مترجم: فرزام کریمی
ستاره صبح: ویلیام شکسپیر زاده ۱۵۶۴ و درگذشته ۱۶۱۶، بازیگر، شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که او را بزرگترین نویسنده انگلیسیزبان میدانند. بعید است بتوان کسی را پیدا کرد که نام شکسپیر تاکنون به گوشش نخورده باشد. او حتی در ایران، هزاران کیلومتر دورتر از زادگاه خود نیز محبوبیت دارد. نمایشنامه «شاه لیر» از مهمترین آثار تراژدی ویلیام شکسپیر و حتی ادبیات جهان به شمار میآید، چندانکه استنلی ولز آن را «یکی از بناهای ماندگار تمدن غرب» میداند. این کتاب روایت پادشاه پیری است که مقابل خانوادهاش قرار میگیرد. متن پیش رو روایت «گری اتاری»، استاد مطالعات ادبی دانشگاه کارولینای شمالی درباره این کتاب است.
زایش دوباره نمایشنامه «شاه لیر» در نوع خود موضوع بسیار پیچیدهای بهحساب میآید، چراکه بخشی از این نمایشنامه بر پایه بینظمی، سردرگمی و خیانت است. این نمایشنامه از ماهیت سیاسی و اجتماعی برخوردار است، فارغ از آنکه در متن نمایشنامه چه اتفاقاتی رخ میدهد آنچه در پایان نمایشنامه خودنمایی میکند حس شکست است. آنچه شکسپیر قصد دارد تا با خلق شاه لیر به مخاطبانش بفهماند تنها ایجاد تمایز میان تراژدی و کمدی نیست، بلکه تفهیم تمایز میان از دست دادن و رستگاری است و گواه این امر در نمایشنامه را میتوان در تاوانهایی رؤیت کرد که شاه لیر با از دست دادن دخترانش تجربه میکند. مرگ همیشه گزارهای است که نمیتوان بر آن غلبه کرد؛ دراینارتباط شاه لیر هم بسان دیگران یارای غلبه بر مرگ را نداشت و در مقابلش تسلیم شد.
زمانی که انسان به زایش دوباره میاندیشد، هیچگاه چنین تصاویر غمانگیزی به ذهنش خطور نمیکند، هرچند که شکسپیر اصرار دارد که گاه مرگ و از دست دادن را معادل زایش دوباره بداند و این نگاه وی در شاه لیر شکلی جدید به خود میگیرد. یکی دیگر از نکاتی که این نمایشنامه به ما میآموزد این است که عدم صبوری نهتنها میتواند پیامدهایی منفی برای اشخاص عادی به همراه داشته باشد، بلکه حتی میتواند برای پادشاهان نیز پیامدهایی را به همراه داشته باشد. آنچه شکسپیر قصد دارد تا آن را بهعنوان نکتهای انسانی به مخاطبانش گوشزد کند سنگینی وظیفه انسان در جهت ایجاد دنیایی بهتر است.
نگاه آرمانی نسبت به جهان پیرامون از دوران نویسندگان انگلیسی دوران رنسانس و شاعران کلاسیک آغاز شد و پس از آنها، نخستین نمایشنامه نویسان مدرن و عصر الیزابت نیز پیرو این نگاه بودهاند. آنها راه موفقیت را در این نگاه یافته بودند، اگرچه بسیاری از نمایشنامه نویسان عصر الیزابت در دربار بودند و پیشرفتشان با مسائل سیاسی، دسیسهها و انواع خطرات گره خورده بود. این نگاه آرمانی در شاه لیر نیز رؤیت میشود که شخصیتهایی که در سودای قدرت به سر میبرند، اغلب آنچه را که وظیفه سنگین انسانی برای ساخت جهانی بهتر است را به فراموشی میسپارند و خود را در سودای قدرت قربانی میکنند.