علی صالحآبادی- مدیرمسئول
حکمرانان در کشورهای پیشرفته هرلحظه، هرروز، هرماه و هرسال شرایط را سبک و سنگین میکنند و تلاش میکنند تا از یکسو «تهدیدات» را از بین ببرند و از سوی دیگر از «تهدیدات» «فرصت» بسازند. خروجی این فرآیند رشد اقتصادی، رفاه، عدالت و افزایش قدرت خرید شهروندان میشود. پرسش این است که چرا در ایران اینچنین نبوده و نیست؟ سیاست در کشورهای پیشرفته اینگونه است که حاکمان تلاش میکنند فردای مردمانشان از امروز و دیروزشان بهتر باشد، فرآیندی که در ایران اینگونه نیست، زیرا وضع زندگی مردم درگذر زمان بهجای اینکه بهتر شود بدتر شده است. قدیمیترها به خاطر دارند که در سال 1355 خاموشیها در کشور فراگیر شده بود. این اتفاق باعث نارضایتی گسترده شد و مخالفان رژیم پهلوی از فرصت خاموشی استفاده کرده و اقدام به شعارنویسی و اعتراض علیه شاه کردند. پس از پیروزی انقلاب به دلیل جنگ هشت ساله بار دیگر مردم شاهد خاموشیهای گسترده بودند، اما با پایان جنگ و برنامهریزی و پرهیز از تنش در منطقه و جهان دولتهای «سازندگی» و «اصلاحات» توانستند با سرمایهگذاری داخلی و خارجی و تقویت زیرساختها بر مشکل کم برقی فائق آیند. وقتی اصولگراها مجلس و دولت را با حذف رقبا به دست گرفتند و سیاست تهاجمی را در روابط خارجی پیشه کردند و بر سر پرونده هستهای نتوانستند با غرب به توافق برسند، دو اتفاق نامیمون همزمان برای ملت افتاد، یک صدور شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران و دیگری تشدید تحریمها و تحریم نفت بود که از سال 1390 آغاز تا سال 1394 که توافق هستهای حاصل و تحریمهای هستهای برداشته شد ادامه داشت که مردم هزینه تحریمها را پرداخته بودند. در این دوره اوضاع کشور بهرغم درآمد 700 میلیارد دلاری نفتی نامناسب شد و تورم به عدد 40 رسید. مرحله دیگر برمیگردد به تغییر قدرت در آمریکا و روی کار آمدن «دونالد ترامپ». وی یک سال به دنبال مذاکره و مصالحه با ایران بود و حتی چند واسطه نیز راهی تهران کرد؛ اما طرف ایرانی دست رد به سینه واسطه ها زد. سرانجام ترامپ روز 18 اردیبهشت 97 از برجام خارج و نفت ایران را تحریم کرد که آثار مخرب آن باقیمانده است. تحریم نفتی، درآمد ارزی کشور را کاهش داده و امکان سرمایهگذاری در زیرساختها ازجمله صنعت نفت را از بین برده که یکی از آثار آن خاموشیهای این روزهاست که باعث اختلال همگانی شده وزندگی را در تابستان داغ دشوار کرده است. ریشه مشکلات کشور در سیاستگذاریهاست. برای نمونه ایران در سال، هزاران میلیارد تومان «یارانه پیدا و پنهان» به فقیر و غنی میپردازد. کارشناسان و صاحبنظران بارها گفته و نوشتهاند که برای بهبود شرایط و سرمایهگذاری در صنعت برق و جاهای دیگر ضروری است که قیمت حاملهای انرژی (برق، آب،گاز، بنزین و گازوئیل) واقعی و به قیمت این حاملها در کشورهای خلیجفارس برسد. وقتی رسانهها در این زمینه بستر را برای واقعی کردن قیمتها بهصورت پلکانی فراهم کرده بودند، تصمیم غلط سران قوا (حسن روحانی، علی لاریجانی و سید ابراهیم رئیسی) در آبان 98 و افزایش 300 درصدی قیمت بنزین باعث شد تا فرودستان در حاشیه شهرها دست به اعتراض بزنند که در آن عدهای کشته و مجروح و به اموال عمومی نیز خسارت وارد شد. این حادثه تلخ باعث شد تا دیگرکسی جرأت نکند از گران شدن قیمت حاملهای انرژی برای سرمایهگذاری در زیرساختها حرف بزند. حسن روحانی رئیسجمهور روز چهارشنبه با اشاره و کنایه علت خاموشیها را بیان داشت و گفت: «تأیید FATF وبرداشتن تحریمها دست خودمان است و اگر بخوهیم همین هفته می توانیم به نتیجه برسیم. به عقیده نویسنده ریشه مشکلات کشور ازآنجا آغاز شد که عدهای کوشیدند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با ردشایستگان جای مردم را بگیرند و در روابط خارجی سیاست تهاجمی اتخاذ کردند و بستر را برای تحریم فراهم نمودند. اکنون مشکلات آنقدر درهمتنیده شده که لازم است در روابط خارجی و نحوه اداره کشور تجدیدنظر صورت گیرد و سمتوسوی سیاستها بهجای «توپ» و «تشر» به سمت تعامل و قرار گرفتن ایران در چرخه اقتصاد و تجارت جهانی با برداشتن تحریمها قرار گیرد و از افراد «تکنو کرات» و کاردان در کارها استفاده شود. اگر تحریمها برداشته نشوند و لوایح FATF هم تصویب نشوند در به همان پاشنهای خواهد چرخید که درگذشته چرخیده است. وقتی درراه پیشرفت و توسعه مانع ایجاد میشود کشور بهجای پیشرفت پس رفت میکند.