روپرت استون
25 آگوست 2021
تارنمای میدل ایست ای
برگردان و کوتاهسازی علیاصغر شهدی
[email protected]
هنوز در مورد آینده افغانستان ابهام وجود دارد؛ اما یک چیز مسلم است و آن اینکه قدرتهای منطقهای همچنان به نفوذ خود در منطقه ادامه خواهند داد.
به دنبال تصرف خیرهکننده طالبان بر افغانستان دیپلماتهای غربی از کابل خارج شدند؛ اما سفارتخانههای عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به کار خود در این کشور پایان دادند. این اقدام بسیار چشمگیر بود، زیرا دو کشور حوزه خلیجفارس به همراه پاکستان تنها کشورهایی بودند که امارات منزوی طالبان را در دهه 1990 به رسمیت شناختند؛ اما پسازآنکه اعلام شد ابوظبی از اشرف غنی رئیسجمهور سابق افغانستان استقبال کرده است، شواهد بیشتری مبنی بر جدایی بین امارات متحده عربی و طالبان پدیدار شد. شکاف بین این گروه شبهنظامی و متحدان سابق آن در خلیجفارس سالهاست که عمدتاً به دلیل روابط نزدیکتر طالبان با دشمنان اصلی آنها یعنی قطر و ایران، در حال افزایش است و اگر رقبای منطقهای از بازیگران گوناگون مسلح در افغانستان حمایت کنند، تنها میتواند به درگیری جدیتری تبدیل شود.
دوحه در سال 2013، تلاش امارات و عربستان را برای میزبانی دفتر سیاسی طالبان ناکام گذاشت. از آن زمان، قطر نقش اصلی را در مذاکرات بین شورشیان و قدرتهای خارجی ایفا کرد و میزبان مذاکرات صلح بود که با امضای توافقنامه دوحه در فوریه 2020 به پایان رسید. هنگامیکه کمیسیون سیاسی طالبان هفته گذشته وارد قندهار شد، معلوم شد که آنها با یک هواپیمای نیروی هوایی قطر دست به این سفر زدهاند.
استراتژی پیچیده
گفته میشود که تهران در دهه گذشته با طالبان رابطه داشته است. این برعکس دهه 1990 است که در آن زمان ایران از جبهه مقاومت در برابر امارت طالبان - موسوم به اتحاد شمال - حمایت و تقریباً با آن وارد جنگ شده بود. تهران اکنون در موقعیت مناسبی قرار دارد تا از روابط گذشته و اخیر خود با طالبان استفاده ببرد. تعامل بین این دو طرف افزایش یافته است. در سالهای اخیر هیئتهای طالبان گاه و بیگاه به ایران سفر کردهاند. همچنین تهران در طرحهای گوناگون چندجانبه برای حل مناقشه، ازجمله فرایند مسکو و روند کابل حضور داشته است. اما ایران بهطور کامل در اردوگاه طالبان نیست. این کشور استراتژی حفاظتی پیچیدهای را در افغانستان دنبال کرده و از دولت سابق حمایت کرده است.
روابط دو پادشاهی خلیجفارس اکنون با طالبان تیره شده است، درحالیکه تهران، مسکو و پکن به دنبال تشکیل یک دولت فراگیر هستند. علاوه بر آن، پاکستان دیگر بهراحتی با ریاض و ابوظبی بر سر افغانستان کنار نمیآید.
نفوذ کمرنگ شده ایالاتمتحده
در سایه رقابتها احتمالاً ایالاتمتحده در حاشیه خواهد ماند. پس از دو دهه درگیری خونین و بیهوده، بهسختی میتوان تصور کرد که واشنگتن مبارزه شکستخورده خود را باز آزمایی کند. نفوذ کمرنگ آمریکا هرگونه تلاش عربستان سعودی و امارات متحده عربی را نیز کاهش خواهد داد. در یمن، هر دو قدرت از حمایت ایالاتمتحده و انگلیس برخوردار بودند. احتمالاً در اینجا چنین نخواهد بود، اما ایران با حمایت متوسط خود از حوثیها نشان داد که میتوان با وسایل محدود دردسرهای جدی را برای دشمنان ایجاد کرد.
درست است که رفع محاصره قطر در ماه ژانویه و بهبود جزئی روابط عربستان سعودی، امارات و ایران در ماههای اخیر نشان میدهد که درگیری منطقهای در حال کاهش بوده، ممکن است به صحنههای دیگر مانند افغانستان نیز سرایت کند؛ اما نارضایتیها از قطر به دلیل حمایت از اخوان المسلمین و میزبانی پایگاه نظامی ترکیه یا نقش تلویزیون الجزیره همچنان ادامه دارد؛ و درحالیکه ریاض روابط خود را با دوحه بهبود بخشیده است، ابوظبی - نیروی محرک محاصره - هنوز روابط دیپلماتیک خود را از سر نگرفته است.
در مورد ایران، عزم دولت بایدن برای بازگشت به توافق هستهای باعث ایجاد نگرانی در پایتختهای خلیجفارس شده است. آنها بهزودی با تهران قویتری مواجه خواهند شد که از پول حاصل از لغو تحریمها برخوردار خواهد شد. این ترس به آنها انگیزهای برای دور شدن از نفوذ ایران در افغانستان میدهد. درهرصورت، عدم ثبات در افغانستان، برای ایران نامطلوب است. ناامنی در افغانستان، ایران را با افزایش مواد مخدر و پناهندگان روبرو خواهد کرد، چه برسد به کاهش فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری.