دکتر حسن نظری- نویسنده
امروز در تقویم رسمی کشور به نام ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی نامگذاری شده است. این دانشمند در ۱۴ شهریور سال 362 خورشیدی در بیرون از شهر خوارزم به دنیا آمد و در سال 440 خورشیدی در ۷۸ سالگی درگذشت.
او ستارهشناس، انسانشناس و تاریخنگاری بود که با آثاری ارزشمند در خوارزم و در زمان خوارزمشاهیان شکوفا و سپس در دوره محمود غزنوی در غزنین افغانستان اعتلا یافت.
سلطان محمود غزنوی در نامهای به شاه خوارزم از او خواست که این ستاره آکادمی جهان را برای زینت دربار او در افغانستان به غزنی بفرستد. او پیشتر سلطان محمود را سر دوانده بود، ولی اکنون میدانست که دیگر در جایگاهی نیست که بتواند با او مذاکره کند و اینچنین شد که ابوریحان بیرونی راهی غزنین شد؛ اما آنچه در زندگی و مقطع زمانی این دانشمند حائز اهمیت بود، مکاتبات و جدال فراوان وی با ابنسینا بود و گاهی آنقدر مجادلات بالا میگرفت که کسی توان و جرأت قضاوت بین آن دو را نداشت. هر دو در یک مقطع و در فاصله حدود 400 کیلومتری در دو منطقه خوارزم و بخارا زبانزد جهان شده بودند و هر دو ستایشگر فراوان داشتند. بیرونی مشتاق بود که دانش این رقیب جوانش را بسنجد و این کار را با طرح 18 پرسش که بعدها بیشتر شد برای ابنسینا آغاز کرد، البته که این پرسشها و پاسخهای دندانشکن دو طرف ما را تا عمق حیات فکری و شکوه تمدن آسیای میانه و خراسان پیش میبُرد. مشابه مکاتبات میان ابنسینا و بیرونی را سراغ نداریم. این نامهها ظرف دو سال ردوبدل شدند و گلاویزی دو غول اندیشمند را بر سر پارهای از بنیادیترین مسائل علمی و فلسفی مانند اجرام آسمانی، جاذبه زمین، مابعدالطبیعه و بودونبود جهان دیگر و... به نمایش میگذراند.
با مروری کلی بر بحث میان ابنسینا و بیرونی درمییابیم که بیرونی از ابتدا ابنسینا را به موضع دفاع رانده است. هیچیک از پرسشهای بیرونی در زمینه پزشکی نبود، حالآنکه برتری ابنسینا در این زمینه بود. انتشار این مکاتبات چنان هیاهویی به راه انداخت که صحبت از فلسفه دیگر در بخارا برای مقطعی محال شد. درنهایت این نامهنگاریها پایان یافت و دو طرف هر یک به راه خود رفت و باگذشت زمان فاصله فکری دو دانشمند از یکدیگر بیشتر شد و هرکدام به نقاط قوت خود پرداختند؛ ابنسینا در پزشکی و فلسفه کار کرد و بیرونی در نجوم و علوم طبیعی و اجتماعی.
ابوریحان بیرونی در 16 سالگی کتاب جغرافیای جیهانی وزیر سامانی و همشهریاش را خواند و متأثر از آن عرض جغرافیای زادگاهش شهر کاث خوارزم را با استفاده از حداکثر ارتفاع خورشیدی محاسبه کرد؛ او همچنین صبورانه درصدد ساخت کرهای برآمد که عوارض طبیعی زمین را نشان میداد؛ بر اساس گفتهها این کره پنجمتری بیرونی در جنگ داخلی خوارزم از بین رفت. او در همین وانفسای جنگ داخلی بود که برای مدت دو سال به ری رفت و مجدد به زادگاهش بازگشت و شروع به نامهنگاری با ابنسینا کرد و کتاب گرانسنگ آثار الباقیه را که مشغله ذهنیاش در گرگانج بود را به پایان برد. کتاب آثار الباقیه بیتردید گواه دانش فراوان نویسنده است و تا آن مقطع امکان نگارش تاریخ عمومی بر اساس اندازهگیری زمان وجود نداشت که همه ادیان و تمدنها را در بربگیرد. نظام او نخستین نظام تقویم جهانی بود.
بیرونی به امور طبیعت مشهود ازجمله حرکت سیارات، کیفیت مواد معدنی و انواع فرهنگها و توضیحاتشان در مورد جهان اطرافشان علاقه داشت. او بهویژه شیفتهی توصیف پدیدهها به زبان ریاضی بود.
این دانشمند در هند اندازه قطر زمین را با استفاده از قانون سینوسها و اسطرلاب مشخص کرد و ثمره نهایی او شاهکارش یعنی کتاب قانون مسعودی در نجوم بود که بعداً در غزنی آن را نوشت. تصویری که وی در کتاب تحقیق ماللهند از دین هندو و فرهنگ هندی به دست میدهد، پیچیده، هوشمندانه و پر از نکات ظریف است. وی کتاب التفهیم را در نجوم و ریاضی، کتاب الجماهر را در خصوص مواد معدنی و جواهرات و کتاب الصیدنه را درباره طب و داروهای گیاهی نوشت و هرکدام مرجعی شد برای علوم وابسته خودش. او درنهایت مابقی عمرش را پس از سفر هند در غزنین گذراند و سرانجام در پایتخت غزنویان و درجایی که بعضی دیگر از اندیشمندان و ادبای ایرانزمین مانند سنایی غزنوی، ابوالفضل بیهقی و ... به خاک سپرده شدند، رخ در نقاب خاک کشید.