ستاره صبح- مصطفی فروغی- روز گذشته (۱۷ مهرماه ۱۴۰۰) عمر سیدابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهور ایران در سن ۸۸ سالگی تمام شد. محل مرگ او بیمارستان «سالپتریه» پاریس بوده است. ابوالحسن بنیصدر که 42 سال پیش مردم ایران برای انتخاب او برای سمت ریاست جمهوری پس از انقلاب آماده میشدند و شعار میدادند «بنیصدر 100 درصد» روز گذشته عمرش به پایان رسید.
سید ابوالحسن به حرف پدرش آیتالله بنیصدر که به او توصیه کرده بود به حوزه علمیه برود، گوش نکرد و برای تحصیل به دانشگاه تهران رفت و لیسانس اقتصاد و حقوق اسلامی گرفت و با پیوستن به جبهه ملی، یکی از رهبران دانشجویان مخالف رژیم پهلوی شد. بنیصدر در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مجروح شد و در بهمن همان سال با حمایت «احسان نراقی» جامعهشناس از مؤسسان بنیاد فرهنگ ایران، به فرانسه مهاجرت کرد و از دانشگاه سوربن، دکترای اقتصاد و سرمایهگذاری گرفت. مراسم تشییع و خاکسپاری پدرش در سال ۱۳۵۰ زمینه آشنایی او را با آیتالله خمینی در نجف اشرف فراهم کرد. گفتنی است که پس از عزیمت آیتالله خمینی از نجف به پاریس در سال 1357 سید ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده و ابراهیم یزدی جزو حلقه اطرافیان بنیانگذار جمهوری اسلامی بودند که بعدها قطبزاده به اتهام کودتا اعدام، ابراهیم یزدی منتقد جدی و قانونی جمهوری اسلامی شد و از دنیا رفت و نفر سوم یعنی ابوالحسن بنیصدر روز گذشته در سن 88 سالگی از دنیا رفت. این سه تن به دلیل آشنایی به زبان فرانسه و انگلیسی مصاحبههای آیتالله خمینی را ترتیب میدادند و در ملاقاتها نیز نقش مترجم را داشتند.
زندگینامه
سید ابوالحسن دوم فروردین ۱۳۱۲ شمسی در روستای باغچه از توابع شهرستان کبودرآهنگ متولد شد. پدرش آیتالله سید نصرتالله معروف به صدرالعلمای همدانی و پدربزرگش سید صالح معروف به مجدالعلماء همدانی از روحانیون سرشناس استان همدان بودند. پدرش با آیتالله خمینی آشنا بود. سید نصرالله او را به آموختن درس دین در مدارس علوم دینی تشویق کرد، اما او پس از گرفتن دیپلم از مدرسه شریعتی شهر همدان در آزمون دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته اقتصاد و حقوق اسلامی این دانشگاه پذیرفته شد و در همین رشته از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. سید ابوالحسن جوان پس از تأسیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۷ چهار سال در این مؤسسه تحقیقاتی مهم دانشگاه مشغول کار شد. در هفتم شهریور ۱۳۴۰ در ۲۸ سالگی با عذرا حسینی دختر همسایه و همشهریاش ازدواج کرد و صاحب دو دختر و یک پسر شد. ازدواج فیروزه دختر ۱۷ ساله بنیصدر با مسعود رجوی به دلیل بالا گرفتن اختلافات سیاسی سید ابوالحسن و مسعود، بهاجبار پدر به طلاق منجر شد.
پرواز انقلاب
مراسم تشییع و خاکسپاری پدرش در سال ۱۳۵۰ زمینه آشناییاش با سیدروح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب اسلامی را در تبعیدگاه ایشان در نجف اشرف، به وجود آورد. شگفت اینکه بنیصدر هفت سال بعد با پرواز بوئینگ ۷۴۷ معروف به پرواز انقلاب به ایران برگشت و بهعنوان اولین رئیسجمهور و نخستین فرمانده کل قوای ایران در نظام جدید سیاسی، مفتخر شد. شکاف ایدئولوژیک بین او و نیروهای انقلاب بهخصوص اعضای جریان رقیب یعنی حزب جمهوری اسلامی، رفتهرفته موجب فاصله گرفتن او از اطرافیان امام شد و بهتدریج اعتماد رهبر انقلاب و مجلس شورای اسلامی از او سلب شد.
