برجام امروز به داستان بی فرجام می ماند. این وضعیت آدم را به یاد مثل کلاف سر در گم می اندازد. از هر نقطه که می برید و می خواهید به سر نخ برسید، رسیدن به نتیجه محال می شود و به دلیل سرنخ های متعدد امکان رسیدن به سر نخ اصلی کلاف مشکل و گاه غیر ممکن می شود. رفتار خصمانه نظام سلطه با ما و رفتار نامتعارف و آکنده از بی اعتمادی ما با نظام سلطه از یک سو، نوع برخورد و تعامل دولت با افراد، زنان و جوانان و از دست رفتن سرمایه اجتماعی در داخل و شکاف میان دولت و ملت از سویی دیگر ، اوضاع را دشوار کرده است.
نویسنده از موافقان گفتگو و تعامل در داخل و خارج از کشور بوده و هستم و آن را تنها راه برون رفت از بحران کنونی می دانم. اما رفتار حاکمیت با مردم و تقابل با غرب و منطقه، بررسی روابط خارجی مشکل ایجاد کرده و غرب را در برابر ایران واداده است.باز هم اشاره می کنم که وضعیت برجام مبهم است، اما بر فرض اگر موضوع برجام حل شود پنج قدرت مغرور و هماهنگ جهان ایران را ذی حق بدانند و به نفع ما تحریم نفت برداشته شود و پول فروش نفت به کشور سرازیر شود که بعید است.پرسش این است که آیا ایران خواهد توانست از فرصت پیش آمده برای بازسازی زیر ساخت های کشور استفاده کند یا خیر؟! آیا تضاد ها و اختلافات داخلی و منافع درون جریانی و ما اجازه خواهند داد پول نفت در مسیر آبادانی، رشد و توسعه مصرف شدپرسش دیگر اینکه آیا غرب و قدرت های جهان دست از سر ایران بر می دارند؟! موشکهای بالستیک،حقوق بشری، فعالیت های منطقه ای، مسئله صلح اعراب و اسرائیل، با داستان نقل و انتقال پول.من تصور نمی کنم برجام حتی در صورت تصویب توافقی مفید و سودمند باشد و بتوان برای حل و فصل مشکلات کشور روی آن حساب باز کرد. نباید تصور کرد که اگر در موضوع برجام بتوانیم یک امتیاز از آمریکا بگیریم سهولت خواهیم توانست در موضوعات دیگر امتیاز بگیریم و مشکلات با غرب را حل و فصل کنیم.مشکلی که اکنون برجام با آن روبه روست این است که آمریکا و ایران برای یکدیگر خط و نشان می کشند و هر یک توپ احیای برجام را به زمین دیگر پاس می دهند.به همین دلیل احیای برجام پیچیده و مبهم شده است.