این روزها بحث قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین مطرح است نویسنده به عنوان دانشآموخته علوم سیاسی، چند نکته دراینباره را یادآوری میکند. 1-آیا با قرارداد ۲۵ ساله مشکلات جهانی و منطقهای ایران را حل و تحریمها را رفع خواهد کرد؟ سفره معیشت خانوادهها بهتر خواهد شد؟ 2-آیا حاضریم، صادقانه مشکلات و چالشهای خود در پیوند با جهان و تعامل با منطقه و جهان را با این قرارداد حل کنیم؟ آیا راهکار و طرحی بعد از انعقاد این قرارداد برای ورود به دهکده جهانی و تعاملات جهانی داریم؟ 3-آیا قبول داریم، جنگ امروز، جنگ دیپلماسی، رسانهای و جنگ اقتصادی و معیشتی است نه جنگ هستهای باید دانست که کره شمالی که موشک و بمب اتم دارد منزویترین کشور دنیا است و مردمانش فقیرترین و بدبختترین درروی کره زمین هستند. 4-نکته مهم اینکه آیا حاضریم، بعد از انعقاد قرارداد با چین، الگو و مدل توسعه چینی که یک الگوی سه وجهی است، برای حرکت در مسیر توسعه و فرار از تله انزوا و بحران سرلوحه کار خود قرار دهیم؟ الگوی سه وجهی و مدل توسعه چینی بعد از مرگ مائو، این بود، که اکنون ایدئولوژی مائو، به موزه رفته است. حضور شایستگان و نخبگان سیاسی در پستهای کلیدی و مدیریتی کشور،بعد از جذب اعتماد مردم، چین اعتمادسازی منطقهای را شروع کرد و به منطقه اثبات کرد که دنبال جنگ نیست،به همسایگان اثبات کردند که دنبال توسعهطلبی نیستند و به دنبال معیشت مردم و گرسنگان و بیکاران چین است، (مرحله سوم)، بعد از جذب اعتماد مردم و منطقه دنبال اعتمادسازی بینالمللی و فرا منطقهای رفتند، نخبگان و سفیران جدید به کشورهای غرب و شرق اعزام کردند، (نتیجه) با این مدل توسعه سه وجهی چینی و قبول تعاملات جهانی جنگ و ستیز با دنیا را کنار گذاشت ، تولید ناخالص خود را از هشت صد میلیون دلار به چهارده تریلیون دلار در سال رساندند. نخبگان و سیاستمداران چینی قبول کردند که راه گذشته، اشتباه بوده، اشتباهات خود را پذیرفتند، حقیقت جهانی را قبول کردند، گذشته را چراغ راه آینده قراردادند، در چهار دهه گذشته ترکیه به چهارراه انرژی تبدیل شد چرا ما نشدیم؟