ادگار آلنپو در تعریف داستان کوتاه میگوید: «در داستان کوتاه، نویسنده باید بکوشد تا خواننده را تحت تأثیر قرار بدهد. چنین اثری را تنها داستانی میتواند داشته باشد که خواننده در یک نشست که بیش از دو ساعت نباشد، تمام آن را بخواند.»
مجموعه داستان «واپسین عشق» شامل 9 داستان کوتاه است. این داستانها، عموماً از نویسندگانی است که چندان در ایران شناختهشده نیستند. نویسندگانی مانند آر. کی. نارایان، تیم کپل، زیدی اسمیت، مورگان فورستر، ریچارد آدلمن و ... . در نگاه اول چیزی که بیش از هر چیز نظر خواننده را جلب میکند، تنوعی است که به لحاظ موضوع و محتوا به چشم میآید. این تنوع در داستانها باعث میشود که خواننده مجموعه متنوعی از موضوعات و محتوا را پیش روی خود داشته باشد. تنوعی که سبب خواهد شد داستانها از یکنواختی، خارج شوند.
در داستان اول این مجموعه با عنوان «یک روز یک طالعبین» از «آر. کی. نارایان» مخاطب با یک طالعبین هندی مواجه میشود که زیر یک درخت تمر هندی نشسته است؛ مردی که به پیشانیاش خاکستر مقدس مالیده و دستار زردرنگی به سر دارد و طالع بینی میکند. جایی که در سراسر گذر، انواع و اقسام کسبه مشغول کارند و دادوستد میکنند. از فروشندگان آتوآشغالهای دزدی تا شعبدهبازها و...؛ اما حادثه داستانی، زمانی رخ میدهد که مرد غریبهای درست زمانی پیدایش میشود که او تازه، خرمهرهها و خرتوپرتهای دیگرش را جمع کرده و توی کیسهاش ریخته و میخواهد به خانه برود. مرد مشتری بعد از کلی اصرار، طالعبین را راضی میکند تا برایش پیشگویی کند و پیشگویی طالعبین، او را شگفتزده میکند! در پاراگراف آخر، مخاطب هم دچار بهت میشود و درجایی که انتظار ندارد، گره داستان گشوده میشود. چیزی که در این داستان و باقی داستانهای این مجموعه به چشم میآید، همین غافلگیری و پایانبندی درخشان آنهاست. در پایان هر داستان، خواننده با یک ضربه ناگهانی غافلگیر میشود و این نکته، لذت خوانش داستانها را چند برابر میکند. چراکه در داستان کوتاه، نویسنده مانند رمان یا داستان بلند، فرصت و فراغت کافی برای پرداخت را ندارد و در چند صفحه باید مخاطب را شگفتزده کند و این قضیه هم فقط به هنر نویسنده و پرداخت هنرمندانهاش از داستان کوتاه بستگی دارد. از دیگر درونمایه این داستانها، تنهایی انسانها در دنیای مدرن امروز است. برای نمونه داستان «واپسین عشق» اثر نویسنده آمریکایی «تیم کپل» از این نمونه است. شکاف بین والدین و فرزندان، تبعات تک والد بودن خانوادهها و مفاهیمی از این قبیل هم از دیگر نکات قابلتوجه بهحساب میآید. داستان «دیالکتیک» اثر «زیدی اسمیت» از این نوع محتوا برخوردار است. درواقع میتوان گفت دیالکتیک داستانی درباره تناقض بین رفتار و اعمال انسانهایی است که بهنوعی خودشان هم قربانی هستند. انسانهایی که بازیچه سیستم بزرگ اداری میشوند و به ناچیزی خودشان در برابر این غولهای اداری پی میبرند. سیستمهایی که بیرحمانه همهچیز و همهکس را میبلعند و تفالههایشان را تف میکنند. برای نمونه داستان «به بانک ما خوشآمدید» اثر «هنری اسلسار» نویسنده آمریکایی به روایت مردی میپردازد که یک کارمند بانک است؛ اما حوادثی رخ میدهد و او متوجه میشود که به دام یک بازی افتاده است. طمع باعث میشود او مانند یک حشره بی-ارزش به دام بیفتد و مستأصل شود. همین نگاه، یعنی قربانی بودن آدمها در جوامع امروز در داستان «سیب قرمز» اثر نویسنده آمریکایی «مورلی کالا گان» هم دیده می-شود. فرقی هم نمیکند چه در جایگاه رنجدیده باشد و چه در جایگاهی که بر دیگران رنج وارد کند! همه قربانی هستند. در این داستان فرد میوهفروشی متوجه یک جفت چشم هراسان و مشتاق میشود که با حسرت به سیبهای تمیز و سرخی که زیر نور خورشید میدرخشند، نگاه میکند. انسانی که با نوعی نگاه سادیستی به جهان اطرافش از این اشتیاق کودک به سیبها و ناکامی او لذت میبرد. جامعهای که دچار فروپاشی اخلاقی و اجتماعی شده است و دیگر چیزی حرمت ندارد.
در این مجموعه، داستانی با ژانر وحشت هم به چشم میخورد. داستانی به نام «پردهها» اثر «ام. آر. جیمز» نویسنده انگلیسی که در آن مردی به نام جیمز دنتون از یک کتابفروشی، کتابی به نام «دفتر خاطرات آقای پوینتر» را میخرد. یکتکه کاغذ کوچک به یکی از صفحات دفتر خاطرات سنجاق شده است. روی کاغذ طرح عجیبی کشیده شده و عمه آقای دنتون از طرح خوشش میآید و تصمیم میگیرد از آن طرح برای مدل پردهها الگو بردارد. این موضوع سرآغاز اتفاقات عجیبی میشود و...
ترجمه داستانها هم بسیار روان و خوشخوان است و هر داستان را یک مترجم، ترجمه کرده است. حسین بیدارمغز، بنفشه میرزایی، سارا قنبری، سعید کلاتی، غزال بیگی، حبیب یوسفزاده، مجید عمیق، مرضیه ارشادی، مینا وکیلی نژاد از مترجمان این مجموعه هستند و انتشارات قصه باران آن را در پاییز 99، روانه بازار کتاب کرده است.