وضعیت پیش روی اقتصاد ایران
شرایط فعلی و میزان حضور در انتخابات ریاست جمهوری که اندک بود عملاً نشاندهنده این است که مردم از شرایط فعلی اقتصاد کشور ناراضی هستند چراکه نرخ بیکاری بالا است، سن ازدواج افزایش و میزان موالید 20 درصد کاهش پیداکرده و همه اینها بهعلاوه افزایش بزهکاریهای ناشی از فقر است. آمار سرقت آنقدر بالا میرود که آینه یا چراغ یک خودرو هم سرقت میشود. کافی است به میدانهای بزرگ شهرها سر بزنیم و میبینیم که افراد زیادی منتظر کار هستند اما کاری پیدا نمیکنند. من بهعنوان یک اقتصاددان بررسیهای میدانی انجام میدهم و با افرادی مواجه شدم که از روستاهای شمال خراسان، لرستان و ... به تهران میآیند برای لقمهای نان و میگفتند چند روز است کار پیدا نمیکنیم.
لزوم حضور تکنوکراتها در قدرت
دو نکته مهم از سوی رئیسجمهور جدید شنیده شد که یکی تعلق گرفتن یارانه به تولید و دیگری کاهش مالیات بخش تولید به 10 درصد و افزایش مالیات بر سوداگری و بخش غیر مولد بود. آقای رئیسی باید فضا را باز کند و اجازه دهند تکنوکراتها در ساختار قدرت حضورداشته باشند و همانطور که آقای هاشمی گفت من خودم بهقدر کافی سیاسی هستم و وزرای من سد، راهآهن، فولاد و سیمان بسازند. اگر در دهه 70 تورم وجود داشت اما اشتغالزایی هم بود، به این دلیل بود که تکنوکراتها در امور حضور داشتند.
چینیها بعد از خشککردن هورالعظیم نفت ایران را استخراج نکردند
بخشی از این مشکلهایی که ما داریم سرچشمهشان سوء مدیریت است. دیدیم که اعتراضات مردم از خوزستان آغاز شد درحالیکه این استان ثروتمندترین استان کشور است چراکه سهم آن از تولید ناخالص حدود 12.5 درصد است. سؤال اینجا است چرا اعتراضات در استانی که 90 درصد نفت کشور را تولید میکند و دومین قطب تولید فولاد است باوجود رودخانههای بزرگ دز و کرخه رخداده است؟آیا با روشهای نوین آبیاری مانند آبیاری زیرسطحی که مصرف آّب را تا حدود 50 درصد و برداشت محصول را 45 درصد بیشتر میکند، باید شاهد لنگ ماندن مردم خوزستان برای چند متر مکعب آب باشیم؟ خانم ابتکار رسماً میگوید خشک شدن هورالعظیم به خاطر تصمیمات سیاسی و امنیتی بوده نه تغییرات اقلیمی. سالها پیش به مناطق غرب کارون که حوزههای مشترک نفتی ما با عراق است میدیدم تعداد زیادی کامیون پر از خاک در آن مناطق تردد میکنند. وقتی علت آن را پرسیدم گفتند این کامیونها به این خاطر میروند که هورالعظیم را خشک کنند تا نفت ازآنجا استخراج کنند.
چه دلیلی دارد هورالعظیم را برای استخراج نفت خشککنیم؟
در خلیج مکزیک برای رسیدن به کف دریا باید 2500 متر پایین بروند تا حفاری کنند و ما در مناطق خلیج فارس درحالیکه استخراج نفت هستیم. چه دلیلی دارد هورالعظیم را برای استخراج نفت خشککنیم؟ اکنون اطلاعاتی به دست میرسد که به دلیل تحریمها ما نمیتوانستیم تجهیزات لازم را برای استخراج نفت وارد کشور کنیم و برای همین هم کار را تحویل چینیها دادند تا با خشککردن زمینها چاه استخراج نفت حفر کنند که همین کار هم نکردند و اطلاعات ما را بردند به عراقیها دادند و ازآنجا شروع به استخراج نفت کردند.
تاکی میخواهیم نفت بفروشیم و گندم و دانه روغنی وارد کنیم؟
من فکر میکنم کمبود مرغ یک زنگ خطر بزرگی را به صدا آورد. در جریان گران شدن قیمت مرغ ما مجبور به اعتراف این موضوع شدیم که 85 درصد نهادههای دامی وارداتی است. تاکی میخواهیم نفت بفروشیم و گندم و دانه روغنی وارد کنیم؟ شاید برای مردم ایران تعجبآور باشد اگر من اینجا بگویم ایران علیرغم جمعیت ساکنش چیزی حدود 70 میلیون بیشتر نیست زیرا طبق آمار رسمی صندوق بینالمللی پول سالانه 500 هزار نفر از کشور ما مهاجرت میکنند. مرکز آمار ایران در سال 1398 این رقم را 700 هزار عنوان کرد. همین کشور پنجمین واردکننده جو، واردکننده بزرگ روغن خام نباتی و یکی از بزرگترین واردکنندههای ذرت در جهان است. ادامه وضع موجود برای هرکسی که میخواهد قدرت را در اختیار داشته باشد با روشهای فعلی امکانپذیر نیست.
