مثل روز روشن است که صدور مجوز احداث مجتمع پتروشیمی در میانکاله، تصمیمی بر خلاف منافع زیست محیطی در این منطقه است و ناگفته پیداست که اجرای چنین پروژه ای با چالش همراه خواهد بود. با این وجود چرا همچنان شاهد چنین تصمیمات نابخردانه ای هستیم که عواقب و هزینه های آن حتی از آثار مخرب اجرای این تصمیم بیشتر است؟
این مساله از چند نظر قابل بررسی است. اولین مساله این است که الگوی توسعه در کشور الگویی نخ نما است. الگوی توسعه در ذهن دولتمردان و سیاستگذاران مشابه الگویی است که در عصر انقلاب صنعتی اروپا شکل گرفت. ان ها بعدها الگوی توسعه را اصلاح کردند و امروز ما همچنان در دورانی قرار داریم که هر نوع ساخت و ساز و کارخانه سازی و کشیدن جاده و هر مقدار بتن ریزی و برافراشتن آهن را مصادف با پیشرفت می دانیم. درحالیکه جهان از این مرحله پیش آمده و آسیب های این روش را دیده است. نه تنها الگوی توسعه در ایران اصلاح نشده است،بلکه قوانینی که در این حوزه مصوب شده تا محیط زیست و طبیعت ایران از این توسعه آسیب نبیند نیز اجرا نمی شود. عدم قانون گرایی به وضوح دیده می شود.طیفی در کشور وجود دارد که نه قانون و نه نظریه کارشناسی و نه سازمان محیط زیست را قبول ندارند و انتظار دارند سازمان محیط زیست مثل کالایی لوکس و بی اثر باشد و فقط از عنوان آن استفاده کنند. درحالیکه رهبری بر نقش سازمان محیط زیست و سازمان جنگل ها،کوه خواری،زمین خواری و جنگل خواری تاکید کرده اند.
از چنین تصمیماتی اینطور بر می آید که محیط زیست اولویت مجلس و دولت نیست. در چهار دهه گذشته محیط زیست ایران و سازمان متولی اش در کدام دولت ها به جایگاه واقعی خود نزدیک شده بود؟
وقتی پروسه صنعتی شدن، پیشرفت و توسعه بدون مطالعه و توسعه ناپایدار را در ایران بررسی می کنید متوجه می شوید داستان بی توجهی به محیط زیست از شصت سال پیش و از قبل از انقلاب در ایران شروع شده و امروز به همین صورت درآمده است. ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه تصمیماتی هستند که قبل از انقلاب گرفته شد. بهره برداری از جنگل های هیرکانی به 60 سال پیش مربوط است. ولی متاسفانه آن نگاه ادامه داشت و بعد از انقلاب نیز دنبال شده است. حفظ منابع طبیعی در طراحی ها جایی نداشته و ندارد. امروز می توان به جرات گفت که حفظ منافع محیط زیست کشور در تصمیمات هیچیک از دولت های بعد از انقلاب جایی نداشته است. دولت سازندگی یکی از پایه گذاران بی ترمز توسعه ناپایدار بود. برای حل مشکل آب سد ساخته شد که همین سد ها مشکلات کشور را در حوزه آب چند برابر کرد. تنها در مواردی که روسای سازمان محیط زیست کشور بر حوزه کاری خود اشراف داشتند و محیط زیست دغدغه آن ها بود توانستند توجه دولت را جلب کنند و بر دولت تاثیر بگذارند که این تاثیر نیز اندک بود. خانم ابتکار به دلیل دغدغه هایی که داشت توانست کارهایی انجام بدهد.او در برابر صدور برخی مجوز ها ایستادگی کرد به طور مثال در مورد تراریخته ها اقدام جدی انجام داد. ولی همین دستاورد ها در زمان ریاست آقای کلانتری از بین رفت چون این دو مدیر با وجود اینکه هر دو در دولت آقای روحانی فعالیت کردند،اما دغدغه های متفاوتی داشتند. نگاه فردی باید در حوزه مدیریت سازمان محیط زیست از میان برود.سازمان محیط زیست باید به وزارتخانه تبدیل شود که قدرت اصلاح الگوی توسعه و قدرت پیاده کردن قوانین را داشته باشد.
امروزه فعالیت در حوزه حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی کشور، برای فعالین این عرصه هزینه های سنگینی به دنبال دارد. حوزه محیط زیست از چه زمانی به موضوعی سیاسی و امنیتی تبدیل شده است؟
فضای کار در حوزه محیط زیست در دوران اصلاحات مهیا بود اما این حوزه در زمان محمود احمدی نژاد امنیتی شد. به نظر می رسد به مرور فضا برای کار فعالین محیط زیست باز شده است. اما در جامعه ای که درگیر فقر و مشکلات اقتصادی است نمی توان جامعه را به سمت محیط زیست معطوف کرد. نهاد های آموزشی نیز در دست ما نیستند. طبعا در چنین جامعه ای فعالیت های داوطلبانه محدود می شود. سازمان های مردم نهاد و گروه های مدنی که متولی آموزش در این حوزه هستند و می توانند منجر به تغییر رفتار ها شوند نیز با مشکلاتی از جمله مشکلات اقتصادی و مساله ثبت و اخذ مجوز و سختگیری روبرو هستند.
به بحث احداث پتروشیمی در تالاب میانکاله برگردیم. پروژه با مخالفت گسترده مردم و فعالان حوزه محیط زیست در منطقه روبرو است. در مقابل سازندگان دارند کارشان را می کنند. نتیجه این جدال چه خواهد شد؟
متاسفانه در هیچ نقطه ای از جهان نمی توان فاکتور محیط زیست را به آسانی حفظ کرد. در فرانسه که یکی از کشور های توسعه یافته جهان است یک فعال حوزه محیط زیست در اعتراض به سد سازی با گلوله پلیس کشته می شود. این جدال امروز در سرتاسر جهان وجود دارد. در جهانی که مشی سرمایه داری بر ان حاکم است و قدرت های بزرگ و شبکه های قدرت بزرگترین بنگاه های اقتصادی را رهبری می کنند محیط زیست آخرین اولویت است. در این مورد ایران تنها نیست در همه جای دنیا سرمایه داران و کسانی که نگران آینده سرزمین خود هستند در مقابل هم قرار گرفته اند. در مورد میانکاله این پرسش برای همه ما مطرح است که آیا سازمان محیط زیست به احداث پتروشیمی که برای آب و خاک آن منطقه مضر است جواب مثبت خواهد داد یا خیر؟ اگر این پروژه کلید بخورد سازمان زیر سوال می رود و طیف عظیمی از ایرانیان در مقابل سازمان قرار خواهند گرفت. سازمان جنگل ها نیز در چنین اتفاقی مقصر است که چرا مقاومت نکرد. واگذاری غیر قانونی یک مرتع زمین 90 هکتاری که 70 دامدار منطقه پروانه چرا در آن مرتع را دارند توسط سازمان جنگل ها انجام گرفته است.