در مذاکرات هستهای که به برجام ختم شد، ایران با تهدید فصل هفت منشور ملل متحد روبرو بود. به نظر میرسد ایران در این دوردست بالا را دارد. آیا عدم استفاده از این فرصت میتواند ما را به روزهای تقابل با دنیا و بازگشت به ذیل بند 7 منشور ملل متحد برگرداند؟
به عقیده من شکست در مذاکره پیش رو مشکلی برای ایران به وجود نمیآورد. تهدیداتی ازجمله رفتن به ذیل فصل هفت منشور ملل متحد برای بالا بردن جو علیه ایران است. بهطورکلی عرض میکنم چیزی به نام حمله به ایران وجود ندارد و حرف زدن از چنین تهدیداتی جوسازی است؛ زیرا حمله به ایران حرف سادهای نیست. این تهدید یک حرف توخالی است. دشمن نهایتاً خرابکاری میکند و موجب تخریب درجایی یا مرکزی میشود، ولی فقط در همین حد امکانپذیر است و این هم شده و اتفاق افتاده است. ولی چیزی به اسم حمله به ایران دیگر وجود ندارد. تهدید ایران به جنگ، چماق بیربطی است که غرب برای ایران بلند کرده و نباید از آن هراس داشت، بلکه باید آن را تنها در حد یک تهدید دانست. البته در 40 سال گذشته کموبیش ازایندست تهدیدات داشتیم و بازهم خواهیم داشت.
به نظر میرسد آمریکا آماده گفتگو است، زیرا تمایل برای گفتگو با ایران را نشان داده است. آیا این امکان برای کشورمان فرصتی طلایی برای گرفتن امتیاز و رسیدن به توافقی طولانیمدت با غرب نیست؟
آمریکا امروز مایل است تا دوباره وارد برجام شود. این کشور باید برای حضور مجدد به برجام باید هزینه دهد، زیرا این آمریکا بود که از برجام خارج شد و همهچیز را به هم زد و با پررویی زیر میز زد و تمام تلاشها را به هم زد و تحریمهای زیاد را اعمال کرد. اروپاییها هم هیچ کمکی به ایران نکردند و فقط دولت قبل را بازی دادند. ایران با توجه به کاهش سطح تعهدات خود در برجام سیاست خوبی در پیش گرفته است؛ البته طرف مقابل آمریکای قدرتمند است و توان بالایی دارد، ولی این به آن معنی نیست که هر چه آمریکا گفت ما قبول کنیم.
اینکه آمریکا را دشمن بدانیم و از گفتگوی مستقیم خودداری کنیم و طرفهای دیگر برجام در این گفتگوها در نقش پیغامرسان باشند، آیا چنین وضعیتی احتمال رسیدن به توافقی مطلوب را کاهش نمیدهد؟
نباید از ترس مرگ خودکشی کرد. شاید مرگ بیاید، ولی چون مرگ در راه است من نباید خودکشی کنم. این مسیر امروز ازلحاظ سیاسی مسیری موفقتر از شش ماه قبل است. اکنون شیوه حضور ما در برجام موفقتر از عملکرد دولت دوم آقای روحانی است. ایران در مسیر خوبی قرار گرفته است؛ البته باید بپذیریم که در این مسیر بنبستهای زیادی وجود دارد. این بنبستها بیشتر به وضعیت داخل کشور برمیگردد. با تداوم مشکلاتی که در داخل داریم بهجایی نمیرسیم.
یکی از ابهامات گفتگوها شروط ایران برای آمریکا است؛ آیا آمریکا اراده و توان برآورده کردن خواستههای ایران را دارد؟
شروط ایران برای طرف آمریکایی شروط خوبی است، ولی این شروط مقدس نیستند و نباید آنها را مقدس پنداشت. شروط ایران برای ورود به مذاکره مقدمه خوبی است؛ اما اگر این شروط را مقدس پنداریم و بگوییم دیگر تمام است و همینها هستند و دیگر غیرازاین چیزی نداریم باید دانست که در این صورت مذاکرات به بنبست میرسد. طرف مقابل بازی را به هم زده و ایران از یک جایی شروع به نشان دادن واکنش کرد. هر تماشاگری از بیرون همین منظره را میبیند و طرف مقابل را عامل نقض عهد میداند.
در دولت سیزدهم شاهد عدم انتشار اطلاعات مذاکرات هستیم. آیا مردم در روند اخذ یک تصمیم مهم نادیده گرفته شدهاند؟
در دور قبلی که مذاکرات به برجام منتهی شد به مردم اطلاعاتی داده نمیشد و مردم کمتر در جریان بودند. برنامه اتمی ایران پرهزینه و کمفایده است، ولی همین برنامه در ابتدا پوشش داده نشد درحالیکه باید با مردم در این رابطه و در مورد هزینههای احتمالی صحبت میشد. حال کار تا به اینجا آمده و لطمه دیدهایم و هزینه دادهایم، البته اکنون به لحاظ سیاسی در موقعیتی قرار داریم که موضوع در مرحله تثبیت است. تثبیت حقوحقوق ما در حوزه هستهای به این مذاکرات وابسته است. امروز داشتن انرژی هستهای از نداشتن آن بهتر است. یک مثال میزنم ما فولاد را به اصفهان بردهایم و امروز آنجا آب ندارد. پرسش این است که چه باید چه کرد؟ مجبور میشویم با اعتراضات مقابله کنیم تا فولاد را نگه داریم، ولی بالاخره باید تصمیم بگیریم که این فولاد را از اصفهان ببریم. مسئله امروز اخذ تصمیمات اینچنینی در حوزه سیاست است. در این مرحله تصمیم گرفتن حتی برای مسئولان و تصمیمگیرندگان امر هم دشوار است. در مورد انرژی اتمی باید گفت وقتی وارد یک سیاست جهانی شدهاید این سیاست بهراحتی بهصورت سلیقهای شما قابلتغییر نیست.