دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از ۲۰ سال از سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ تا بحران مالی در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ ادامه داشت. این کشور در آن زمان در بسیاری از حوزههای قدرت اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غالب بود. اوج بروز غرور آمریکایی حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بود، زمانی که واشنگتن امیدوار بود بتواند نه تنها افغانستان و عراق را بلکه کل خاورمیانه را بازسازی کند.
واشنگتن تأثیر قدرت نظامی را برای ایجاد تغییرات اساسی سیاسی بیش از حد ارزیابی کرد، حتی در شرایطی که تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود را بر منابع مالی جهانی تخمین زده بود. دهه ۲۰۰۰ با گرفتاری نیروهای آمریکا در دو جنگ ضد شورش و بحران مالی بین المللی پایان یافت که بر نابرابریهای عظیم ناشی از جهانی شدن به رهبری آمریکا تأکید کرد.چالش بسیار بزرگتر برای وضعیت جهانی آمریکا، داخلی است. جامعه آمریکا عمیقاً دوقطبی شده و تقریباً در مورد هیچ چیزی به اجماع نرسیده است. این دوقطبی شدن بر سر موضوعات رایج سیاست مانند مالیات و سقط جنین آغاز و از آن به بعد به نزاع تلخی بر سر هویت فرهنگی تبدیل شد. تقاضای به رسمیت شناختن گروههایی که احساس میکنند توسط نخبگان به حاشیه رانده شده اند، چیزی بود که من ۳۰ سال پیش به عنوان پاشنه آشیل دموکراسی مدرن تشخیص دادم. به طور معمول، یک تهدید بزرگ خارجی مانند همه گیری جهانی باید فرصتی باشد تا شهروندان حول یک واکنش مشترک تجمع کنند. حال آنکه بحران کووید -۱۹ بیشتر به تشدید شکاف آمریکا کمک کرد، زیرا فاصله گذاری اجتماعی، استفاده از ماسک و در حال حاضر واکسیناسیون نه به عنوان اقدامات بهداشت عمومی بلکه به عنوان نشانگرهای سیاسی تلقی میشود.این درگیریها در همه جنبههای زندگی گسترش یافته است، از ورزش گرفته تا مارکهای محصولات مصرفی که آمریکاییهای قرمز و آبی خریداری میکنند. هویت مدنی که آمریکاییها به آن به عنوان یک دموکراسی چند نژادی در دوران پسا حقوق مدنی افتخار میکرند، با روایتهای متخاصمی که طی سالهای ۱۶۱۹ تا ۱۷۷۶ جریان داشت، جایگزین شده است. حال این سوال اساسی مطرح شده که آیا این کشور یک نظام برده داری را به اجرا گذاشته یا مبارزه برای آزادی را پیش میبرد. این درگیری هر یک از طرفها را در آمریکا به واقعیتهای جداگانهای که به آن اعتقاد دارند، میرساند. در این شرایط است که انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ یکی را متقاعد میکند که عادلانهترین انتخابات در تاریخ آمریکا انجام شده است و دیگری تصور میکند که یک تقلب گسترده منجر به ریاست جمهوری نامشروع شد.در طول جنگ سرد و اوایل دهه ۲۰۰۰، اجماع قوی نخبگان در آمریکا به نفع حفظ موقعیت رهبری واشنگتن در سیاست جهان وجود داشت. جنگهای سنگین و به ظاهر بی پایان در افغانستان و عراق بسیاری از آمریکاییها را نه تنها در مناطق دشوار مانند خاورمیانه بلکه در کل جهان درگیر مسائل بین المللی کرد.قطب بندی مستقیماً بر سیاست خارجی تأثیر گذاشته است. در سالهای ریاست جمهوری اوباما، جمهوریخواهان موضع سرسختی داشتند و دموکراتها را به خاطر برخورد مسالمت جویانه با روسیه و رئیس جمهور پوتین مورد انتقاد قرار میدادند. امروزه تقریباً نیمی از جمهوریخواهان معتقدند که دموکراتها تهدیدی بزرگتر از روسیه برای شیوه زندگی آمریکایی هستند. منبع: انتخاب