مجلس بهظاهر انقلابی یازدهم، در روز 7 خرداد 99 و دولت انقلابی و مردمی روز سوم شهریور 1400 شروع به کار کردند. انتخابات مجلس یازدهم با مشارکت حداقلی ۴۲.۵۷ درصد و انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت کمتر از 50 درصدی برگزار شدند. در نتیجه سکاندار دو قوه که بهجای منتخب حداکثر منتخب حداقلی هستند پا به میدان نهادند. در جریان رقابتهای انتخاباتی، آنها برای کسب رأی نخست به قبلیها تاختند، آنگاه وعده تأمین معاش، به نصف رساندن تورم و حتی تکرقمی کردن آن و ... را دادند. اکنونکه بیش از دو سال از عمر مجلس و نزدیک به 10 ماه از عمر دولت سپری شده، متأسفانه نهتنها این شعارها عملی نشده، بلکه وضع بهمراتب از شرایط دولت و مجلس قبل بدتر شده است؛ بهگونهای که فرهنگیان، کارگران و ... از حاکمیت مطالبه نیازهای حداقلی مانند «نان»، «آب» و «هوا» میکنند.
اصولگرایان از یکدست شدن قدرت استقبال کرده و میپنداشتند که وقتی حاکمیت یکپارچه شود کارایی و فایدهاش برای مردم بیشتر میشود؛ اما آنچه این روزها مردم احساس میکنند، برخلاف ایده اصولگراهاست، زیرا افراد در کف بازار شاهد افزایش قیمتها و ناتوانی دستگاههای نظارتی در کنترل قیمتها هستند.
مسئولان بهجای حل مشکلات، شعار، وعده و دستور میدهند که کار را بدتر میکند. نویسنده به مسئولان توصیه میکند که مدتی سکوت کنند و دم فروبندند تا شاید وضع بهتر شود.
جنگ تحمیلی 8 سال ادامه داشت. مردم در آن زمان با درک شرایط هم به جبهه میرفتند و هم به دولت کمک میکردند. در آن زمان سهمیهبندی کالاها امری پسندیده بود، اما با آن شرایط سخت بازهم «نان» که قوت اصلی مردم است سهمیهبندی نشد، حال چه شده که پس از سه دهه از پایان جنگ دوباره شرایط بدتر از آن زمان شده، بهگونهای که قرار است نان کوپنی شود؟
نویسنده علت را شیوه نادرست اداره کشور در داخل و در روابط بینالمللی میداند. همگان به یاد دارند که زمانی که دولت، مجلس و قوه قضائیه مثل امروز در ید قدرت اصولگراها بود، دو اتفاق بد برای کشور افتاد. یکی 12 قطعنامهای بود که شورای حکام علیه ایران صادر کرد و سرانجام پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ارجاع داد و اتفاق بدتر صدور شش قطعنامه علیه ایران بود که رعایت آن برای اعضای عضو سازمان ملل الزامآور شد. لازم به یادآوری است که این قطعنامهها به تأیید روسیه و چین هم رسید.
هفته گذشته شورای حکام قطعنامهای علیه ایران صادر کرد. به نظر میرسد اگر ایران در ماه سپتامبر (شهریور) نتواند نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی را جلب کند، شورای حکام احتمالاً قطعنامه دیگری نیز علیه ایران صادر خواهد کرد و پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ارجاع خواهد داد؛ آنوقت «روز از نو روزی از نو».
زمانی که محمدجواد ظریف وزیر خارجه بود، آمریکا پیشنویس یک قطعنامه را به شورای امنیت ارائه داد. شگفت آنکه تنها خودش و جمهوری دومینیکن به آن قطعنامه رأی موافق دادند؛ پرسش این است که اکنون چه شده که 30 عضو از 35 عضو شورای حکام به قطعنامه پیشنهادی آمریکا و سه کشور اروپایی رأی موافق دادهاند؟ احتمالاً در آینده سه کشور اروپایی عضو برجام «مکانیزم ماشه» را نیز فعال خواهند کرد. اگر این اتفاق رخ دهد آثار شش قطعنامه شورای امنیت که در قالب قطعنامه 2231 بیاثر شده بودند، دوباره فعال خواهند شد.
به باور نویسنده امروز مطالبه مردم از حاکمیت «نان»، «آب» و «هوا» است نه چیز دیگر. علت این است که مردم احساس میکنند روزبهروز فقیرتر میشوند. امام علی (ع) فقر را منشأ بسیاری از مشکلات در جامعه دانسته و فرمودند: «از دری که فقر وارد شود از در دیگر دین و ایمان خارج میشود»؛ بنابراین مردم دوست ندارند خاطره بد دوران جنگ و قطعنامههای شورای امنیت دوباره تکرار شود و زندگیشان را تحت تأثیر قرار دهد. ما مثل همه کشورها باید به جلو حرکت کنیم نه اینکه بازگشت به گذشته داشته باشیم.
دیپلماتهای ایرانی باید به هوش باشند که این احتمال وجود دارد که پوتین که اکنون در اوکراین گرفتار شده، با ارتباط پیدا و پنهانی که با اسراییل دارد، امریکا و اسراییل را وادار به درگیری با ایران کند تا بتواند در اوکراین نفس تازه کند و از مخمصه بیرون آید.