«مهاجرت» از مفاهیم پر ارجاع در جامعه ایرانی است، اما آخرین بار، پس از طرح اخیر مجلس برای ایجاد برخی محدودیتها در اینترنت، توجه به آن فزونی گرفته است. به گزارش همشهری آنلاین، تحلیل ترندهای موتور جستوجوی گوگل نشان داده است که بعد از تصمیم مجلس بر اصل هشتاد و پنجی شدن طرح موسوم به «صیانت از کاربران فضای مجازی» -به معنای تفویض اختیار مجلس به یک کمیسیون برای بررسی و تصویب طرح- میزان جستوجوی کلیدواژه «مهاجرت» و مشتقات آن توسط کاربران ایرانی تا ۷ برابر افزایش یافته است؛ البته این میزان توجه به موضوع مهاجرت بهیکباره به وجود نیامده و اگر شبکههای اجتماعی را دماسنج تحولات اجتماعی در نظر بگیریم، مسئله مهاجرت در ماههای اخیر پیوسته از موضوعات موردتوجه در گفتوگوهای میان کاربران شبکههای اجتماعی در کشورمان بوده است.
تشدید مسئله مهاجرت در ایران صرفاً یکروند استنتاج شده از گفتوگوهای شفاهی در سطح جامعه و شبکههای اجتماعی نیست و برخی مطالعات آکادمیک نیز بر این روند صحه میگذارند. معتبرترین مرجع مکتوب در این زمینه «سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۰» است که توسط رصدخانه مهاجرت ایران و زیر نظر پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف منتشر شده است. این سالنامه ضمن ارائه آمارهای کمی درباره مدلهای مهاجرتی ایرانیان از ۳ طریق تحصیلی، کاری و پناهجویی به بررسی مقایسهای شاخص جهانی رقابتپذیری برای استعدادها پرداخته و جایگاه ایران را نیز در این شاخص بررسی کرده است. نتایج این شاخص برای ایران نشان میدهد که کشورمان در سال ۲۰۲۰ در رتبه ۱۰۲ از بین ۱۳۲ کشور جهان قرار دارد. همزمان با انتشار نسخه آنلاین سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۰، با بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران به گفتوگو نشستیم تا با بررسی پردهای از روندها در زمینه مهاجرت ایرانیان، به واکاوی مسئله مهاجرت در جامعه ایرانی بپردازیم.
- روز چهارشنبه همزمان با طرح صیانت از فضای مجازی، بخشی از آمار سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۰ که مربوط به مهاجرت المپیادیها و رتبههای برتر کنکور بود نیز در فضای مجازی منتشر شد. کاربران با تکیهبر این آمار، عنوان میکردند که ایران در حال خالی شدن از نخبگان است. تحلیل شما دراینباره چیست؟
آمار دریافتی از اداره گذرنامه در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۳ نشان میدهد که ۵۶.۶ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی، ۶۹.۱ درصد از مشمولان بنیاد ملی نخبگان و ۷۸.۳ درصد از افراد حائز رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری در داخل کشور هستند. در میان گروههای موردبررسی، به ترتیب المپیادیها با ۳۷.۲ درصد، مشمولان بنیاد با ۲۵.۵ درصد و رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری با ۱۵.۴ درصد بیشترین درصد افراد مقیم خارج را به خود اختصاص دادهاند؛ بنابراین این آمارها اثبات نمیکند که ایران در حال خالی شدن از نبوغ است. در این میان، ۴.۴ درصد از المپیادیها، ۳.۷ درصد از مشمولان تحت پوشش بنیاد و ۲.۶ درصد از رتبههای برتر کنکور که پیشتر از کشور خارج شده بودند، به ایران بازگشتهاند. باور اجتماعی به خروج یکطرفه استعدادها و بازنگشتن متخصصان میتواند ناشی از یک نوع فضای ناامیدی و این رویکرد باشد که افراد حس میکنند دیگر در کشورشان نمیتوانند به آرزوهایشان برسند؛ درحالیکه هیچ کشوری صرفاً فرستنده یا صرفاً پذیرنده نیروهای نخبه و متخصص نیست، اما آنجایی مسئله حاد میشود که دولتها برای نگهداشت و جذب نیروهای نخبه برنامه و سیاست خاصی نداشته باشند.
مهاجرت را باید آنطور که هست دید و قرار نیست نگاه ارزشی از سر تأیید یا نفی یا سلبی و ایجابی نسبت به آن داشته باشیم و بگوییم مهاجرت بد یا خوب است؛ اما در جامعه این تلقی سیاهوسفید درباره آن ایجادشده است. مهاجرت حین اینکه برای عدهای میتواند خیلی دردناک باشد، برای عدهای دیگر میتواند خیلی مثبت باشد. مهاجرت برای خیلی کشورها منشأ خیر و درآمدزایی است؛ مثلاً مکزیک سالانه ۶۰ تا ۷۰ میلیارد دلار یعنی چند برابر درآمد نفتی ایران از محل مهاجرت درآمد دارد.