واقعه 7 تیر و فرار از ایران
پس از واقعه هفتم تیر و انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و شهادت سید محمد حسینی بهشتی و ۷۲ نفر از اعضای حزب با موضعگیریهایش نشان داد که با سازمان مجاهدین خلق نزدیک و همسو شده است. کار بهجایی رسید که او چند روز پس از پیروزی محمدعلی رجایی در دومین انتخابات ریاست جمهوری ایران همراه با مسعود رجوی با یک فروند بوئینگ ۷۰۷ با خلبانی سرهنگ معزی از فرودگاه مهرآباد گریختند و برای همیشه به فرانسه پناهنده شد.
نظر امام درباره بنیصدر پس از فرار
رهبر فقید انقلاب اسلامی که از دوستان پدر سیدابوالحسن بنیصدر بودند در اول تیر ۱۳۶۰ در دیدار با آحاد مردم تهران با ایشان با ناراحتی از این اتفاق خطاب به بنیصدر بیان کردند: «گروههایی که با شما بودند و برای شما شعار میدادند، پشت به شما کردند و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسی ندارید، دلیل بزرگتر این است که انسان ۱۱ میلیون رأی را تباه کند. این گذشت و ناگوار گذشت، من نمیخواستم اینطور بشود. لکن باز برای هر کس، هر کار بکند، جای توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه کن و یکقدم طرف خدا برو و پشت به هوای نفسانی بکن، خداوند میپذیرد تو را. آبروی تو را اعاده میدهد. حیثیت تو را اعاده میدهد.» اما بنیصدر پس از پناهنده شدن به دولت فرانسه بر مواضع تندش علیه ایران افزود و با عمیقتر کردن شکاف فکری و سیاسیاش با مقامات خود را در جناح اپوزیسیون قرار داد.
علاقه به محمد مصدق
علاقه بنیصدر به دکتر محمد مصدق و نگرش سیاسی او موجب پیوستنش به جبهه ملی شد. بنیصدر جوان مسئول سازمان دانشجویی جبهه ملی در دانشگاه تهران و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ بود. بنیصدر نماینده جمع کوچکی از دانشجویان ضد رژیم بود که به دلیل مواضع و فعالیتهای سیاسی ضد شاه دو بار به زندان افتاد. گرایشها و فعالیتهای سید ابوالحسن باعث شد تا در تظاهرات خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شرکت و مجروح شود. بنیصدر پاییز ۱۳۴۲ با حمایت و همراهی «احسان نراقی» جامعهشناس و یکی از مؤسسان بنیاد فرهنگ ایران، ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد و تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه سوربن ادامه داد و مدرک دکترای اقتصاد و سرمایهگذاری گرفت. بنیصدر به دو زبان عربی و فرانسوی تسلط داشت. «بری رابین» در کتاب مشهور تجربه آمریکایی و ایران مینویسد: «در پاریس او به کتاب و مکتب «کوچک زیباست» علاقهمند شد. کتابی که از صنایع کوچک و دخالت مردمی در اقتصاد و حمایت از تولیدهای خرد دفاع میکرد. تأثیر از این مکتب در کتابهای اقتصادی او مشهود است.»
کاندیدای ریاست جمهوری
در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ نفر نامزد شدند. اصلیترین رقیب بنیصدر یعنی حزب جمهوری اسلامی به علت تأکید امام خمینی بر دوری روحانیون از امور اجرایی نتوانست کاندیدای قدرتمندی برای رقابت با بنیصدر معرفی کند. کاندیدای موردحمایت حزب جمهوری اسلامی یعنی جلالالدین فارسی که افغانی الاصل بود به علت منع قانونی از انتخابات ریاست جمهوری کناره گرفت. از سوی دیگر جامعه روحانیت مبارز از نامزدی بنیصدر حمایت کرد؛ البته بنیصدر پس از دیدار با امام خمینی اعلام نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری کرد. در میان تأیید صلاحیت شدگان سید ابوالحسن بنیصدر با حدود ۱۱ میلیون رأی در تاریخ پنجم بهمنماه ۱۳۵۸ با کسب ۷۶ درصد آرا شرکتکنندگان، اولین رئیسجمهور ایران شد.
