبشناسی خود نشان میدهد چطور مجالس عزاداری امام حسین به محفلی صرفاً برای گریه کردن تقلیل پیدا کردهاند و همین امر چقدر به معارف حماسه امام حسین آسیب وارد کرده است. استاد مطهری بابیانی مؤثر، جذاب و هوشمندانه علاوه بر منبریها، مردم را هم در تحریف عاشورا، روضهها و عزاداریها مسئول میداند؛ وی به نحوی میگوید که استقبال مردم از منبریهای خاص و گریهدرآر باعث شده سایر افراد سخنران و منبریها نیز به داستانپردازی متمایل تا مستمع داشته باشند. وی در ادامه ضمن اشاره به فشار افکار عمومی به روضهخوانها تأکید میکند: «روضهخوان بیچاره میبیند که اگر بنا بشود هرچه میگوید از آن راستها باشد مجلسش نمیگیرد و بعد همین مردم دعوتش نمیکنند، ناچار یکچیزی هم اضافه میکند. این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند. شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکریتان بالا بیاید.» مطهری یکی از علل تحریف معارف عاشورا را اصرار منبریها بر گریه گرفتن از مستمعین و شوق صاحبان مجلس برای ازدحام جمعیت میداند.
عاشورا در کلام دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی در بیان دیدگاههایش درباره واقعه عاشورا این مفهوم را میرساند که هر انسانی، همچون امام حسین (ع) در هر عصر و هر زمانهای باید در مقابل ظلم ایستادگی کند؛ او به واقعه عاشورا نگاهی دستنیافتنی ندارد و باور دارد که هر انسانی باید تلاش کند تا حسینی رفتار کند و همچون زینب بر سر ایمان و کلام حق خویش بایستد. در ادامه نگاهی داریم به سخنان دکتر علی شریعتی در مورد امام حسین و هدف ایشان از قیام که از کتابهای مختلف وی بهویژه کتاب «حسین وارث آدم» جمعآوریشده است:
چرا حسین (ع) فریاد زد: «آیا کسی هست، مرا یاری کند؟»
اینکه حسین (ع) پسازاینکه همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن، کینهتوز و غارتگر در برابرش نمیبیند فریاد میزند که: «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» مگر نمیداند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده و از همه ماست. این سؤال انتظار حسین (ع) را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همهکسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلاند اعلام مینماید.
ما وارث عزیزترین امانتهایی هستیم که با جهادها، شهادتها و با ارزشهای بزرگ انسانی، در تاریخ اسلام فراهم آمده است. ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش تا برای بشریت نمونه باشیم. آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند و از حضور، شرکت و شهادت غایب شدند همه باهم برابرند؛ هر سه یکیاند؛ چه آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، چه آنهایی که در هوای بهشت به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت حسین (ع) را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محرابها و زاویه خانهها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند؛ زیرا در آنجا که حسین (ع) حضور دارد، هرکس که درصحنه او نیست، هرکجا که هست، یکی است، به عبارتی مؤمن و کافر، جانی و زاهد یکی است.
هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام!
اکنون حسین (ع) حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسلها، در همه جنگها و در همه جهادها، در همه صحنههای زمین و زمان اعلام کرده است، در کربلا به شهادت رسیده است تا در همه نسلها و عصرها بعثت کند. تو، من و ما باید بر مصیبت خویش بگرییم که حضور نداریم. آری، هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام! رسالت نخستین را حسین (ع) و یارانش امروز گزاردند، رسالت خون را و رسالت دوم، رسالت پیام و رساندن پیام شهادت به گوش دنیا است. امروز شهیدان پیام خویش را با خون خود گذاشتند و روی در روی ما بر روی زمین نشستند تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند. حسین علیهالسلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میکند.
در نتوانستن نیز بایستن هست
امام حسین علیهالسلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه میکرد، «نه» گفت و این «نه»، طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. فتواى حسین این است: «آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست.»
شهادت نه یک باختن، بلکه یک انتخاب است
حسین (ع) به ما آموخت که شهادت نه یک باختن، بلکه یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز میشود و حسین «وارث آدم» – که به بنىآدم زیستن داد – و «وارث پیامبران بزرگ» – که به انسان چگونه باید زیست را آموختند.