سمیرا هوری- شاعر و پژوهشگر
منصور علیمرادی (زاده ۱۳۵۶ در کرمان)، نویسنده، شاعر، پژوهشگر فرهنگعامه و روزنامهنگار ایرانی است. کتابهای «آوازهای عقیم باد» در حوزه شعر، «زیبای هلیل»، «تاریک ماه»، «نام دیگرش باد است؛ سینیور»، «شب جاهلان»، «قلعه سموران»، «اوراد نیمروز»، «جنهای برج کبوترخانه» در حوزه داستان و «شروگ ماه»، «لیکوهای رودباری»، «مرد رودباری و دختر بازرگان»، «اشعار و ترانههای شفاهی مردمان حوزه هلیلرود»، «فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای حوزه هلیلرود»، «دیدنیهای ماسوله» در حوزه پژوهشهای فرهنگعامه، اسامی آثار منصور علیمرادی است. او داستانی هم بهصورت طنز برای نوجوانان نوشته است که «ساندویچ برای حیدر نعمتزاده» نام دارد. منصور علیمرادی برای رمان «تاریک ماه» برگزیده جایزه ادبی هفت اقلیم، نامزد جایزه ادبی چهل و جایزه ادبی بوشهر شد. او همچنین توانست با کتاب «اشعار و ترانههای شفاهی مردمان حوزه هلیلرود» جایزه باستانی پاریزی را از آن خود کند. رمان دیگر این نویسنده به نام «اوراد نیمروز» که در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات «نیماژ» به چاپ رسید، سال گذشته بهعنوان اثر شایسته تقدیر در جایزه ادبی جلال آل احمد معرفی شد. در ادامه به بررسی این رمان میپردازیم:
۱- رمان «اوراد نیمروز» در زمره ادبیات اقلیمی قرار دارد و شرح سرگردانی مردی به نام «بهمن محسنی» در کویر لوت است. این شخصیت اهل تهران است، دکتری تاریخ دارد و میخواهد رساله خود را درباره دوره صفاریان بنویسد. در همین راستا، او بهیکباره همسر و زندگیاش را رها میکند و به دل کویر میزند. «بهمن محسنی» به دنبال روستایی به نام «ملکمحمد» میگردد، اما کسی از وجود چنین روستایی مطلع نیست. او پس از تلاشهای فراوان به این روستا میرسد؛ روستایی که در آن سه خانوار زندگی میکنند و از هزار سال پیش تا به امروز هیچ ارتباطی با جهان ندارند. روستای «ملکمحمد» یک وادی اسطورهای است که نویسنده آن را بهعنوان نماینده کیفیت فرهنگی حاشیه جنوب کشور انتخاب کرده و اتفاقاتی که در این روستا رخ میدهد، تماماً اسطورهای است.
۲- در رمان «اوراد نیمروز» برجستگی زبان قابلتأمل است. زبان نثر منصور علیمرادی، زبان ساده روزمره نیست؛ بلکه زبانی خاص و کارشده است که با بومی بودن محتوای داستان هماهنگی دارد. بهعنوانمثال او بهسادگی نمینویسد «در انتهای جاده»، بلکه مینویسد «در تمامشدِ جاده»؛ یا بهجای «پدیدار شد» مینویسد «به پدیدار آمد». در نوع روایت این رمان جدا از لحن شخصیتها، از زبانهایی مثل آرگو، آرکائیک و زبان متنهای بینالنهرینی استفاده شده است. منصور علیمرادی دلیل کاربرد زبانهای متفاوت و اهمیت به غنای زبانی رمانش را فقر زبان نوشتاری و نزدیکی آن به زبان ترجمه و روزنامه بیان میکند.
۳- منصور علیمرادی پیش از نگارش رمان «اوراد نیمروز» و پس از شروع نگارش آن، سفرهای متعددی به مناطق کویری ایران داشته است؛ از خراسان و بیرجند تا بلوچستان، زابل و بم. در این سفرها، علاقه او به کویر مرکزی کشور و گذشته تاریخی آن، منجر به کسب تجربههایی شد و حاصل آن در رمان «اوراد نیمروز» که نگارشش سه سال به طول انجامید، قابل مشاهده است.
۴- مکانهایی مثل بیابان در داستان ایرانی، بستر مناسبی برای ارائه وهم طبیعت و خرافات مردمان محلی است. نیمی از رمان «اوراد نیمروز» تا سر رسیدن شخصیت «شابان»، وهم و عذاب بیابان است که نفس خواننده را میگیرد و او را برای رهایی از آن وضعیت بیتاب میکند. خوف بیابان را در رمان دیگر منصور علیمرادی به نام «تاریک ماه»، با توصیف صحنه مدهوشی شخصیت داستان با صداهای عجیب و مسحورکننده پریان بیابان مشاهده میکنیم. همچنین پرداختن به برخی از آدابورسوم محلی و خرافهگون نظیر عروس آب شدن یا گریه و عزاداری در روز تولد به دلیل یک سال پیرتر و نزدیکتر شدن به مرگ، از ظرافتهای جذاب رمان «اوراد نیمروز» است.
۵- ازآنجاییکه رشته تحصیلی شخصیت «بهمن محسنی» در رمان «اوراد نیمروز» تاریخ است، متن داستان به تاریخ ایران، اسطوره و ادبیات فارسی پیوند خورده است. متونی همچون تاریخ بیهقی، شاهنامه فردوسی، اوستا و برخی کتب دیگر در این اثر حضوری تأثیرگذار دارند که نثر قصه را متنوع و پرکشش کرده است. آمیختگی این موارد با لحن تهرانی، امروزی و طناز شخصیت اصلی رمان (بهمن محسنی)، تضادی دلنشین به وجود آورده است.
۶- درنهایت میتوان گفت که تقابل و درهمتنیدگی دو روایت با دو فضای متفاوت کویر و تهران، داستان خوشخوانی را در رمان «اوراد نیمروز» به وجود آورده است. منصور علیمرادی در این رمان، مرور خاطرات «بهمن محسنی» با همسرش را در تهران، نقطه امن و آرام قصه قرار داده است تا خواننده در مشقت گذر از بیابان و حوادثی که در روستای «ملکمحمد» رخ میدهد، مجالی برای نفس تازه کردن در اختیار داشته باشد.