یکی از دلایل بیکاری جوانان این است که سیستم آموزشی ما ناکارآمد عمل میکند و سرفصلهای درسی آن مطابق با نیازهای روز ایران و دنیا نیست. هرچند که بازنمایی مهاجرت همین نیروهای تحصیلکرده نشان میدهد که وضعیت خوبی نداریم، اما وقتیکه سیستم آموزشی ما پیشرفته عمل نمیکند، یکی از شانسهای مهاجرت این خواهد بود که افراد میروند و به استانداردهای جهانی دست پیدا میکنند؛ بنابراین اگر بتوانیم ظرفیتهای برگشت آنها را فراهم کنیم، این مهاجرت حتی کمککننده به کشور هم هست؛ بنابراین مهاجرت به ذات مثبت و منفی نیست؛ این نداشتن برنامه و سیاست درباره مهاجرت و رها کردن چشمانداز و جاذبه سرزمینی است که مهاجرت را به چالش تبدیل میکند.
- چرا تحصیلکردهها و دارندگان مدارک کارشناسی ارشد و دکتری که در داخل کشور شغل هم دارند، بازهم از طریق ویزاهای تحصیلی به دنبال مهاجرت هستند؟
انتهای همه کانالهای مهاجرتی تا حد زیادی انگیزههای اقتصادی وجود دارد و نکته دیگر این است که در کشور به متخصصان و تخصص، جایگاه و اعتبار لازم داده نمیشود. سالانه بین ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر جذب هیئتعلمی در دانشگاههای داخل میشوند؛ این در حالی است که سالانه چند برابر این میزان فارغالتحصیل دکتری داریم؛ واقعاً این ظرفیت کم است. اگر میخواهیم جلوی مهاجرت تحصیلکردهها را بگیریم باید ظرفیت ایجاد کنیم، نه اینکه عامیانه و احساساتی به موضوع نگاه کنیم. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دست روی دست بگذاریم و سرعت اینترنت را کم کنیم و از آنطرف در ترکیه و امارات برنامههای جذاب برای جذب متخصصان ایجاد کنند و جوانان ما به این کشورها نروند. این نوعی انتظار بیجا و توهمزدگی درباره مهاجرت است. روی استانداردهای کیفیت زندگی کار نمیکنیم، بعد میگوییم چرا مهاجرت اتفاق میافتد؟ بهعنوان یک تحلیلگر این سؤال را دارم که چرا نباید مهاجرت اتفاق بیفتد؟
- در روزهای اخیر بر سر طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی، موجی در شبکههای اجتماعی به راه افتاد که با تصویب این طرح، مهاجرت ایرانیان تشدید میشود. چقدر این تحلیل میتواند درست باشد؟
طرح صیانت از فضای مجازی خیلی سروصدا کرده و واکنشهایی که از سوی کاربران میبینیم مبین این است که نمیشود راجع به آینده بیتفاوت بود. نمایندگان مجلس توجه کنند که جامعه بیشتر از این کشش فضای یأس و ناامیدی و انسداد را ندارد. این کاملاً درست است که تصویب این طرح میتواند در جابهجایی شاخصهای مهاجرت ایرانیان تأثیر داشته باشد.
حالا که مهاجرت و اندیشیدن و اقدام برای آن افزایش پیدا کرده و جزو چند دغدغه اصلی شهروندان ایرانی بهخصوص در طبقه متوسط شده، باید برای آن چه کرد و راهحلتان چیست؟
موضوع مهاجرت در دنیا و ایران به پدیده مهمی برابر با چالش خشکسالی و فقر تبدیل شده است؛ چون شهروندان دائم در حال فکر و صحبت کردن درباره این هستند که ممکن است ایران جای ماندن نباشد؛ البته حالا بحث این گفتوگو به سمت نخبگان و تحصیلکردهها رفته است، اما نگرانی اصلی من پناهنده و پناهجویانی است که جانشان را برای مهاجرت به خطر میاندازند. وقتی راه مهاجرت به شکل قانونی بسته میشود، ولی میل به مهاجرت وجود دارد، پیگیری آن از مسیرهای غیرقانونی افزایش مییابد. وقتی دولت در این حوزه برنامهریزی اساسی نمیکند، یکسری دلال پیدا میشوند و آن را پوشش میدهند. الان هم یکسری دلال مهاجرت داریم که درآمدهای بالایی از این راه کسب کردهاند. چرا واقعاً سازمان ملی مهاجرت را بهعنوان متولی این بخش در کشور تشکیل ندهیم تا بهصورت تخصصی روی این مسئله کار کند؟