جانشین فرماندهی کل قوا
سه هفته بعد از پیروزی بنیصدر در ریاست جمهوری، امام خمینی مسؤولیت فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده او گذاشتند. با برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی اکثریت مجلس را در دست گرفت. «کنت کاتزمن» دلیل مخالفت حزب جمهوری اسلامی با بنیصدر را دو عامل دانست؛ اول، مخالفت بنیصدر با حضور روحانیون در امور اجرایی و ترکیب دولت و دوم، حمایت او از سازمان مجاهدین خلق. تنش جدی بین حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر در معرفی نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد. مجلس تمامی پیشنهادهای بنیصدر برای نخستوزیری را رد کرد و نهایتاً با تشکیل شورایی مشترک میان مجلس و دولت، محمدعلی رجایی به سمت نخستوزیر انتخاب شد، تصمیمی که باوجود مخالفت بنیصدر اجرایی شد.
مخالفت با سپاه
بیتوجهی عمدی بنیصدر به تأمین نیازهای رزمندگان در جبهههای جنگ و مخالفت سرسختانه با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اولین ماههای شروع جنگ تحمیلی اصلیترین دلیل کاهش سریع محبوبیت و عزل او از فرماندهی کل قوا و توقیف روزنامه انقلاب اسلامی که مدیرمسئول این روزنامه بنیصدر بود، شد. ادامه تنش بین بنیصدر و نیروهای انقلاب به سخنرانی او در سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در تاریخ 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران منجر شد. او در این مراسم بدون ارائه هرگونه سند مستندی مدعی شکنجه زندانیان در زندانهای کشور شد که این سخنرانی حاشیههای زیادی ازجمله تظاهرات حامیان و مخالفان بنیصدر در ۱۴ اسفند ۱۳۵۸ به دنبال داشت. در آن مراسم حامیان بنیصدر تصاویری از مرحوم محمد مصدق، آیتالله محمود طالقانی و آیتالله سید کاظم شریعتمداری در دست داشتند و مخالفان او تصاویر بزرگی از امام خمینی در دست گرفته بودند.
رأی عدمکفایت مجلس اول
پنج روز پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، مخالفان او در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ تظاهرات اعتراضی گستردهای در تهران و برخی شهرهای کشور برگزار کردند و خواستار محاکمه و اعدام او شدند. 26 خرداد طرح دوفوریتی برخی نمایندگان مجلس برای سلب کفایت سیاسی رئیسجمهور در مجلس به جریان افتاد و با تصویب کلیات آن شور دوم طرح در صحن علنی مجلس به جریان افتاد و پنج روز بعد در تاریخ ۳۱ خرداد با اکثریت قاطع آراء عدمکفایت سیاسی بنیصدر به تصویب مجلس رسید و بااطلاع امام از این تصمیم مجلس، حکم عزل او از ریاست جمهوری نیز از سوی ایشان صادر شد. پس از عزل او از ریاست جمهوری شورای سهنفره ریاست جمهوری متشکل از اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدعلی رجایی برای اداره کشور تشکیل شد. هرچند عدهای در کشور بنیصدر را خائن قلمداد میکنند، اما در مقابل افرادی مثل سردار حسین علائی و علی شمخانی بر این عقیده نیستند و میگویند بنیصدر در ابتدای جنگ قصد داشت با ارتش و نیروی هوایی بر ارتش عراق غلبه کند و برای این کار برنامه هم داشت.اشتباه بنی صدر این بود که به دامن گروهی پناه برد که این گروه با اسلحه در برابر مردم و نظام ایستاد و سرانجام هم نیروهایش را در کنار نیروهای عراق برای جنگ با ایران قرارداد.اگر بنی صدر چنین خطایی را مرتکب نمی شد، امام به او چراغ سبز برای بازگشت به ایران حتی بازگشت به قدرت را داده بود.
(برگرفته از ایسنا)