بر اساس نظریههای توسعه، نیروی انسانی نقش تعیینکنندهای در توسعهی یک کشور یا یک بنگاه اقتصادی دارد. نیروی انسانی به دو بخش تقسیم میشود: یکی کارگری و دیگری نظریهپردازی و مدیریتی. اگر به نیروی انسانی در این قسمتها توجه لازم شود، میتوان به توسعه امیدوار بود. اکنون در کشور به این قسمت توجه لازم نشده است. نیروی انسانی است که چه در سطح کارگری و چه در سطوح مدیریتی، کار را جلو میبرد و سرمایه را متبلور میکند. آنچه مقام رهبری فرمودند، کاملاً درست است و ببینید کار به کجا رسیده که صدای ایشان هم درآمده. مردم که مدتهاست شاهد مشکلات هستند و همه چیز را از نزدیک لمس میکنند، گرانیها را لمس میکنند، بیکیفیتیها و کارهایی که خوب پیش نمیرود را لمس میکنند ولی وقتی اعتراض به سطح رهبری میرسد، یعنی کار خیلی خراب است.
یکی از مشکلاتی که همیشه داشتهایم، بیتوجهی مسئولان بوده است. دولت و تمام مسئولان ذیربط باید این مشکلات بیانشده را ریشهیابی کنند و ببینند گرههای کار کجاست؟ مسئولان دولتی یک وظیفهی مهمی در وزارتخانههایی مانند وزارت صمت یا جهاد کشاورزی دارند و آن، عمل به مسئولیتهای مهم نظارتی است که این امر متأسفانه مغفول مانده است. بنابراین من ریشه اصلی مشکلات را در «عدم نظارت» یا نظارت ناصحیح و ناکافی میدانم.
نقش تحریم در اقتصاد
این حرف درست است که تحریم فقط مقصر نیست اما تحریم هم بهاندازهی خودش مؤثر بوده است. دولت گذشته نیز در شرایط تحریمی، سرمایهگذاری کرده که مشکلات بسیاری ناشی از تحریم دخیل بوده است مثلاً ارتباطات مؤثری باید میبوده که خب قاعدتاً به دلیل تحریم نبوده اما اینکه ما همه مشکلات را صرفاً به تحریم گره بزنیم، کار درستی نیست.
وقتی میگوییم دههی ۹۰، مقداری از آن برمیگردد به همین دولت قبلی و مقداری نیز به دولت قبلتر یعنی دولت احمدینژاد. در دولت احمدینژاد وقتی تحریمها و درآمدهای نفتی شروع شد، روند نزول درآمد ملی و روند صعود نابسامانیهای اقتصادی کلید خورد. دولت روحانی نیز بهاندازهی خودش مسئولیت داشته و اینکه بگوییم همه تقصیر متوجه دولت گذشته است یا متوجه تحریم است، درست نیست؛ هر کدام را باید در جای خود دید.
در شرایط تحریم و عدم نظارت صحیح، کار اصلی اقتصادی به نحوی کنار میرود یا ضربه میخورد و «کاسبان تحریم» جلو میآیند تا از این فضا استفاده کنند حالا صادرات باشد، واردات باشد یا مواد اولیه باشد، فرقی ندارد. رانتخواری رشد میکند و این پدیدهها همگی در اثر عدم شفافیت و عدم نظارت یا نظارت بد اتفاق میافتد.
دانش بنیان کردن کشاورزی و دامداری کشور
دانش بنیان کردن کشاورزی به این معناست که یکسری سرمایهگذاریها که مقداری از آن نیز به خارج وابسته است، بایستی انجام شود. تولیدی که الآن بهطور متوسط چهار تن یا پنج تن در هکتار است، باید مثل کشورهای پیشرفته به ۸ یا ۹ تن در هکتار برسد و این امر نیازمند بذر اصلاحشده و سرمایهگذاری مناسب است. چرا کشورهای دیگر، دو برابر ما برداشت دارند؛ آنها از بذر اصلاحشده، ماشینآلات متناسب و تحقیقات کشاورزی استفاده میکنند و کشاورزی را عملاً دانش بنیان کردهاند. در مورد دام، اگر اصلاح نژاد کنیم و نژادهای برتر دام را مورداستفاده قرار دهیم که مثلاً یک گاو روزانه ۷۰ یا ۶۵ لیتر شیر بدهد، به رونق میرسیم؛ چرا باید از گاوهایی استفاده کنیم که هفت یا هشت لیتر شیر روزانه میدهند؛ اینها نیاز به سرمایهگذاری و تخصص دارد و همانطور که ایشان فرمودند، اینها نیاز به دانش بنیان کردن کشاورزی و دامداری کشور دارد.
بخش خصوصی واقعی
عدم دخالت دولت در اقتصاد، مهم است. الآن در امر کشاورزی، حداقل دخالت دولت راداریم اما از آنطرف، در امور مربوط به کشاورزی، دخالت دولت زیاد است؛ چی باید وارد بشود، چی باید صادر شود، اینها را دولت دخالت و تعیین میکند. در کشاورزی نیز همین مشکل بخشنامههای متعدد راداریم. دخالت دولت، از ابعاد مختلف باید به حداقل برسد. نکتهی مهم دیگر؛ نباید نهادهای مختلف را بهاشتباه به عنوان بخش خصوصی بگیریم. بخش خصوصی واقعی یعنی مردمی که هیچ وابستگی به هیچ نهاد دولتی یا عمومی نداشته باشند. تعاونیهایی شکل نگیرد که فقط در عنوان مردمی باشد اما وقتی به تصمیمگیری و اثرگذاری و منافع آن نگاه میکنیم، میبینیم متعلق به یک عده از خواص است. این معنی بخش خصوصی را نمیدهد. بخش خصوصی یعنی مردمان واقعی که هیچ وابستگی به دولت، نهادها و قدرتمندان نداشته باشند. در ایران همیشه یک عدهای به عنوان بخش خصوصی جلو میآیند اما وقتی ریشهشان را درمیآوریم، میبینیم به جاهایی وصل هستند.
ایجاد کارگروههای تخصصی
اگر این دولت خود را «تابع رهبری» و متعهد به رهبری میداند، باید کارگروههای واقعی برای مسائل مختلفی که رهبری فرمودند، تشکیل دهد که مثل کارگروههای قبلی، فقط نمایشی و تبلیغاتی نباشند. مثلاً یک کارگروه برای لوازم خانگی باشد و بروند ببینند چرا قیمتها این قدر بالاست و مردم نمیتوانند خریدار این لوازم باشند؛ چرا کیفیت لوازم خانگی پایین است و بعد گزارش بدهند، هم به دولت و هم به رهبری. یک کارگروه هم برای خودرو تشکیل دهند؛ ارزیابی کنند که چرا مردم باید بهای سنگین برای این خودروهای بیکیفیت بپردازند، خودروهایی که هنوز از در کارخانه بیرون نیامده، باید به تعمیرگاه برده شوند؛ اینجا هم باز بدون اغماض گزارش تهیه کنند و ارائه دهند.