لوگو
1404 جمعه 19 ارديبهشت
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1400/10/19 - شماره 1729
نسخه چاپی
شاهنامه‌خوانی از زبان فردوسی خردمند

از شاه خیری نمی‌رسد!

نویسنده: علیرضا قراباغی‌

 

آنان که شاهنامه را نامه‌ شاهان و فردوسی را ستایشگر ستمگران می‌دانند، بی‌گمان شاهکار نابغه‌ طوس را نخوانده‌اند و با این پیونددهنده‌ ایرانیان بیگانه‌اند. چگونه می‌توان غمنامه‌ سهراب نوجوان را خواند و بر افراسیاب و کاوس نفرین نفرستاد؟ در مرگ آن پهلوان، شاه توران و شاه ایران آگاهانه نقش دارند و گناهکارند. فردوسی هنرمند بیش از ۱۵ درصد غمنامه‌ سهراب را به پس از بر زمین افتادن او اختصاص داده است. چرا این «سهراب کشان» چنین به درازا می‌کشد؟ پدران ما پای نقل نقالان می‌گریستند و آرزو می‌کردند این بار معجزه‌ای روی دهد و سهراب زنده بماند، ولی استاد هنرمند، این بخش از شاهنامه را طولانی می‌کند تا تیر را به هدف بنشاند و به مخاطب بفهماند که صاحبان قدرت، چگونه از پیوند و هم‌زبانی مردمان نگران‌اند. کاوس زمانی که درخواست رستم را برای دادن نوشدارو از زبان گودرز می‌شنود، آشکارا می‌گوید: «بله رستم! همان‌که در میان انجمن، بیشتر از همگان هواخواه دارد! همان‌که یک‌بار رودرروی من گستاخی کرد! من بیایم فرزندش را از مرگ برهانم تا زورمندتر شود و مرا هلاک کند؟ البته اگر بخواهد سرکشی کند او را مجازات خواهیم کرد، ولی اگر در پیوند با فرزند پهلوان خود نیرومندتر شود دیگر کجا در برابر تخت من آماده‌ خدمت خواهد ایستاد و زیر پرچم من خواهد ماند»؟ البته پندار کاوس نادرست است. خاندان پهلوانی ایران بارها توان به دست گرفتن قدرت سیاسی را داشته‌اند و حتی گاه دیگر پهلوانان و توده‌ مردم از سام، زال و رستم می‌خواهند در سیاست دخالت کنند و تخت را به دست گیرند، ولی آنان هرگز نمی‌پذیرند.

جهان‌پهلوانان شاهنامه این خط قرمز را نمی‌شکنند، ولی نمایشنامه‌نویس بزرگ، در این بخش بسیار اثرگذار که احساس مخاطب را به‌تمامی برانگیخته است، به او می‌آموزد که از شاه، خیری نمی‌رسد! گودرز که پیام را برده، ولی دست خالی بازگشته، به رستم می‌گوید این کار من نیست، خودت باید بروی شاید جان تاریک کاوس را روشن کنی و نوشدارو را به دست آوری:

چو بشنید گودرز، برگشت زود

برِ رستم آمد، به کردار دود

بدو گفت خوی بد شهریار

درختی است جنگی، همیشه به بار

تو را رفت باید به نزدیک اوی

درفشان کنی جان تاریک اوی

البته فردوسی بزرگ به همان‌گونه که از داد و دهش فریدون، خدمت جمشید به مردم، صلح‌جویی کیقباد و دوران نمونه‌ شاه سپندی چون کیخسرو سخن می‌گوید، بی‌خردی کیکاوس را نیز بازگو می‌کند. شاید این روح جامعه‌ ایرانی است که کمتر به سیاست‌های دادگرانه‌ی قباد می‌پردازد و صد سال حاکمیت او بر پایه‌ بستن قرارداد صلح با دشمنان، گسترش تولید در جامعه، آزاد کردن اقتصاد از وابستگی به درآمدهای غارت‌گرانه‌ جنگی، کاهش هزینه‌های نظامی و تأمین زندگی ناتوانان از طریق مالیات را زود فراموش می‌کند. همچنان که امروز هم کمتر کسی از اصلاحات امیرکبیر از راه‌اندازی «دارالفنون» و روزنامه‌ «وقایع اتفاقیه» گرفته تا برچیدن بساط قمه‌کشی و مبارزه با شکنجه خبر دارد، ولی همگان داستان «حمام فین» کاشان را شنیده‌اند. بی‌گمان شیوه‌ پردازش داستان در غمنامه‌ رستم و سهراب آن‌چنان است که همگان کمابیش از دریغ کردن نوشدارو برای سهراب خبر دارند و حتی می‌دانند که در این لحظه‌ سرنوشت‌ساز، اقدام کاوس شاه، راهی برای رستم نگذاشته جز آن‌که در دم واپسین در کنار فرزندش نباشد.

بفرمود رستم که تا پیشکار

یکی جامه افگند بر جویبار

جوان را بر آن جامه‌ی زرنگار

بخوابید و آمد برِ شهریار

گَو پیلتن سر سوی راه کرد

کس آمد پسش زود آگاه کرد

که سهراب شد زین جهان فراخ

همی از تو تابوت خواهد، نه کاخ

پدر جُست و برزد یکی سردباد

بنالید و مژگان به هم برنهاد

اگر رستم به نوش‌داروی کاوس دل‌ خوش نکرده بود، دست‌کم می‌توانست آن دم، سر سهراب را بر زانو داشته باشد. چه دردناک است که پدر به ناگزیر پسر را رها می‌کند تا پیش کسی برود که باید یار شهر باشد، ولی تنها شر و شرنگ به‌جای نوش‌دارو دارد. فردوسی بزرگ تابلویی سراسر درد و غم از مهر و تلاش رستم تصویر می‌کند: زیراندازی زربافت در کنار جویبار می‌گستراند و جگرگوشه‌ بی‌هوش خود را به پیشکار می‌سپارد؛ ولی هنوز چندان دور نشده که برایش خبر مرگ می‌آورند. سهراب جوان در آن لحظه ‌که جان می‌دهد، باز نام پدر را بر زبان می‌آورد و برای همیشه مژگان بر هم می‌نهد.

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • «دینامیت» پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد
  • افتتاح دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار
  • ادای احترام دانشگاه‌های کانادا به قربانیان هواپیمای اوکراینی
  • از شاه خیری نمی‌رسد!
  • روایت سه منتقد آمریکایی از فیلم «قهرمان»
  • پیمان معادی داور جشنواره «ساندنس» شد
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.