واردات و صادرات
کاهش ارزش پول ملی بهخودیخود یک پدیده منفی نیست برای مثال آمریکاییها که ازنظر اقتصادی شرایط خوبی قرار دارند توانسته است با یک رشد 6 درصدی بهپیش از بحران کرونا برگردد. طبیعتاً در چنین شرایطی باید ارزش دلار در بازارهای جهانی بالا برود اما چنین اتفاقی نیفتاده است چراکه آمریکاییها میدانند افزایش نرخ دلار باعث ارزان شدن واردات و سخت شدن صادرات خواهد شد. ما به خاطر سیاستهای اشتباه بهصورت مصنوعی و برای یک مدتزمان طولانی ارزش ریال را بالا گرفتیم درنتیجه واردات هر کالایی در ایران توجیه داشت و صادرات کالا توجیهی نداشت اما همین چند سال که ما به سمت واقعی شدن نرخ ارز حرکت کردیم دیگر واردات برخی کالاها مقرونبهصرفه نیست و صادرات کشور دچار جهش شده است. الآن شاهد آن هستیم که تبدیل به تنها کشوری شدیم در غرب آسیا که میتوانیم مانیتور تلویزیون تولید کنیم. در اقتصادهای بزرگتر از ما مانند ترکیه و عربستان همچنین اتفاقی رخ نداده است.
ضرورت مذاکره باقدرت های بزرگ
در چنین شرایطی یک مقدار زیادی از کاهش ارزش پول ملی ما نشاندهنده بازگشت به واقعیتها بود یعنی نرخی که ما داشتیم مصنوعی بود چراکه دلالی و واردات را توجیه میکرد لذا آنچه رخ داد اتفاقی میمون بود ولی آنچه باعث شد مانتوانیم از این ابزار استفاده کنیم به خاطر سوء مدیریتها و شبکههای مافیایی است که مبارزه با آنها کار سادهای نیست البته ما هنوز به آن مرحله نرسیدیم که مافیاها در کشور ما تصمیمگیرنده نهایی باشند بنابراین با یک مقداری سختگیری و مقررات زدایی میتوان این کار را کرد. بعید میدانم بتوانیم باز به فروش 4.2 میلیون بشکهای نفت برسیم، بنابراین اتکای ما بایستی به مردم باشد و پول مردم را تولید ببریم. این نشان میدهد سیاستهای اعمالشده در وزارت اقتصاد باید تغییرات عمدهای پیدا کنند و بورس را اصلاح کنیم. من معتقدم میشود کارهایی کرد. ما دیر یا زود ناچار به انجام مذاکره باقدرت های بزرگ خواهیم شد. این را هم باید بپذیریم که ما تا ابد نمیتوانیم ارتباط خود را با جهان قطع کنیم. ما باید به فنّاوری روز و بازارهای جهانی دسترسی داشته باشیم. این اتکای ما به شرق نشان داد که این درجه اطمینان به آنها کافی است. روسها حتی در قضیه واکسن هم به تعهدات خود پایبند نبودند.
افزایش قیمت بنزین آزاد
من یک پیشنهاد کوچک به آقای رئیسی دادم مبنی بر اینکه قیمت بنزین آزاد به 4 هزار تومان برسد. هیچ اتفاقی نمیافتد و پیامد تورمی هم نخواهد داشت و درعینحال 14.6 هزار میلیارد تومان درآمد کسب خواهید کرد. این تصمیم پیامدهای تورمی نخواهند داشت چراکه بنزین آزاد را معمولاً کسانی استفاده میکنند که دارای توان مالی هستند. همین الآن ما شاهد آن هستیم بدون آنکه بنزین گران شده باشد، قیمت کرایه تاکسی شدیداً بالا رفته است. بنابراین ما ناچاریم حقیقت را بپذیریم و حقیقت این نیست ما بنزین را بهصورت که هزینه حمل خود را تأمین نمیکند، به دست مردم برسانیم.
چرخ اقتصاد باید بچرخد تا چرخ بورس هم بچرخد
افزایش قیمتهای جدید در بورس که در حال رخ دادن است را چندان منطقی نمیدانم. واقعیت این است که چرخ اقتصاد باید بچرخد تا چرخ بورس هم بچرخد و ما در حال حاضر این را نمیتوانیم مشاهده کنیم. تولید فولاد، سیمان و بسیاری از کالاهای دیگر که شرکتهای تولیدکننده آنها در بورس حضور دارند کاهش پیداکرده است. عدهای عنوان میکنند افزایش قیمتها در بورس متأثر از افزایش نرخ تورم است که بعید میدانم چنین تصوری درست باشد. در حال حاضر ما چیزی حدود 14 هزار مگاوات کمبود نیروی برقداریم. پیامدهای خاموشیهای اخیر در ماههای آینده خود را نشان میدهد. در شرایط فعلی اگر ما بیاییم یک شرکت سهامی عام را تأسیس کنیم و یک نیروگاه برق بسازیم که برق شما قطع نشود، آیا مردم استقبال نمیکنند؟ ما الآن چارهای نداریم جز اینکه آب دریا را شیرین کنیم و به فلات مرکزی ایران بفرستیم. خوب اگر به مردم ساکن این مناطق بگوییم ارزش اموال شما تا زمانی برقرار است که آب وجود داشته باشد. آیا آنها حاضر نخواهند شد سهامی شرکتی را بخرند و با آنیک آبشیرینکن در کنار دریا تأسیس کنند تا آب موردنیازشان تأمین شود؟