دوستی نوشته بود که «من تصویر سیاهی از بازنشستگی نسل خودمان دارم. هزاران میلیارد ثروتی که حقوقبگیران جمع کرده بودند، مدیران دولتی در شستا برباد دادند. عمری کار میکنیم که مدیران ناکارآمد دولتی با خیال راحت به باد بدهند و در شرکتهای شیک کیف کنند. صندوقها به نسل ما نمیرسند احتمالاً ....» در پاسخ نوشتم که وقتی میانگین تورم کشوری برای 52 سال کمی بیش از 18 درصد است یعنی که تورم 52 ساله آن 546845% است. وقتیکه رشد سرمایهگذاری ملی کشور برای 9 سال منفی 6.8 درصد است یعنی سرمایهگذاری امسال نسبت به ده سال پیش، به پنجاهودو صدم کاهشیافته است. بنابراین، با این ساختار اقتصاد، هیچ سازمان اجتماعی؛ حتی با بهترین مدیریت نیز نمیتواند این حجم بیثباتی اقتصادی و مالی را برای دورههای درازمدت 30ساله و بیشتر مدیریت کند. چه برسد مدیریت موجود که با هزاران ضعف، تعارض منافع و ناکارآمدی و گاهی هم فساد روبهرو است.
تنها راهکار این وضعیت، تغییر این ساختار اقتصادی ایران و الحاق به بازار جهانی است. این هم تنها با اتکا به اصل تجارت آزاد و اصل رقابت منصفانه قابل انجام است. باید این بساط بازار مکاره تولید بدون تجارت و این رقابت بین فیل و فنجان بخش عمومی و بخش خصوصی در ایران برچیده شود. بدون حلوفصل مسئله برجام، اف ای تی اف و الحاق به سازمان تجارت جهانی در بر همین پاشنه و شاید بدتر بچرخد. این کار هم تنها با انتخابات میسر و ممکن است و لا غیر. البته انتخاباتی مبتنی بر گفتمان محوری و نه شخصیت محوری. انتخابات مبتنی بر شخصیت محوری باز به دنبال مماشات با وضع موجود میرود. تنها یک گفتمان متکی بر نظریه موفق و با اعتمادبهنفس خوب و با سرمایه اجتماعی و سرمایه نهادهای مدنی میتواند این روند را تغییر دهد وگرنه، با این ساختار و این روندی مخرب اقتصادی که مجلس در پیشگرفته است، تورم سال آتی اقتصاد ایران بالاتر از 40 درصد 1399 خواهد بود. و این یعنی فقر مطلق. هنوز حضرات در محافل مختلف حنجرههای خود را برای بستن درهای اقتصاد ایران و توقف تولید پاره میکنند.