به قلم حمزه اظهر سلام
20 سپتامبر 2021
نشریه هیوم
برگردان و اقتباس علیاصغر شهدی
[email protected]
تهران خواستار حضور فعال در منطقه است، اما روابط طالبان و جمهوری اسلامی همچنان سرد است.
محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین ایران تصرف افغانستان توسط طالبان را اینگونه توصیف کرد: «اتفاقی شیطانی از سوی قدرتهای غربی به سرکردگی ایالاتمتحده». ایران و طالبان هر دو با آمریکا خصومت دارند؛ اما به نظر میرسد این بار، تهدید فوری ایالاتمتحده برای نزدیک کردن این دو کافی نیست.
گفتمانی که اخیراً از تهران به گوش میرسد نشان میدهد که ایرانیها از خروج آمریکا از افغانستان و به دست گرفتن قدرت طالبان در آنجا رضایت کامل ندارند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران تجاوز طالبان در دره پنجشیر، جایی که احمد مسعود جریان مخالفت با تصرف تروریستی افغانستان را هدایت میکند را محکوم کرد. این سخنگو حتی به «مداخله خارجی» اشاره کرد که نگرانیهایی را که اکنون در رسانههای هند در مورد دخالت پاکستان در این دره مطرح شده است را منعکس میکند.
به نظر می رسد ایران تصمیم گرفته است خطوط قرمزی را ترسیم کند که احساس میکند نباید در افغانستان از آن عبور کرد. نگرانیهای تهران در مورد دخالت خارجیها در افغانستان برای همه آشکار است، چراکه خود ایران نیز در کشورهای دیگر حضور فعال دارد. چه حزبالله لبنان، چه سازمان بدر در عراق و چه جنبش صابرین فلسطینی، تهران میخواهد به آنچه در منطقه در حال وقوع است آگاه باشد و افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تاریخ پرمخاطره و همچنین سؤالات مذهبی اجازه گرم شدن روابط سرد بین ایران و افغانستان را نمیدهد. تاریخ فراموش نمیکند که در سال 1998 چگونه طالبان که در آن زمان کنترل افغانستان را در دست داشتند، 11 نفر ازجمله دیپلماتهای ایرانی و یک خبرنگار را در شهر مزار شریف از پای درآوردند.
کارشناسان، رهبری کنونی در افغانستان را بهعنوان «طالبان 2.0» توصیف میکنند، اما کشورها و اقوام سنی مذهب هنوز با ایران شیعه با دیدگاههای متضاد فرهنگی، ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی آن متحد نشدهاند. به همین دلیل است که به لحاظ تاریخی کشورهای حاشیه خلیجفارس - ازجمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی - به طالبان نزدیکتر هستند.
در همین حال، قطر به یک بازیگر کلیدی در مذاکرات بین طالبان و بقیه جهان تبدیل شده است. این کشور کوچک اما ثروتمند توانسته موقعیت مهمی را در تمامی موارد که مربوط به افغانستان است، به دست آورد. نمایندگان طالبان در دوحه یک پل باثبات به جهان خارج را تشکیل میدهند.
اسرائیل از طریق روابط خود با امارات متحده عربی و قطر میتواند از حضور خود در افغانستان علیه منافع ایران استفاده کند. تنش فزاینده بین ایران و طالبان میتواند به نفع اسرائیل باشد. در این ارتباط اسرائیل میتواند از فرصتهای جدید استفاده کرده و اتحادهای جدیدی را ایجاد کند که در حال حاضر غیرممکن به نظر میرسد. در پاکستان 1.45 میلیون مهاجر افغان وجود دارد که بیشتر از هر کشور دیگری است. پاکستان و افغانستان نهتنها دارای مرز 2670 کیلومتری (1660 مایل) هستند، بلکه زمینه فرهنگی، قبیلهای و مذهبی مشترک نیز دارند. پاکستان همچنین محل زندگی 43 میلیون پشتون، بزرگترین گروه قومی در افغانستان است که رژیم جدید در کابل را با این اهرم تحت کنترل دارد.
باکمال تعجب، برخی ادعا میکنند که پشتونها ریشه در سرزمین اسرائیل دارند. درحالیکه ادعاهایی ازایندست هنوز بر نگرش اسرائیل نسبت به طالبان تأثیر نگذاشته است، عوامل دیگر مانند روابط اسرائیل و چین تأکید میکنند که اسرائیل چندین احتمال برای مانور در افغانستان دارد. از سوی دیگر، با توجه به فعال بودن ایران در سوریه و یمن و درحالیکه با نفوذ عربستان، اسرائیل و آمریکا در منطقه مقابله می کند، تهران بازی سختی را با طالبان در افغانستان انجام میدهد. پرسش این است که با توجه به وضعیت ناپایدار کنونی، آیا ایران میتواند از عهده دشمن دیگری برآید؟ فقط زمان است که میتواند به این سؤال پاسخ دهد.