شما سیاست های اقتصادی دولت را در کدام قالب اقتصادی ارزیابی می کنید؟دولت، انقلابی عمل می کند یا نئولیبرالی؟
منتقدین دولت قبل در برچسب زدن به عملکرد روحانی بدون یک برداشت علمی و ریشه یابی دقیق، عجولانه عمل کردند.دولت ها تا کنون با شعارهای مختلفی روی کار آمدند اما نوع عملکردشان به یک مسیر منتهی شد.
به دلیل سیاست های تعدیل اقتصادی، دولت سازندگی مورد نقد بسیاری قرار گرفت اما دولت های بعدی هم همان مسیر را به طرق مختلف ادامه دادند.در دولت احمدی نژاد همین مسیر ادامه داده شد.احمدی نژاد آمده بود تا عدالت را اجرا کند اما سرانجام به سمت سیاست های آزادسازی قیمت ها حرکت کرد.جریان شناسی اقتصاد سیاسی ایران نشان می دهد که دولت ها چندان تفاوتی باهم ندارند زیرا یک تفکر اقتصادی اجماع شده مشخص را دنبال نمی کنند.تیم اقتصادی فعلی برچسب هایی به دولت های قبل زد که امروز خودش در حال پیاده سازی همان سیاست ها است.
سیاست های اقتصادی عدالت محور ، لیبرالی و نئولیبرالی هیچگاه در جامعه تشریح نشده و جامعه با معانی آن آشنایی ندارد به همین دلیل هر دولتی که آمده محکوم بوده به همان رویکردی که دولت های قبل انجام داده است.اقتصاد در دنیا از رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک عبور کرده و نگاه علمی بر آن حاکم شده است.علم اقتصاد حکم می کند که نباید دستوری عمل کرد،اصول بازار را باید پذیرفت و دخالت در بازار نتیجه ای نخواهد داشت،انحراف نسبی قیمت ها محکوم به شکست است و یکی از مصیبت های اقتصادی ایران انحراف قیمت ها است.به طور مثال در کشورهای همسایه ایران،نسبت قیمت گوشت به بنزین همخوانی دارد اما در اقتصاد ایران به دلیل اشتباه در نظام یارانه ای یک کالا در مقابل کالای دیگران بسیار ارزان یا بسیار گران است و همین موضوع مبنای قاچاق کالا شده است.اگر اصول اقتصاد رعایت نشود خطای گذشتگان تکرار می شود.
تجربه هشتاد ساله کشورهای سوسیالیستی که تلاش داشتند اقتصاد را دستوری مدیریت کنند محکوم به شکست شد.
بنده با مسئولین فعلی دولت مناظره های زیادی داشتم،وقتی پشت این میزها نبودند طور دیگری سخن می گفتند امروز که خودشان مسئولیت دارند متوجه شده اند که با شعار نمی توان کشور را اداره کرد بلکه برای اداره کشور باید تن به اصول علم اقتصاد داد.عباس تابش رئیس اسبق سازمان حمایت از مصرف کنندگان که با دستور بخشنامه کاهش قیمت می داد برکنار شده است.
آیا دولت سیزدهم مسیر شکست خورده دولت های قبل را ادامه می دهد؟
دولت سیزدهم ابتدا تلاش کرد با دستور قیمت ها را کنترل کند اما در 9ماه گذشته مشخص شد که این سیاست مورد شکست خورده است.دولت مجبور شده تا دست به آزادسازی قیمت ها و حذف نظام چند نرخی ارز بزند.این سیاست ساماندهی نظام یارانه ارزی درست است آنچه که مورد نقد و بحث است زمان اجرا و شیوه اجرای این سیاست است.
دولت قبل که به آن برچسب لیبرالی می زدند به غلط نظام چند نرخی ارز را پذیرفت اما دولت کنونی مجبور است آن نظام چند نرخی را کنار بگذارد.اگر دولت دیگری چنین نحوه آزادسازی قیمت ها را در پیش می گرفت برچسب نئولیبرالی به آن می زدند.در صورتی که این برچسب ها عوامانه است و دولت چاره ای جز این ندارد.
آیا پرداخت یارانه نقدی در قبال آزادسازی نرخ ها و تک نرخی کردن ارز سیاست درستی است؟
کشور در چهار سال گذشته تورم بالای 35درصد را تجربه کرده است.هیچ دوره ای در 100 سال گذشته چهار سال پی در پی شرایط تورمی را تجربه نکرده است.امسال نیز شرایط نشان می دهد تورم بالای 40 درصد خواهد بود لذا پنج سال تورم پی در پی قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده است. دیگر طبقه متوسطی وجود نخواهد داشت بلکه متوسط به طبقه ضعیف کوچ خواهد کرد.در چنین شرایطی 70درصد جامعه نیازمند حمایت های معیشتی دولت خواهند شد.دولت چاره ای ندارد که دست به سیاست های حمایتی بزند اما اگر در کنار حمایت ها نتواند تورم را کنترل کند این حمایت ها فایده ای نخواهد داشت.
اگر بنده در دولت مسئول بودم تمام وقت خودم را صرف کاهش تورم می کردم.به یکی از وزرای اقتصادی دولت گفتم اگر من به جای آقای رئیس جمهور بودم شعار خودم را "دولت سیزدهم کنترل تورم و دیگر هیچ" انتخاب می کردم.دولت اگر نتواند تورم را کنترل کند تمام سیاست های حمایتی،رفاهی و تک نرخی کردن ارز محکوم به شکست خواهد بود.علت این است که وقتی تورم 50 درصد باشد،تفاوت تورم داخلی و کشورهای خارجی باعث می شود دولت نرخ ارز را افزایش دهد .این موضوع باعث شوک تورمی می شود ، بنابراین دولت در یک دور باطل افزایش نرخ ارز،افزایش یارانه و افزایش قیمت ها گرفتار خواهد شد.هر سیاست دیگری به جز کنترل تورم با خود تورم محو خواهد شد.علت العلل ناکارآمدی اقتصاد ایران "تورم" است.