زهیر اصفهانی کارشناس مسائل سیاسی
امروز دنیا به دومینویی می ماند که در تاثیر اتفاقاتش تمامی کشور های دنیا سلسله وار به هم متصل می شوند. شاید فرانسه به طور مستقیم نقشی در ایران نداشته باشد ولی ایران هم در جریان جهانی از اتفاقات فرانسه تاثیر می گیرد. اما به طور خاص انتخابات فرانسه و انتخاب مجدد امانوئل مکرون برای سکانداری الیزه اگر چه به شدت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حذف ترامپ از کاخ سفید، در ایران و جهان تاثیر گذار نخواهد بود. اما با این وجود نباید نقش فرانسه را به عنوان یکی از قدرت های اتمی دنیا که دارای حق وتو در شورای امنیت است را نادیده گرفت. فرانسه از دیرباز ارتباط پر فراز و نشیبی با ایران داشته است که باید آن را در تحلیل لحاظ کرد. در این دوره هم رقابت سختی بین امانوئل مکرون و خانم ماری لوپن در جریان بود. اگر بخواهیم قضاوتی داشته باشیم باید گفت انتخاب اخیر مردم فرانسه در حقیقت انتخابی بین بد و بدتر بود چون خانم لوپن با توجه به دیدگاه های شخصی و حضور در حزب سیاسی راست فرانسه و نظرات افراطی اش در رابطه با مسلمان ها و نگاه خصمانه ای که به مهاجرین دارد موردپسند عموم مردم فرانسه و جوامع مهاجر و غیر فرانسوی تبار این کشور نبود. در حقیقت رای امروز فرانسوی ها به امانوئل مکرون نه به خانم لوپن است. آقای مکرون نسبت به خانم لوپن سیاست هایی متعادل تر داشت و توانست در این رقابت ها پیروز میدان شود. فرانسه به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه ای سعی در حفظ هیمنه ناتو دارد که در دوره ریاست جمهوری ترامپ به شدت متزلزل شده بود. نقش فرانسه در بحران اوکراین بسیار جدی است. امانوئل مکرون حتی سعی کرد قبل از تهاجم روسیه به اوکراین با حمایت های متعدد نظامی این کشور را برای جنگیدن با روسیه آماده نگه دارد. فرانسه در میان کشور های غربی همواره پیشرو و پرچمدار چنین حرکاتی است. این کشور یکی از نماد های آزادی بیان و دموکراسی در دنیا است و علم این عناوین را بر دوش می کشد. فرانسه در دوران مکرون سعی کرد با استفاده از تمامی ظرفیت های تبلیغاتی رسانه های غرب هجمه ای شدید بر علیه روسیه وارد کند و در این هدف موفق بود. امروز نیز با انتخاب مجدد مکرون انتظار می رود فرانسه نقش پر رنگی در این حوزه ایفا کند. در سال های قبل شاهد این نکته بودیم که فرانسه با هدایت مکرون در هر جایی که به نفع این کشور بود اقدام کرد و در هر جایی که به نفع فرانسه نبود سکوت کرده است. به طور کلی تمامی کشور های توسعه یافته و اکثر کشور های جهان سیاست های خود را براساس منافع ملی تنظیم می کنند. در ماه های گذشته شاهد این بودیم که علی رغم همگرایی و اتحادی که در کشور فرانسه نسبت به ناتو و انگلیس و آمریکا وجود داشت، در ماجرای زیر دریایی استرالیایی دیدیم که انگلیس و آمریکا از پشت به فرانسه خنجر زدند. از این رو هر اتفاقی که در کشور های دنیا رخ می دهد باید ردی از اصل منافع ملی را جستجو کرد. متاسفانه در ایران برخلاف آگاهی عمومی و با وجود جناح بندی های سیاسی اصل منافع ملی هنوز در تصمیم گیری های کلان جایگاهی ندارد.آن طور که باید و شاید مد نظر قرار نمی گیرد.