رئیس گروه هیدروپلتیک انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا گفت: اگر ترکیه در اتحادیه اروپا جذب میشد شاید ما اکنون شاهد ادامه سیاستهای یکجانبه و بهدوراز قوانین بینالمللی از سوی ترکیه نبودیم و حتی جلوی سیاست نوعثمانیگری و متعاقب آن ورود ترکیه به پروژه بهار عربی گرفته میشد. به همین ترتیب بازنگری احتمالی ترکیه در کنوانسیون ۱۹۹۷ بستگی به این خواهد داشت که تا چه اندازه در اتحادیه اروپا جذب شود.
احمد کاظمزاده در گفتوگو با ایلنا، در بررسی سیاستهای آبی ترکیه در خاورمیانه و تأثیر آن بر ایران؛ از گاپ تا داپ اظهار داشت: این موضوع از آن جهت اهمیت و ضرورت دارد که پروژه گاپ که سیاستهای آبی ترکیه را در خاورمیانه مشخص میکند تقریباً به انتها رسیده و در مرحله بهرهبرداری است، اما اجرای پروژه داپ در مسیر ارس در آغاز راه قرار دارد و درواقع ترکیه تجارب حاصله از گاپ را به داپ منتقل میکند و با یک نگاه ساده میتوان حدس زد همان عواقبی که از اجرای گاپ بر کشورهای پاییندست در رودخانههای دجله و فرات رقم خورد دیر یا زود درانتظار کشورهای پاییندست رود ارس خواهد بود مگر اینکه تا دیر نشده کشورهای این حوزه، دیپلماسی آب فعالی را در این عرصه بکار گیرند و جلوی فاجعه را قبل از وقوع بگیرند. ضمن اینکه اگر تأثیرپذیری ایران از پروژه گاپ تقریباً به صورت غیرمستقیم بوده و ایران تقاص خشک شدن تالابها در مسیر رودخانههای دجله و فرات را در خاک عراق و سوریه به صورت ریز گردها میپردازد، در خصوص داپ این آثار و پیامدها مستقیم خواهد بود و استانهای شمالی ایران در معرض پیامدهای مخرب حاصل از اجرا و تکمیل پروژه داپ بر روی رود ارس قرار خواهد گرفت که دران احداث 14 سد پیشبینیشده است.
آب ترکیه به عضویت یا عدم عضویت در اتحادیه اروپا بستگی دارد
کاظمزاده بابیان اینکه ششمین مؤلفه در سیاست آب ترکیه که نوعی انعطاف دران ایجاد میکند، تأثیرپذیری از سیاست کلان سیاست خارجی این کشور به خصوص درزمینه دوری یا نزدیکی به اتحادیه اروپاست، گفت: باوجوداینکه هنوز ترکیه به عضویت اتحادیه اروپا درنیامده و مجلس اروپا در 13 مارس 2018 مصوبهای غیرالزامآور درباره توقف مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا به تصویب رساند اما از زمان ارائه درخواست رسمی ترکیه برای پیوستن به جامعه اروپا در 14 آوریل 1987 و شناسایی رسمی ترکیه به عنوان نامزد عضویت از 12 دسامبر 1999، تحولات قابلتوجهی در سیاست آب ترکیه در داخل و خارج در ارتباط با آبهای مشترک مشاهده میشود. دیپلماسی آب ترکیه در دهه 90 میلادی و در خلال بررسی پینویسهای مربوط به تهیه قانون بینالمللی آب در سالهای 1994 و 1997 بر حمایت از منافع کشورهای فرادست متمرکز بود و به همین دلیل هم از امضای کنوانسیون سال 1997 خودداری کرد اما بعدازاینکه نامزدی رسمی خود را برای عضویت در اتحادیه اروپا در سال 1999 دریافت کرد اقدام به همسانسازی قوانین داخلی خود با قوانین آب اتحادیه اروپا کرد و درعینحال با سوریه به عنوان یک کشور پاییندست رودخانه فرات به توافقهای مهمی درزمینه حل اختلافات آبی به موازات گسترش روابط و همکاریهای تجاری و اقتصادی دست یافت و این نشان میدهد که ترکیه به هر میزانی که در اتحادیههای منطقهای همچون اروپا جذب میشود و یا به گسترش مراودات تجاری و اقتصادی با کشورهای پاییندست رودخانه نائل میشود به همان میزان در سیاستهای آبی انعطاف نشان میدهد و درست برعکس هرچه از اتحادیه اروپا رانده میشود و سیگنالهای منفی در خصوص عضویت دران دریافت میکند در اتخاذ رویکردهای یکجانبهگرایی چه در سیاستهای منطقهای و چه در حوضههای آبی جریتر میشود. از این دید اگر ترکیه در اتحادیه اروپا جذب میشد شاید ما اکنون شاهد ادامه سیاستهای یکجانبه و بهدوراز قوانین بینالمللی از سوی ترکیه نبودیم و حتی جلوی سیاست نوعثمانیگری و متعاقب آن ورود ترکیه به پروژه بهار عربی گرفته میشد. به همین ترتیب بازنگری احتمالی ترکیه در کنوانسیون 1997 بستگی به این خواهد داشت که تا چه اندازه در اتحادیه اروپا جذب شود. کاظمزاده تصریح کرد: در مجموع سیاست و عملکرد آب ترکیه در خاورمیانه که بهطور مشخص حول پروژه گاپ در مسیر دجله و فرات متمرکز بوده چشمانداز تاریکی را برای کشورهای پاییندست پروژه داپ ازجمله ایران در مسیر ارس ترسیم میکند و اگر چنانچه اقدامات عاجل از سوی کشورهای منطقه جهت ایجاد سازمان منطقهای آب به عمل نیاورد که ملزم به رعایت اصول حقوق بینالملل و آموزههای سازمان ملل به خصوص در التزام به توسعه پایدار حوضه، مدیریت یکپارچه منابع آب و بهرهگیری از دیپلماسی در این مسیر همراه نباشد، چهبسا کشورهای پاییندست ارس به همان سرنوشتی دچار خواهند شد که عراق و سوریه در حوزه دجله و فرات دچار شدند.
استفاده از تجارب همگرایی اتحادیه اروپا
وی تأکید کرد: باید تلاش کرد آب به محملی برای همکاری و همگرایی تبدیل شود و در این راستا میتوان از تجارب همگرایی اتحادیه اروپا نیز بهره گرفت. وقتی زغال و فولاد زمینه یک چنین همکاری و همگرایی رابین دولتهایی که مدتها باهم دشمنی داشتند، فراهم کرد چطور آب به عنوان یک مایه حیاتی که زندگی تماماً به آن وابسته است، نتواند به همکاری و همگرایی بین کشورهای ساحلی تبدیل شود. در صورتی که هدف سازمان منطقهای آب مدیریت یکپارچه منابع آب و حوضه باشد که طبق آموزههای سازمان ملل ابزار کلیدی در مسیر توسعه پایدار است و دیپلماسی آب هم باید در این مسیر بکار گرفته شود، میتوان به آثار همکاری بخش تأسیس سازمان منطقهای آب امیدوار بود.