محسن رهامی - حقوقدان
اصولگراها که در اجرای برجام سنگاندازی و کارشکنی میکردند؛ برجام را آتش زدند، تظاهر به آتش زدن پرچم امریکا کردند؛ اما امروز که اداره مملکت در دست آنهاست، ماندهاند که چطور برجام را احیاء و مشکلات کشور را حل کنند. اکنون آنها به واقعیتها پی بردهاند و فهمیدهاند که دنیای واقعیتها، با دنیای آرمانی و شعار هزاران فرسنگ فاصله دارد.
کاری که آمریکا با ایران انجام داد از سه وجه قابل بررسی است. یک بعد در داخل کشور است که برای ما نمود دارد و بهنوعی شخصی است و در رابطه با نیازهای کشور است. هر کشوری باید امکانات، تجهیزات و تواناییهای مالی داشته باشد. وقتی کشوری مثل آمریکا میگوید ایران را تحریم میکنم، در این صورت کشور باید آنقدر توانایی داشته باشد که تحریمها را بیاثر یا کم اثر کند. کشور تحریم کننده ایالاتمتحده از قدرت بالای اقتصادی برخوردار است و با تحریم، برای کشور تحریم شونده ازجمله ایران محرومیت به وجود میآورد.
وجه دوم رفتار تیمی و گروهی علیه کشور تحریم شونده است. وقتی آمریکا کشوری را تحریم میکند دوستان آمریکا مثل کشورهای اروپایی و کشورهای ریزودرشت همسو با آمریکا نیز به سیاست آمریکا تن میدهند. شواهد و قرائن نشان میدهد کشورهایی که در فضای بینالملل به دلیل تحریم در انزوا قرار میگیرند در شرایط تحریم آسیب میبینند.
سومین وجه جایگاه بینالمللی و حقوقی تحریم است. آمریکا میتواند تحریمها را به سازمان ملل و شورای امنیت ببرد. این کشور متحدان، نمایندگان و کارگزارانی در نهادهای بینالمللی دارد و میتواند از آنها کمک بگیرد و حمایت شود. همچنین آمریکا میتواند از برخی نهادهای بینالمللی مصوبه بگیرد. حتی کشورهایی مثل چین و روسیه که با آمریکا همراه نیستند در یک شرایط بده و بستان به تحریمها علیه کشور تحریم شونده مثل ایران رأی میدهند.
متأسفانه این سه ابزار در دست آمریکا است و کشوری مثل ایران هیچکدام از این سه ابزار را در اختیار ندارد. در وجه اول ما اقتصاد قوی و توانمندی نداریم که بتواند بر اقتصاد بینالملل اثرگذار باشد. پرسش این است که کدام آمریکایی علاقهمند است که به ایران بیاید؟ یا اگر ما آنها را تحریم کنیم کدام کار آنها با مشکل روبرو میشود؟ پول ایران بینالمللی نیست تا بتواند آمریکا را تحریم کند، همچنین به لحاظ صنعتی در وضعیتی نیستیم که تحریم ما علیه آمریکا مشکلی در بازارهای جهانی ایجاد کند.
در وجه دوم متحد تأثیرگذار نداریم، زیرا دوستان و همراهان ما در وضعیتی مشابه ایران حتی بدتر از ما قرار دارند و قادر نیستند آمریکا را تحریم کنند. کشورهای قدرتمند صنعتی در اروپا و آسیا متحد ما نیستند. ایران در بین 193 کشور عضو سازمان ملل همراهان اندکی دارد؛ زیرا کدام کشور است که به لحاظ منافع اقتصادی حاضر باشد بین ایران و آمریکا، ایران را انتخاب کند؟ حتی همسایگان ما مثل عراق و سوریه در شرایط تنش بین ما و آمریکا حاضر نیستند جانب ایران را بگیرند. چون ما قدرت اقتصادی مثل آمریکا را نداریم که از آنها حمایت کنیم.
ایران در بعد بینالمللی در شورای امنیت جایگاهی ندارد که اگر قطعنامهای قرار باشد علیه ما تصویب شود، آن را وتو کند؛ بنابراین تحریم آمریکا برای ما محروم کردن کشور و مردم از داشتن رابطه مناسب با جامعه جهانی و منزوی شدن است؛ دراینارتباط باید تلاش کنیم تا تحریمها برداشته شود و از سطح تنش بین دو کشور کاسته شود.
واقعیتها نشان میدهد ایران باید به سمت واقعگرایی برود. پیشازاین نيز کشورهایی مثل مالزی، کره جنوبی، ترکیه، هندوستان، ژاپن و ویتنام به سمت تعامل با آمریکا رفتند و نتیجه مثبت گرفتند. پیروی از این مدل خوب است و بهتر است بهجای تنش و هزینه دادن با حفظ هویت و خطوط قرمز، اقتصاد و معیشت را از زنجیر سیاست خارجی خارج کرد. میتوان مثل کشوری مانند هندوستان عمل کرد که سعی کرده رابطهاش را با چین و روسیه حفظ کند و با آمریکا هم رابطه خوب دارد و توانسته به توسعه کشورش کمک کند. مالزی و ترکیه هم ازجمله نمونههای دیگر هستند. این کشورها در تعارضات جهانی مواضعی را میگیرند که کمترین آسیب به اقتصادشان تحمیل شود.
«المُؤمِنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ»، مؤمنِ زیرک، باهوش و محتاط است. فرصتها مثل ابر از دست میروند. مردم منتظر گشایش هستند. اگر این کار توسط دولت سیزدهم انجام شود، اعتماد مردم و جامعه نسبت به نظام احیاء و افزایش پیدا خواهد کرد.