سیدعلیرضا میرجعفری- عضو هیئتمدیره سازمان نظاممهندسی ساختمان استان تهران
فاجعه، معمولاً ناگهانی رخ نمیدهد و ناگهانی هم ساخته نمیشود. آنچه در یکلحظه فرومیریزد، حاصل سالها تصمیمگیری، اولویتگذاری و چشمپوشی است. بلایای طبیعی تنها ماشه هستند؛ آنچه شلیک را مرگبار میکند، کیفیت آمادگی جامعه است. در این منظومه، سازمان نظاممهندسی ساختمان در جایگاهی ایستاده که میتوان آن را خط مقدم پیشگیری از فاجعه نامید؛ نهادی که میان خطر بالقوه و امنیت بالفعل قرار دارد. نظاممهندسی، در ذات خود، نهادی حافظ منافع عمومی است. مأموریت آن نه تولید ساختمان، بلکه صیانت از کیفیت زیست شهری است؛ کیفیتی که بهطور مستقیم باجان، آرامش و اعتماد شهروندان پیوند خورده است.
*حکمرانی امن
اگر این نهاد نقش خود را جدی بگیرد، ایمنی به یک ارزش ساختاری بدل میشود؛ و هرگاه به حاشیه رانده شود یا به نهادی تشریفاتی فروکاسته گردد، جامعه در برابر بحرانها عریان میماند. نقش نظاممهندسی را باید در سطح حکمرانی ایمنی فهم کرد. این سازمان، یکی از معدود نهادهایی است که میتواند میان دانش تخصصی، مسئولیت اجتماعی و تصمیم سازی عمومی پیوند برقرار کند. اهمیت آن دقیقاً در همین مرز است؛ جایی که علم باید به سیاست شهری جهت بدهد و منافع عمومی بر ملاحظات کوتاهمدت غلبه کند. هر خللی در این پیوند، هزینهای دارد که نه امروز، بلکه در روز حادثه پرداخت میشود.
*استانداردهای زیست
از منظر اجتماعی، نظاممهندسی حافظ اعتماد عمومی است. شهروندان، آنگاهکه به امنیت محیط زندگی خودباور دارند، احساس تعلق، آرامش و مسئولیت بیشتری نسبت به شهر پیدا میکنند. این اعتماد، محصول شعار نیست؛ نتیجهٔ عملکرد نهادهایی است که بیهیاهو اما دقیق، استانداردهای زیست ایمن را پاس میدارند. وقتی این اعتماد فروبریزد، حتی پیشرفتهترین برنامههای مدیریت بحران نیز کارآمدی خود را از دست میدهند. در سطح فرهنگی، نظاممهندسی حامل یک پیام بنیادین است.
*جان قابل معامله نیست
اینکه جان انسان قابل معامله نیست. این پیام، اگر بهدرستی منتقل شود، میتواند فرهنگ بیتفاوتی را به فرهنگ مسئولیتپذیری بدل کند. جامعهای که ایمنی را ارزش بداند، نه هزینه، در برابر بحرانها مقاومتر خواهد بود. نظاممهندسی، با پایبندی به اصول حرفهای و اخلاقی، میتواند این ارزش را به بخشی از وجدان جمعی بدل سازد. از سوی دیگر، تضعیف جایگاه نظاممهندسی، صرفاً یک مسئله صنفی نیست؛ مسئلهای عمومی است.
*اهمیت تخصص
هر جا که تخصص نادیده گرفته شود، تصمیمگیریها به سلیقه و مصلحتهای مقطعی واگذار میشود و نتیجه، افزایش آسیبپذیری جمعی است. تجربه نشان داده است که هزینهٔ بیتوجهی به نهادهای تخصصی، همواره چند برابر هزینه تقویت آنهاست؛ هزینهای که اغلب باجان انسانها پرداخت میشود.
*بازیگر پیشگیری
نظاممهندسی، اگر استقلالشان حرفهای و نقش راهبردی خود را حفظ کند، میتواند مهمترین بازیگر پیشگیرانه در برابر فاجعه باشد. پیشگیری، نه در لحظه امداد، بلکه در سالهای پیش از حادثه معنا پیدا میکند؛ درجایی که انتخابهای درست، آرام و بیصدا، آیندهای امن میسازند. نظاممهندسی، خط مقدم پیشگیری از فاجعه است، که اگر فروبریزد، هیچ دیوار امدادی توان جبران آن را نخواهد داشت. ایمنی، پیش از آنکه مسئلهای اضطراری باشد، نتیجه یک نظم عقلانی و مسئولانه است؛ نظمی که بدون نهادهای تخصصی مقتدر، دوام نخواهد آورد.